«تمام حرفهای قلبم، تمام دردها و مشکلاتم را در همین یک بیت جا دادهام؛ “ولی ښځه سوې ولي خدای نر نه کړې/ ځان مي له ګریوانه را نیولي دی” چرا زن شدم چرا خداوند مرا مرد خلق نکرد/ از گریبانم گرفتهام.»
این دیدگاه و مصرعی از یک غزل یلدا سراب است. از معدود شاعران زن زبان پشتو در قندهار است که این غزل را به تازگی سروده است.
به گفتهی خودش، او این روزها به جای سرودن شعرهای عاشقانه، برای زنان سوگنامه مینویسد. قالب سرایش این شاعر ۲۲ سالهی قندهاری، غزل است و به گفتهی او، تاکنون دستکم ۷۰۰ غزل سروده است.
یلدا سراب در گفتوگو با رسانهی رخشانه گفته است، با آمدن طالبان شاعران زن در قندهار هیچگونه فعالیتی ندارند: «ما دیگر هیچ حقی نداریم. با آمدن طالبان همان فعالیت کمی که شاعران زن در برخی موارد داشتند را هم از دست دادهاند.»
یلدا سراب که خود از شش سال قبل به سرودن شعر شروع کرده بود، میگوید، تا قبل از آمدن طالبان، ۱۳ شاعر زن در قندهار فعالیت هنری داشتند که فقط یک تن صاحب مجموعهی شعر چاپ شده است. او«ثریا حمیدی افغان» و مجموعهی شعری او به نام «بند روح» است. شاعری که مجبور شده است افغانستان را ترک کند.
او گفته است، وقتی با دختران شاعر دیگر صحبت میکند، ناامیدی را در کلام آنها احساس میکند:«خواهرانم متاثر و ناامید شدهاند. ناامیدی در صحبتهای شان مشخص است.»
هرچند زنان شاعر در ولایت سنتی قندهار حتا قبل از طالبان نیز وضعیت ایدهآلی نداشتند. به گفتهی یلدا سراب، در آن زمان هم حمایتی از آنها وجود نداشت؛ اما دستکم مانعی مثل طالبان سر راه شان نبود: «در جمهوریت هم ما هیچ حمایت نشدیم. نه ریاست اطلاعات و فرهنگ و نه بزرگان، هیچکسی در آن زمان هم از ما حمایت نکرد؛ اما فقط یک خوبی بود که کسی مانع ما نشده بود.»
مشاعره؛ بزرگترین فرصت شاعران زن در قندهار در زمان جمهوریت بود؛ اما از زمانیکه طالبان برگشتهاند، یلدا سراب و دوستانش حتا یکبار هم نتوانستند که در کنار هم بزم شاعرانه بگیرند.
یلدا سراب گفته است: «قبلا برنامههای ادبی و مشاعره در رادیوها برگزار میشد. دختران تماس میگرفتند و حضوری شرکت میکردند؛ اما حالا حتی در برنامههای طبی دختران زنگ زده نمیتوانند. میگویند به مرد خانواده مشکل خود را بگویید و بعد او در رادیو مشکل شما را مطرح کند. یعنی محدودیتها تا این حد است، طالبان همهچیز را بند کردهاند.»
یلدا سراب تا قبل از طالبان در رادیوی محلی«زما» بارها مهمان ادبی برنامهی«نوشتگر خیال ادبی بهیر» شده بود. او در این برنامه میتوانست با دختران قندهار همکلام شود. این برنامهها دلخوشی بزرگ در جایی مثل قندهار بود. شهری که در آن بسیاری از قید و بندهای دست و پاگیر اجتماعی حتا قبل از طالبان برای زنان وجود داشت.
یلدا سراب در ولسوالی شاهولیکوت چشم به جهان گشوده و قد کشیده است. بیشتر از شش صنف درس نخوانده است.
طالبان در نوامبر ۲۰۲۱ بر اساس فرمانی، حضور زنان در نمایشهای تلویزیونی را در افغانستان ممنوع کردند. همچنان به روزنامهنگاران و مجریان زن نیز دستور داده شد که چهرهی خود را کاملا بپوشانند. این ممنوعیتها در ولایتی مثل قندهار به حذف کامل زنان از رسانهها منجر شد: «ما میتوانستیم هنر خود را به دیگران انتقال دهیم؛ اما طالبان ما را خانهنشین کردند.»
هرکس به طریقی دل ما میشکند
از نظر یلدا سراب، ارزش هنر در جامعهی قندهار به درستی درک نشده است. اگر این هنر مربوط به زنان باشد، دیگر حرفی باقی نمیماند: «کسی ما را به پیشرفت نمیماند. کسی ما را احترام نمیکند. قدر هنر ما نمیشود. وقتی صدای زنان در رسانههای محلی از طرف طالبان ممنوع شد، خیلیها تماس میگرفتند که کار خوبی شد، صدای دختران ممنوع شد. به هنر بسیار به نظر کم دیده میشود.»
به قول یلدا سراب، «هرکس به طریقی دل ما میشکند.» او این وضعیت را در بیتی چنین توصیف میکند: «بد خلګ مي مخته کوم هنر په سپکه یاد کړي/ زړه ماتي سم د خپلي شاعري لکه کوکۍ *ترجمه: مردم بد که هنر را روبرویم سبک بشمارند/ دلم از شاعری میشکند مثل شیشهی شکسته»
خانم سراب فرهنگ حاکم در جامعهی سنتی قندهار را از مهمترین موانع پیشروی شاعران و در کل زنان قندهاری میداند. او میگوید، تا زمانیکه زنان در خانواده جایگاه خود را کسب نکنند، در بیرون از خانه تحولی به وجود نخواهد آمد: «والدین باید بین فرزندان خود فرق نکنند. اگر پدر حق دختر خود را بدهد، جامعه هم میدهد. متاسفانه بیشتر پدران به این نظر هستند که دختر یا از کور(خانه) است یا از گور، همین موضوع از نسل به نسل انتقال یافته و مییابد . در زمان جمهوریت مشکل در بزرگها بود، همان قسم که در خانه بین پسر و دختر خود فرق میکردند در بیرون هم همینطور بودند.»
حتا قبل از طالبان یلدا سراب پیشنهاد کار در یک رادیوی محلی را به دلیل مخالفت خانوادهاش از دست داده بود.
خانم سراب میگوید، دود حذف زنان شاعر و فرهنگی از عرصهی عمومی، تنها به چشم زنان نمیرود. این وضعیت زبان پشتو را نیز متاثر میکند: «برای زبان پشتو کار نمیشود و از تمام زبانها عقب میماند. قبل از طالبان مردم به کتابخانهها میرفتند و کتابهای زیادی چاپ میشد؛ اما حالا مردم حتا از کتابهای مکتب و دانشگاه خود دلشکسته شدند.»
به گفتهی یلدا سراب، حالا تمامی ارتباط بین او دوستانش ازطریق تماس است و در حد احوالگیری از یکدیگر.
«سلگی درزار» از جملهی ۱۳ شاعر زنی است که در ولایت قندهار شعر میسراید. وقتی سراغ این شاعر زن را از دوستانش گرفتم، گفته شد که او حتا مبایل هم ندارد. از طرف خانوادهاش اجازه داده نشده که مبایل داشته باشد. با سلگی از طریق هماهنگی یکی از دوستانش و توسط مبایل مادرش صحبت کردم.
«سلگی درزار» نیز مانند یلدا سراب از سنتهای جامعه مینالد. او میگوید: «در قندهار شرایط آماده نیست که ما شعر خود را به دیگران برسانیم. همه چیز بر خلاف ما است. خانواده، مردم، فرهنگها هیچزمانی شاعران زن حمایت نشدهاند.»
خانم سلگی باشندهی ناحیهی ششم شهر قندهار و ۲۰ ساله است. او سواد را در یک مدرسهی دینی آموخته؛ اما تحصیلات مکتب و دانشگاهی ندارد. در گفتوگوی کوتاهی که حاضر شد با رسانهی رخشانه صحبت کند، گفته است که تعداد شعرهایش به ۴۵۰ بیت میرسد و در سبک غزل شعر میسراید.
او میگوید، به جز بعضی اوقات که همراه خانوادهاش به خانهی نزدیکان خود میرود، دیگر از زمان تسلط طالبان حتی از خانه هم بیرون نشده است: «بعد از آمدن طالبان هیچ فعالیت شعری نداریم. تنها من نه، بلکه دختران شاعر دیگر هم همینطور هستند. حتی از خانه بیرون نشدم و نه خانواده اجازه میدهند.»
در آخرین شعرهایی که سلگی سروده، شکوه از طالبان است.
«پرون پرده راله او نن دروازې بندي سولې/ زموږ پر مخ د پوهنتون دروازې بندي سولې. ترجمه: دیروز پرده زدند و امروز دروازهها را بستند/ به روی ما دروازه دانشگاه را بستند.
اوښکي مو خود لکه سیلاب ځي د ګریوان تر پته/ چي مو د هیلو د تړون دروازې بندي سولې.ترجمه: اشک ما مثل سیلاب میرود تا گریبان ما/ که دَرهای عهد و امید ما بند شده است
په محفل کي اوازونه به نڅا دي له خوښیه ټوله زړونه په نڅا دي/ له اسمانه د باران څاڅکۍ را اوري او پر مځکه حبابونه په نڅا دي. ترجمه: در محفل صداها به رقصاند از خوشی تمام دلها به رقصاند/ از آسمان قطرههای باران میبارد و بر زمین حبابها در رقصاند.
له ګناه یې توبه وکړه ښه په ټینګه، کناه ژاړي ثوابونه به نڅا دي/ له مکتبه تر پوهنتونه بندیزونه، په هیواد کي عذابونه په نڅا دي. ترجمه: از گناه توبه کرد با جدیت، گناه میگوید ثوابها در رقصاند/ از مکتب تا دانشگاه محدودیت، در کشور عذابها در رقصاند.»
حسیبالله فطرت یک آگاه اجتماعی در قندهار میگوید، در تاریخ زبان پشتو شاعران زن بسیاری بودهاند، مثل«ملالی میوندی» و «پروین ملاله» که توانستهاند اسمشان را در تاریخ با خطوط زرین به ثبت برسانند.
به گفتهی او، شاعران زن در گذشته نیز با محدودیتهای اجتماعی روبرو بودند و شاعران زن حالا نیز همان وضعیت را دارند.
آقای فطرت میگوید، فرهنگ و سنتهایی که در جامعهی پشتون وجود دارد، همیشه فعالیتهای تمام زنان از جمله، شاعران زن را محدود کرده است: «زنان حتا اجازهی بیرون شدن از خانه را ندارند. چه برسد به این که در یک سطح کلان زن بخواهد فعالیت کند و یا شاعری کند. این را جامعهی پشتون قبول ندارد. خصوصا در برابر شاعران جوان که محدودیت همیشه بوده و هست.»
اخیرا گروه طالبان سرودن اشعار مشابه ساز و سرود را ممنوع کرده است. دستور ممنوعیت، گنگ و نا مفهوم است؛ اما وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان در توضیح این دستور گفته است، پس از این شاعران نباید اشعاری بگویند که آوازخوانها از آنان آهنگ و تصنیف بسازند.