ا. فروغ
از بیستوچهارم اسد به این طرف که گروه طالبان قدرت را دوباره به دست گرفتهاند، فعالیت و حضور اجتماعی زنان به شدت سرکوب شده است. این گروه نهتنها مانع فعالیتهای سیاسی ــ اجتماعی زنان شده، بلکه عملا میلیونها زن را به دلیل جنسیتشان از حق تحصیل و کار محروم کردهاند. در کابینهی گروه طالبان که یک ماه پس از قدرتگیری این گروه تشکیل شد، هیچ زنی وجود ندارد.
اسارت در خانه، حجاب اجباری، ممنوعیت از کار و تحصیل و محرومیت زنان از سهمگیری در فعالیتهای سیاسی ــ اجتماعی از جمله مشکلاتی است که طالبان برای نیمی از نفوس جامعه خلق کرده است. به همین دلیل، از زمان قدرتگیری این گروه، زنان افغانستان پیوسته، هر چند در گروههای کوچک، به خیابان میآیند تا برای حقوقشان مبارزه کنند. هدف این تحلیل، بررسی جایگاه زنان در ایدئولوژی ضد زن طالبان است.
نقش اصلی زنان در دستگاه فکری ـ ایدئولوژیک طالبان، تولید مثل، پیشبرد امورات خانه، اطاعت و پیروی از مردان تعریف شده است. آنچه که طالبان از آن بهعنوان «کرامت و عزت زن» یاد میکند، چیزی جز فرودستی و موقعیت اجتماعی ستمپذیرانهی زنان نیست. این تعریف طالبانی، جایگاه سیاسی ــ اجتماعی زنان را به رسمیت نمیشناسد و نقش او را به «مادر، خواهر، همسر و دختر» خلاصه میکند.
یکی از دلایلی که طالبان برای توجیه محروم کردن زنان از حق تحصیل و کار مطرح کردهاند، همنشینی زنان و مردان است. در ایدئولوژی این گروه، زن شیای جنسی و همنشینی او با مردان باعث به «فساد» کشاندن جامعه میشود. مولوی محمد خالد، سرپرست وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان در اواخر ماه عقرب در نشستی در ولایت بلخ گفته بود: «امارت اسلامی مخالف تعلیم و آموزش دختران نیست، [اما] نشستن یک مرد و یک زن روی یک میز خلاف اصول دینی و باورهای مردم ما است.» همچنین وحیدالله هاشمی، یکی از مقامات طالبان، یک هفته پس از قدرتگیری این گروه در افغانستان به رویترز گفته بود: «ما برای برقراری قوانین شریعت در افغانستان حدود ۴۰ سال مبارزه کردهایم. طبق شریعت اسلام، مردان و زنانی که محرم نیستند، نمیتوانند در یک محیط و زیر یک سقف باشند. زنان و مردان نمیتوانند در کنار هم کار کنند، این کاملا مسلم و مشخص است. زنان حق ندارند به ادارات بیایند و یا در وزارتخانهها و موسسات دولتی کار کنند.» گفتهها و عملکردهای طالبان، همه بیانگر ستم جنسی این گروه بر زنان است. چنین میبرآید که این گروه «۴۰ سال مبارزه» کرده تا نیمی از نفوس کشور را خانهنشین ساخته و هویت انسانی آنان را به جنسیت و تنانگی تقلیل دهند. اکنون، این گروه بین زنان و فعالیتهای اجتماعی ــ سیاسی جامعه، دیوار کشیده و فعالیت زنان را به تولید مثل و کار بیمزد در خانه محدود کرده است.
طالبان تا کنون بارها ادعا کردهاند که حق تحصیل و کار زنان را مطابق به «شریعت اسلامی» به رسمیت میشناسند، اما تا کنون روشن نیست که منظور این گروه دقیقا از شریعت اسلامی چیست. چنانچه تاریخ گذشتهی این گروه نشان میدهد، خانهنشینی و محرومیت زنان از تحصیل، کار و حضور اجتماعی، یکی از اهداف ایدئولوژیک ــ سیاسی طالبان است. به همین دلیل، در شرایطی که کشور در بحران اقتصادی قرار دارد و بیش از ۳۵ میلیون انسان با گرسنگی و قحطی روبهرو است، نظام طالبان مصروف پیدا کردن راههای متفاوت برای محروم کردن زنان از زندگی اجتماعی آنها است.
دیدگاه طالبان نسبت به زنان، آمیختهای از عرفهای سنتی ــ قبیلهای مردسالارانه، سلفیسم و خوانش افراطی از آموزههای اسلامی است. طالبان باورهای افراطی و تعبیرات افراطیشان را با مذهب گره زده و از آن طریق در پی مشروعیتتراشی برای سیاستهای ضد زن و ضد انسانیشان هستند. بهطور مثال، طالبان همواره بر رعایت حجاب که از نظر آنها همان «برقع» است، تاکید کردهاند، حالانکه حجاب به شکلی که طالبان آن را مطرح میکنند، ریشهی اسلامی ندارد. در نص قرآنی از «جلباب» یادآوری شده و احتمالا نوعی شال، ردا یا جامهی گشاد است و نمیتوان «جلباب» را «برقع» نامید. تعریف واحدی از حجاب وجود ندارد. چنانچه در کشورهای اسلامی میبینیم که زنان پوششهای مختلفی دارند. بهعنوان نمونه، حجاب زنان مسلمان در الجزایر شال سفید، در ایران چادر سیاه و در برخی کشورهای دیگر عبا است. همچنین خانهنشینی یا حصر خانگی زنان که طالبان تحمیل کردهاند، ریشهی مذهبی ندارد. این مساله ریشه در تقسیم کار در یک جامعه مردسالار دارد که با رشد و تکامل اجتماعی، اشکال مختلفی به خود گرفته است.
بنابراین، میتوان با قاطعیت گفت که زنان در ایدئولوژی طالبان جایگاه ستمپذیرانه و فرودست داشته و چیزی فراتر از یک آلهی جنسی محسوب نمیشود، آلهی جنسیای که توانایی و قصد به «فساد» کشاندن جامعه را دارد و طالبان برای جلوگیری از آن، زنان را به خانهنشینی محکوم کردهاند و در تلاش حذف آنان از اجتماع است.
در فرمان رهبر طالبان که در مورد حقوق زنان صادر شده، نیز عین مساله تبارز یافته است. تمامی حقوق زنان به مسالهی ازدواج کاهش یافته و بهعنوان حقوق اساسی آنها گفته شده است. با آنکه در این فرمان ظاهرا مسالهی به «بد دادن» و ازدواج بدون رضایت منع شده است؛ اما زمینهی اجتماعی که طالبان فراهم ساخته، نهتنها این مسایل از بین برده نمیشود، بلکه زن به سادگی بهعنوان «کالا» مبادله خواهد شد. وقتی دختران حق تحصیل نداشته باشند، از مشارکت سیاسی ــ اجتماعی محروم میشوند و قدرت تصمیمگیریشان کاهش مییابد. در این صورت، پدران بهسادگی میتوانند تصمیم بگیرند که دخترانشان با چه کسی ازدواج کنند. از طرف دیگر، بر اساس رسم، پولهایی را که پدران در بدل ازدواج دختران شان دریافت میکنند، آنها را تشویق میکند تا دختران خود را زودتر به ازدواج دهند. اینگونه، ایدئولوژی طالبان، اعمالکنندهی خشونت علیه زنان است و زنان را بهعنوان «کالای جنسی» در جامعه مبادله میکند.