زیبا بلخی
«از دروازه و بالای دیوار داخل خانهی من شدند، بدون اینکه با مرد خانهی ما هماهنگی کنند یا جواز رسمی برای تلاشی خانه داشته باشند.»
این روایت شفیقه از مزاحمتهای طالبان است که به گفتهی خودش، اصلا تمامی ندارد. شفیقه نام مستعار زن ۴۰ سالهای است که دستکم مدت ۷ سال را در خانهاش در شهر مزار شریف آرایشگری کرده است.
او با فرمان ممنوعیت کار زنان آرایشگر در افغانستان از سوی طالبان، بیکار شد. شفیقه میگوید، با وجودی که او در حال حاضر در بخش آرایشگری فعالیت نمیکند؛ اما هنوز هم طالبان برای او و خانوادهاش مشکلآفرینی میکنند: «همین شش روز پیش بود که چند نفر شان از بالای بام خانهی ما و یک چند نفر شان هم از دروازه داخل خانه شدند. اصلا هماهنگی نکرده بودند. نه جواز داشتند نه حتا از شوهرم یک بار پرسیدند که داخل خانمها هستند یا نیستند. بدون اجازه داخل شدند.»
به گفتهی شفیقه، روزی که ماموران طالبان سر زده از دیوار و دروازه وارد خانهاش شدند، او مهمان داشت و همه دور دسترخوان غذا نشسته بودند: «خیلی توهین و تحقیر کردند که چرا تا حالی شما در بخش آرایشگری فعالیت میکنید، در صورتیکه من بعد از فرمان ممنوعیت، دیگر کارم را رها کردم. از مهمانهایم و خودم مشخصات ما را خواستند. نامهای ما را گرفتند. تذکرههای ما را خواستند و اخطار دادند که دیگر نباید هیچ زنی در اینجا رفتوآمد کند.»
حدود یک ماه قبل دستور طالبان برای بستن آرایشگاههای زنانه و ممنوعیت فعالیتهای زنان صادر شد که این اقدام واکنشهای گستردهی در پی داشت.
سازمان ملل متحد خواستار توقف اجرای دستور طالبان برای بستن آرایشگاههای زنانه شد. این سازمان گفت که این تصمیم طالبان به اقتصاد خانوادهها بیشتر صدمه میزند.
براساس آماری که بی بی سی فارسی از قول منابع خود منتشر کرده، با این فرمان در حدود ۶۰ هزار زن شاغل در این حرفه در افغانستان، کار شان را از دست دادهاند.
طالبان در ولایت بلخ از شفیقه و همسرش تعهد گرفتهاند که دیگر هیچ زنی به خانهی آنها رفتوآمد نکند: «حالی هر زنی که داخل خانهی ما شد، خو نمیشود بگوییم مشتری است. من از وقتی فرمان صادر شد، دیگر کار را رها کردم.»
شوهر شفیقه دُکاندار است. او به تنهایی قادر نیست هزینهی زندگی خانوادهی شش نفریاش را تامین کند. شفیقه با شغل آرایشگری میتوانست همسرش را کمک کند.
در همین حال، عزت ۴۷ ساله* شوهر شفیقه، در صحبت با رسانهی رخشانه میگوید، افراد طالبان با ورود به خانهاش حریم خصوصی او را نقض کردهاند.
او میگوید: «با وجود اینکه ما فعالیت نمیکنیم و آرایشگاه ما بسته است، هنوز هم دست از سر ما بر نمیدارند و ما د جنجال هستیم. وارد شدن داخل خانهی یک آدم او هم از سر بام خانه و بدون هماهنگی قبلی، تعرض به حریم خصوصی است. کار غیرقانونی و غیر اخلاقی است. باید جلو این کار شان گرفته شود.»
بیشتر زنانیکه پس از بسته شدن آرایشگاهها در کشور بیکار شدند، زنانی هستند که به تنهایی سرپرستی خانوادههای شان را بر دوش داشتند و کار در حرفهی آرایشگری تنها راه درآمد شان بود.
مثل نسرین* از طریق شغل آرایشگری هزینهی زندگی خانوادهاش را تامین میکرد. نسرین میگوید، پنج سال پیش شوهرش را به خاطر بیماری سرطان از دست داده است. او گفت که پس از مرگ شوهرش به این حرفه روی آورده بود.
اما با اینکه عملا کار زنان آرایشگر در افغانستان پایان یافته، دردسرهای طالبان برای نسرین نیز پایان نیافته است.
نسرین ۴۳ ساله میگوید، اخیرا طالبان برادرش را به این جرم که نسرین کماکان کارش را در خانهاش ادامه داده، بازداشت کردهاند، زیرا وقتی طالبان آرایشگاه او را بستند، دیگر هیچ منبع درآمدی نداشت: «برادرم را بردند حوزه و بیرحمانه لتوکوبش کردند. در ضمن پنجاه هزار افغانی هم از من جریمه گرفتند.»
نسرین گفته است، روزی که شنید طالبان آرایشگاههای زنانه را میبندند، خواب و خوراکش را از دست داد: «ناگزیر شدم با چشمهای پر از اشک لوازم دُکان خود را جمع کنم و دُکان را خالی کنم.»
چون نسرین راه دیگری برای تامین مخارج زندگی سه فرزندش نداشت، تصمیم گرفت تا کارش را در خانه به پیش ببرد: «راه دیگری نداشتم. اولادهایم مجبور بودند گشنه و تشنه بخوابند. من هم بهخاطر این که عایدی داشته باشم، خطر را به جان خریدم و تصمیم گرفتم تا در خانه دخترها و زنها را آرایش کنم.»
او میگوید: «در خانه مشتریهای خود را آرایش میکردم و بهخاطر اینکه طالبان شک نکنند، حتا لوحه بر دروازهی خانه نزدم. مشتریها را آرایش میکردم و آنها هم یا چادری میپوشیدند یا هم به اندازهای روی خود را پنهان میکردند که کسی وقت برآمدن از خانهام آنها را آرایشکرده نبیند؛ اما این کارم هم مدت کمی دوام کرد و طالبان از کارم باخبر شدند.»
نسرین میگوید، یک هفته قبل دو نفر از بخش استخبارات طالبان آمدند و به او اخطار دادند که کار آرایشگری ممنوع است: «از طرف صبح بود که مشتریها را آرایش میکردم. سه مشتری داشتم، یکی دونفر از خانمهای بسیار باحجاب آمدند و در مورد کارم پرسیدند. خوب همراه شان صحبت کردم و برای شان معلومات دادم؛ اما همینکه این خانمها رفتند، چهار نفر از طالبان آمدند و برایم بسیار با عصبانیت گفتند که چند بار گفتیم دیگر مشتری نگیرید و آرایش نکنید.»
نسرین هنگام صحبت در حالی که اشکهایش را پاک میکند، میگوید که حیران است از این پس از چه راهی برای فرزندانش نان تهیه کند: «چرا این گروه با زنان مشکل دارند، هیچ فکر نمیکنند که ما هم سرپرست خانه هستیم. اگر این کار را از ما بگیرند، ما چی کنیم؟ فعلا کمی پسانداز دارم. شاید یک ماهام را کفایت کند؛ اما بعد از تمام شدن این چی بخوریم؟ تمام راه کار کردن زنها را بستند. باور بکنید اصلا چارهای در ذهنم نمیآید، چی بکنم؟ یک هفته است فشارم بلند است و وضعیت روحیام خراب است.»
سمیه* ۳۲ ساله از زنان دیگری است که مدت شش سال میشود در خانهاش شغل آرایشگری را به پیش میبرد. او به دلایل امنیتی نمیخواهد نام آرایشگاه و محل زندگیاش در گزارش ذکر شود.
سمیه میگوید، نزدیک به یک ماه پیش طالبان وارد خانهی او شدند. مشتریهایش را مورد لتوکوب قرار داده و او را تهدید کردهاند که اگر بار دیگر او را در حال فعالیت ببینند، دستگیر و زندانی خواهند کرد.
سمیه میگوید: «سه هفته پیش مشتری داشتم. یک عروس بود و سه دختر دیگر همرایش که باید آرایش میکردم. ساعتهای ۱۰ بجه صبح بود که زنگ دروازه زده شد و دیدم طالبا هستند. نمیدانم از کجا خبر شده بودند، چون سر خانهام لوحه هم نداشتم. وارد خانهام شدند و وقتیکه مشتریها را دیدند، بسیار خشمگین شدند.»
سمیه گفته است، طالبان برای او و زنان مشتری فحش و ناسزا گفتند و با قنداق تفنگ مشتریانش را لتوکوب کردهاند: «با گفتن گپهای ناسزا مثل بیحیا و این قسم کلمات به مشتریهایم گفتند که از اینجا بروید و دیگر طرف آرایشگاه دور نخورید. چند نفر دم دست شان را با قنداق تفنگ زدند.»
سمیه دوست داشت تا در کنار شوهرش کار کند و مصارف زندگی شان را یکجا تامین کنند: «وضعیت اقتصاد مردم افغانستان به همه معلوم است. اکثریت مردم فعلا شغل آزاد دارند. کارهای دولتی خو فعلا مالکش طالبا هستند. شوهر من هم یک روز کار میکند، یک روز هیچ کار نیست و دست خالی به خانه میآید. من میخواستم با شوهرم کمک کنم و در تامین مصارف خانه همراهیاش کنم و یا حداقل ضروریات خود را خو از همین طریق برآورده بسازم.»
قبلا سخنگوی امر به معروف و نهی از منکر طالبان در توضیح فرمان بستن آرایشگاههای زنانه گفته بود که این کار«خلاف شریعت اسلامی» است.
زنان آرایشگر میگویند، طالبان به بهانهی شریعت نان زنان را میگیرند: «هیچ کسی خوش نیست بیایه و گپ این طالبها را بشنوه. ما از مجبوریت کار میکنیم. فقط با یک فرمان طالبان دهها زن بیکار میشوند. هیچ در مورد مشکلات زنان فکر نکردند. همین حالا در کنار من پنج یا شش زن دیگر که شاگردهای من بودند و باهم کار میکردیم همه بیکار شدند که هر کدام شان سرپرست فامیل خود بودند.»
این در حالی است که زنان با فرمانهای پیهم محدودیت و ممنوعیت از سوی طالبان، از تمامی عرصههای اجتماعی مانند، کار، آموزش، سفر، گشتوگذار و تفریح محروم شدهاند.