الیاس احمدی
با بسته شدن تمامی نهادهای آموزشی از جمله دانشگاهها، شماری از دانشآموزان آموزشگاه کاج در صحبت با رسانه رخشانه میگویند که آنها دانش را به قیمت از دست دادن دهها تن از دوستان شان بهدست آورده اند؛ اما اکنون با تصمیم محدود کنندهی طالبان خانهنشین شدهاند.
زهره مددی، ۱۹ سال سن دارد. او مکتب را در لیسه «یوسف بنگی» در کابل تمام کرده است. در کانکور امسال، زهره مددی ۳۳۸ نمره گرفته است.
زهره در حمله مرگبار انتحاری هشتم میزان در آموزشگاه کاج نزدیک بود جانش را از دست دهد. اما او زنده ماند و در امتحان کانکور شرکت کرد و به دانشکده طب معالجوی دانشگاه طبی ننگرهار راه یافت.
حتا انفجار و مرگ دهها تن از دوستان نزدیک و همصنفیهای زهره، نتوانست تمرکز و امید را از او بگیرد. «خبر بسته شدن دانشگاهها بهروی دختران، خیلی مایوسکننده و ناامیدکننده بود؛ اما دور از انتظار نبود.»
هرچند بسته شدن دانشگاهها دور از انتظار زهره نبود. او حس کرده بود که با بسته شدن مکتبهای دخترانه دورههای متوسطه و لیسه، تیغ امر و نهی طالبان، دامن دانشگاهها نیز خواهد گرفت.
زهره که سختترین و تلخترین روزها را برای کسب رتبه اول کانکور افغانستان و راهیابی به دانشگاه گذرانده است، اکنون نمیتواند در داخل افغانستان به تحصیلاتش ادامه دهد. با اینحال، او تسلیم ناپذیر است و میگوید که هرگز از ادامهی تحصیل منصرف نخواهد شد. او این روزها در تلاش است تا موافقت دانشگاهی را در آلمان بگیرد و در آنجا درس بخواند.
برای زهره این پرسش که چرا طالبان مانع تحصیل دختران میشود زمانی برجستهتر شد که هفتهی پیش میخواست در شفاخانه «پلی کلینیک» در کابل، معاینه خون انجام دهد. طالبان به داکتران مرد در آنجا اجازهی گرفتن خون از زهره را ندادند. «طالبان که امروز به داکتران مرد اجازهی تداوی یا خون گرفتن از زن را نمیدهند، چرا به این نمیاندیشند که با بستن مکاتب و دانشگاهها، قرار نیست فردا داکتر زنی وجود داشته باشد.»
« با شنیدن خبر بسته شدن دانشگاهها به یاد حادثه کاج افتادم»
سعیده حسینی سادات از دانشآموزان آموزشگاه کاج، خبر بسته شدن دانشگاهها را از یکی از دوستانش شنید. او در نخست هرگز نمیتوانست باور کند. دخترانی که از سد انفجار هم گذشتند، حالا قرار است در مانع طالبان خانهنشین شوند.
سعیده به رسانهی رخشانه میگوید که با شنیدن این خبر، بیش از همه به یاد حادثهی کاج و دوستان از دست رفتهاش افتاده است. «از همه بیشتر، حادثه کاج یادم آمد. بری مه خیلی سخت تمام شد. طوریکه کاملا ناامید شدم.»
سعیده، صبحگاه هشتم میزان که آموزشگاه کاج هدف حمله انتحاری قرار گرفت، نیز آنجا بود. حسینی میگوید: «دَ ردیف اول چوکیها بودم؛ چون رفتوآمد زیاد بود و نمیخواستم تمرکزم را از دست دهم، رفتم صنف دیگه. چند لحظهای گذشت که انفجار صورت گرفت. بسیاری از دوستانم جان شان را ازدست دادن.»
سعیده با شنیدن خبر بسته شدن دانشگاهها به روی دختران توسط طالبان، به اندازهای ناامید شد که انفجار مرگبار او را چنین ناامید نکرده بود. سعیده میگوید: «یک دوستم را که انتقال داده بودم، لباسم خونپر شده بود. لباسهای خوده که تبدیل کدم، دوباره فورم امتحان را گرفتم. هم گریه میکردم و اشکهایم جاری بود و هم فورم کار میکردم.»
سعیده و بسیاری از دوستانش که از انفجار در آموزشگاهشان نجات یافتند، در امتحان کانکور به دانشگاههای مهم راه یافتند. بسیاریهایشان حتا با بدن زخمی یا تازه از زیر عملیات حراجی بیرون آمده بودند و در امتحان شرکت کردند. براساس آخرین آمار، انفجار مرگبار انتحاری آموزشگاه کاج در ماه میزان امسال، جان ۵۸ نفر را گرفت و بیش از ۱۲۰ زخمی برجای گذاشت. اکثریت مطلق قربانیان، دختران دانشآموز بودند.
دخترانی که به حالت زخمی یا در یک قدمی مرگ بودند و در امتحان شرکت کردند، هرگز موفق نشدند روی چوکی دانشجویی بنشینند، زیرا طالبان تحصیل دختران را منع کردند. سعیده با آنکه دوست داشت رشته روزنامهنگاری را انتخاب کند اما طالبان انتخاب این رشته را برای دختران افغانستان محدود کرده بودند. او با گرفتن ۲۸۳ نمره، در رشته کمپیوتر ساینس دانشگاه کابل راه یافته است.
مادر سعیده، برای حمایت از آموزش دخترش از هیچ تلاشی دریغ نکرده است. سالها او را تشویق و پشتیبانی کرده است؛ اما زمانی که حرف از ممنوعیت آموزش دختران میشود، کاسهی چشماش پرآب میشود. روزی هم که سعیده با با شنیدن خبر بسته شدن دانشگاهها گریه کرد، مادرش نیز با او یکجا به گریه افتاد. «تا هنوز وقتی گپ از بسته شدن دانشگاهها میشه، مادرم گریه میکنه. بازم اشکهایش را پاک میکنه و مره دلداری میته.»
مبارکه لعلی، همصنفی دیگر سعیده است. او با آنکه هنوز از وحشت انتحار در آموزشگاه رهایی نیافته بود اما در امتحان کانکور شرکت کرد. مبارکه با گرفتن ۲۵۸ نمره، در رشته ادبیات دری دانشگاه تعلیم و تربیهی کابل کامیاب شده است.
مبارکه لعلی، پس از دیدن صحنهی دلخراش و مرگ دهها نفر از دوستانش، تصمیم میگیرد بیشتر درس بخواند. میخواست آرمان دوستان قربانیاش را زنده نگهدارد. «بعد از دیدن آن صحنه بود که احساس کردم، بار رویاها و آرزوهای همصنفیهایم هم سر شانههایم است. باید بیشتر تلاش کنم.»
مبارکه با پدرش با شنیدن خبر بسته شدن دانشگاهها به روی دختران به شدت متاثر و شوکه شده بود. «وقتی خبر را شنیدم، همصنفیهایم یادم آمد. گفتم که اینهمه زحمت آخرش همین شد؟ پدرم هم گفت که مردم با چه زحمتی پول پیدا میکنن و مصرف درس و تحصیل اولاد شان میکنن؛ اما ای حکومت، تمام زحمات ما را به خاک یکسان میکنه.»
دختران تسلیم تاریکی نمیشوند
از روزی که طالبان دروازهی تمامی نهادهای آموزشی را بسته و زنان را از کار منع کرده اند، دختران و زنان افغانستان پیوسته دست به اعتراض زده اند. حتا سرکوب شدید طالبان نتوانسته حرکتهای نمادین و اعتراضی زنان را متوقف کند.
همزمان با این، دهها کشور و سازمانهای حقوقبشری نیز طالبان را محکوم کرده اند. حتا صدای مخالفت با این اقدام از درون گروه طالبان هم شنیده شده است. طالبان به شدت زیر فشار هستند تا از این تصمیم خود صرف نظر کنند.
در همینحال، دختران کاج نیز میگویند که بنای تسلیم شدن را ندارند. هرچند روزهای خانهنشینی برای مبارکه سخت و دشوار است، اما او میگوید: «ما به هیچ عنوان نمیتوانیم در بند بودن و در قید بودن را بپذیریم.»
زهره خطاب به طالبان میگوید که ممنوعیت کار و آموزش زنان غیرموجه و غیرانسانی است. «یکبار فکر کنید. قرآن میخوانید شما؟ مگر آموختن علم بر زن و مرد مسلمان فرض نیست؟»
در همینحال، سعیده با آنکه میگوید که امیدی به طالبان ندارد؛ اما او نمیخواهد تسلیم تاریکی شود. «دختران سرزمینم ناامید نباشید. این روزها گذشتنی است. شما از هر راه ممکن به تعلیم و تحصیل تان ادامه دهید. بدون شک آب روان در نهایت مسیر خود را مییابد.»