رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

قتل مرموز سه عضو یک خانواده در غرب کابل؛ قاتل همسرش را نیز به قتل رسانده است

29 جدی 1401
قتل مرموز سه عضو یک خانواده در غرب کابل؛ قاتل همسرش را نیز به قتل رسانده است

نماز چنازه قربانیان این رویداد در یکی از مساجد غرب کابل/ عکس: رسانه‌های اجتماعی

یادداشت: این روایت از یک رویداد مسلحانه در غرب کابل محتوای بسیار آزار دهنده دارد.

منابع مردمی می‌گویند که مردی در ساحه‌ی سرک چهل‌متره «جاده شهدای مکتب‌السیدالشهدا» در غرب کابل، همسرش را سر بریده و سپس، خواهر و یک کودک و یک پسر نوجوان صاحب حویلی خود را به رگ‌بارِ گلوله بسته است.

 دو منبع معتبر از نزدیکان خانواده‌ی قربانیان در صحبت با رسانه‌ی رخشانه می‌گویند، یک مرد به همراه همسرش در خانه‌یی که کرایه‌نشین بوده، ابتدا همسرش را به شکل وحشیانه به قتل رسانده و پس از آن، اعضای خانواده‌ی صاحب خانه را به گلوله بسته است.

منابع هر دو تایید کردند که این مرد مسلح؛ سر، دست و پاهای همسرش را در حمام بریده و شکم‌اش را نیز دریده و سپس خواهر، یک کودک و یک پسر نوجوان صاحب حویلی خود را نیز به رگ‌بار گلوله بسته است.

بر اساس یافته‌های رسانه‌ی رخشانه، اعضای خانواده‌ی قربانیان، باشنده‌ی اصلی روستای «پیتابِ لعلچک» ولسوالی مالستان ولایت غزنی اند. قربانیان این رویداد، علی‌سینا فرزند حاجی نعمت، ذکریا فرزند حاجی غلام و نیک‌بخت، عمه‌ی این کودکان، بوده‌اند.

به قول منبع، نیک‌بخت، تنها خواهر حاجی غلام بوده است. سال‌ها پیش شوهر نیک‌بخت به عربستان می‌رود و از آنجا راهی کشور استرالیا می‌شود. پس از رسیدن به استرالیا و اخذ شهروندی این کشور، به‌جای دعوت‌نامه برای نیک‌بخت، طلاق‌ نامه‌اش را می‌فرستد. نیک‌بخت از شوهرش یک پسر ۱۶ ساله به اسم رضا دارد.  رضا اکنون در پاکستان منتظر ویزای استرالیا است تا پیش پدرش در این کشو برود. به گفته‌ی منبع، نیک‌بخت در آخرین صحبت خود با پسرش، به او گفته بود: «بچیم حالی که بخیر پیش پدرت میری، هوش کنی مه ره فراموش نکنی.»

این مطالب هم توصیه می‌شود:

طالبان تندیس امیر علی‌شیر نوایی در شهر مزار شریف را تخریب کردند

طالبان در غور شش نفر به شمول یک زن را شلاق زدند

یکی از نزدیکان خانواده‌ی قربانیان در صحبت با رسانه‌ی رخشانه گفت که حدود ۳۰ روز پیش، نیک‌بخت، خواهر حاجی غلام، طبقه‌ی اول خانه‌ی برادرش را به این مرد مرموز به کرایه داده بود.

او می‌گوید که این مرد حدود ۶۰ سال سن داشته و خودش را به نام «بختیاری» فرزند عوض معرفی کرده بود.

وی به همراه یک خانم جوان حدود ۲۰ ساله به نام «گلشن» که او را خانم خود معرفی کرده بود، به تازه‌گی ساکن این ساختمان شده بودند.

منبع افزود که جزئیات بیش‌تری در مورد هویت این مرد وجود ندارد.

شرح حادثه

خبرنگار رسانه‌ی رخشانه با یک مرد و یک زن از نزدیکان خانواده‌ی قربانیان، در مورد چگونگی رخ‌دادن این حادثه صحبت کرده است. آنان به شرط حفظ هویت‌شان در این مورد مصاحبه کرده‌اند. در این گزارش از آنان  به نام‌های مستعار «احمد و ملالی» یاد می‌شود.

 مردی که در این گزارش صحبت کرده گفته است که حوالی ساعت ۷:۳۰ دقیقه‌ی صبح روز(دوشنبه، ۲۶ جدی)از طریق تماس تلفنی از این حادثه اطلاع یافته است.

او گفت، وقتی به محل حادثه رسیده، نیروهای مسلح طالبان در منطقه مستقر شده و اطراف خانه را محاصره کرده بودند.

احمد افزود: «وقتی رسیدم که نیروهای طالبان از اول چهل‌متره تا کوچه‌ی مسجد مالک اشتر و خانه‌ی حاجی غلام را کاملا تحت نظر داشتند و منتظر تیم طب عدلی بودند. من به طالبان خودم را معرفی کردم که از خویشاندان این خانواده هستم، آنان برایم اجازه دادند تا وارد خانه شوم.»

به گفته‌ی احمد، اعضای خانواده‌ی صاحب ساختمان در طبقه‌ی دوم زندگی می‌کردند.

احمد افزود: «مستقیم طبقه‌ی دوم رفتم، جایی‌که اعضای خانواده‌ی حاجی غلام زندگی می‌کردند؛ اما با جنازه‌های علی‌سینای هژده ساله، ذکریای دوازده ساله و نیک‌بخت ۴۵ ساله مواجه شدم؛ مغز علی‌سینا از اثر برخورد چندین گلوله کاملا متلاشی شده بود. بدن ذکریا نیز غرق در خون خودش بود و گلوله‌های دیگری بر پیشانی، شانه و شکم نیک‌بخت اصابت کرده و جانش را گرفته بود.»

احمد وقتی به طبقه‌ی اول بر می‌گردد، چند پولیس زن گروه طالبان در آن‌جا حضور داشته و حمام نیز غرق در خون بوده است.

او گفت: «وقتی نزدیک شدم، پولیس‌های زن نگذاشتند. گفتم که من فعلا تنها فامیل این خانواده هستم و از آن‌ها خواهش کردم که بگذارید ببینم، آنان نیز اجازه دادند. وقتی داخل حمام شدم و تکه‌یی که روی جسد بود را برداشتم. با صحنه‌ی وحشت‌ناکی روبه‌رو شدم؛ زن همان مرد قاتل بود. گردن و دست‌ و پاهایش بریده و شکم‌اش دریده شده و دل و جگرش را بیرون ریخته بود.»

در این رویدا به‌جز رحیمه، خانم صاحب ساختمان، همه‌ی اعضای خانواده کشته شده‌اند.

منبع به نقل از رحمیه، همسر حاجی غلام و تنها بازمانده‌ی این تراژیدی می‌گوید که  شب حادثه این مرد تا ناوقت آن شب با این خانم که به قول خودش همسرش بوده، مشاجره داشته است.

به گفته‌ی رحیمه، مشاجره‌ی این زن و مرد، اول صبح دوباره شروع شده بود و وقتی رحیمه دلیل این سر و صدا را می‌پرسد، مرد به او می‌گوید که خانمش داخل حمام رفته و دروازه را به رویش بسته است.

مرد از رحیمه کمک می‌خواهد که تا خانمش را از داخل حمام بیرون کند. رحیمه در جواب می‌گوید که  خودش او را بیرون کند و آنان به مسایل شخصی و خانوادگی آن‌ها کار ندارند.

احمد می‌گوید، علی‌سینا یکی دیگر از قربانیان این رویداد که قرار بود برای کار به عربستان سعودی برود، در کابل در یک آرایشگاه مردانه مصروف کار بود و تصمیم داشت که به سمت کارش برود، وقتی به طبقه‌ی اول می‌‌رسد، مرد مسلح بر او فیر می‌کند؛ اما گلوله به علی‌سینا اصابت نکرده و او به سمت بیرون فرار می‌کند.

این مرد از دنبال او می‌دود و بالاخره در پشت حویلی به او شلیک می‌کند. این‌بار علی سینا از اثر شلیک گلوله زمین‌گیر می‌شود. مرد مسلح نزدیک‌تر می‌رود و با شلیک چند گلوله مغز‌ش را متلاشی می‌کند.

به گفته‌ی منبع: «۱۷ مرمی به سر، پشت و پهلوی علی‌سینا زده شده است.»

احمد افزود که وقتی نیروهای طالبان به ساحه می‌رسند، جسد علی‌سینا را داخل حویلی می‌برند.

از قول منبع، مرد مسلح پس از به گلوله‌بستن علی‌سینا، دوباره به سمت خانه بر می‌گردد و به سمت طبقه‌ی دوم می‌رود. در این حین، رحیمه، نیک‌بخت و ذکریا دروازه‌ی سالن را به‌روی خود بسته کرده‌اند تا قاتل نتواند وارد خانه شود؛ اما این مرد، وقتی می‌بیند که دروازه بسته است، به دروازه شلیک می‌کند. در این هنگام ذکریا که پشت دروازه بوده است، چندین گلوله به او می‌خورد.

 رحیمه وقتی می‌بیند که پسرش گلوله باران می‌شود، خود‌ش را بالای ذکریا می‌اندازد. اما گلوله‌های مرد مسلح در آن زمان تمام شده است. رحیمه از شدت ترس به‌روی جنازه‌ی پسرش از هوش می‌رود. مرد مسلح پس از تبدیل شاجور، دروازه را می‌شکند و نیک‌بخت را نیز در کنج خانه تیر باران می‌کند. در اینجا تنها رحیمه است که از این رویداد جان سالم بدر می‌برد. او چون به‌روی جنازه‌ی ذکریا بی‌هوش افتاده، قاتل فکر کرده که هردو مرده‌اند و به او شلیک نمی‌کند.

نیروهای طالبان با صدای پی‌هم شلیک‌های مرمی کلاشینکوفِ مرد مسلح، به ساحه می‌رسند و خانه‌ی حاجی غلام را محاصره می‌کنند. مرد مسلح از خانه بیرون می‌شود و داخل کوچه با طالبان درگیر می‌شود.

به نقل از منابع، در این درگیری سه عضو گروه طالبان زخمی شده اند؛ اما این قاتل از سوی نیروهای این گروه زنده بازداشت شده و به گفته‌ی منبع اکنون نیز در نظارت‌خانه‌ی حوزه‌ی سیزدهم امنیتی شهر کابل است.

ملالی نیز به رسانه‌ی رخشانه می‌گوید که حاجی غلام در عربستان سعودی دکان نانوایی دارد. او فقط سه پسر دارد که ذکریا کوچک‌ترین آن‌ها بوده‌ است. پسر بزرگ‌اش در ایران و پسر دومش در دانشگاه خاتم‌النبیین مشغول تحصیل است. حاجی غلام وقتی از این رویداد مطلع شده راه افغانستان را در پیش می‌گیرد؛ اما به دلیل محدودیت‌ها از سوی کفیل‌ عربستانی‌اش، هنوز موفق به خروج از این کشور نشده است.

به نقل از این منبع، حاجی نعمت، در مالستان زند‌گی می‌کند و به زمین‌داری و کشاورزی مشغول است. او دو زن دارد. از زن اول‌اش یک پسر، که علی‌سینا بود و یک دختر ۱۰ ساله به اسم تمنا دارد که علی‌سینا در کابل و تمنا در ولسوالی مالستان با پدر و مادرش زندگی می‌کند. زن دومش فرزندی ندارد.

روز گذشته پس از آمدن حاجی نعمت از ولسوالی مالستان، جنازه‌های قربانیان این رویداد دفن شده است. جنازه‌ی گلشن، همسر مرد قاتل هنوز در سردخانه است و وارث‌اش پیدا نشده است. هیچ اطلاعات موثقی در مورد او و محل سکونت اصلی‌اش در دست نیست.

این درحالی است که اخیرا قتل‌های مرموز در کابل افزایش یافته است. چند روز گذشته نیز مرسل نبی‌زاده، عضو مجلس نماینده‌گان حکومت پیشین به همراه یک محافظ‌ خود در خانه‌اش به قتل رسید.

برچسب ها: زنان و کودکانطالبانقتل‌های مرموزولسوالی مالستان
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

زن‌بیزاری؛ پروانه بعد از تولد در شفاخانه رها شد و در بزرگ‌سالی مورد تجاوز جنسی قرار گرفت

18 دلو 1401
روایت زنان؛ زندگی بی‌فروغ «ستاره» در تاریکی کابل

هنوز در شکم مادر بوده که پدر و مادرش به جنسیت او پی‌ می‌برند. خانواده‌اش همان زمان تصمیم می‌گیرند که...

بیشتر بخوانید

روزگار شاعران زن در قندهار؛ خانه‌نشین و سوگوار

17 دلو 1401
روزگار شاعران زن در قندهار؛ خانه‌نشین و سوگوار

«تمام حرف‌های قلبم، تمام دردها و مشکلاتم را در همین یک بیت جا داده‌ام؛ "ولی ښځه سوې ولي خدای نر...

بیشتر بخوانید

روایت زنان؛ «من زنی هستم قوی»

15 دلو 1401
روایت زنان؛ «من زنی هستم قوی»

با شنیدن صدای اذان صبح از خواب بیدار شدم، همه‌جا هنوز تاریک بود و هوا سرد. اندکی در بستر خود...

بیشتر بخوانید

پهلوهای تاریک انزوای اجتماعی و حذف زنان توسط طالبان

13 دلو 1401
پهلوهای تاریک انزوای اجتماعی و حذف زنان توسط طالبان

جوامع مختلف اسلامی در طول تاریخ، نسبت به حضور زنان در جامعه رفتارهای مختلفی را در پیش گرفته‌اند. در برخی...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.