محدثه براتی
براساس آمار شفاخانهی حوزوی ولایت هرات، در سال ۱۳۹۹ خورشیدی، بیشتر از ۱۹۰۰تن اقدام به خودکشی کردهاند که ۱۵۰۰تن آنها را زنان تشکیل میدهند. این رقم حدود ۸۰ درصد را نشان میدهد که زنان دست به خودکشی زدهاند.
از این میان ۳۰ تن پس از اقدام به خودکشی جانهایشان را از دست دادهاند. نرخ خودکشی در یک سال اخیر در این ولایت بیپیشینه بوده و افراد که اقدام به خودکشی کردهاند بین سنهای ۱۴تا ۳۵سال هستند.
مسئولان بخش صحت روانی شفاخانهی حوزوی ولایت هرات، تنشهای خانوادگی و بلند بودن میزان خشونت را مهمترین عامل خودکشی در زنان عنوان میکنند.
وحید نورزاد، مسئول این بخش به رسانه ی رخشانه میگوید دستکم ۷۰درصد از افرادی که پس از خودکشی جان سالم بدر بردهاند؛ پشیماناند که چرا نمردهاند و تلاش دارند بار دیگر با ابزار قویتری اقدام به خودکشی کنند.
به گفته او روزانه حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ تن به شفاخانهی حوزوی صحتروانی ولایت هرات مراجعه میکنند که از این تعداد ۷۵ درصد آنها را زنان تشکیل میدهند. ۲۵ درصد افکار خودکشی را دارند و حداقل ۷ درصد نیز پیشینهی خود آزاری و یا اقدام به خودکشی را دارند.
برخی زنان در ولایت هرات نوعی مقاومت در برابر خشونتها و بیعدالتی برگزیدهاند که همانا اقدام به خودکشی است. این نوع مقاومت بومی آخرین و هولناکترین مرحلهی مقاومت است که زنان از روی ناچاری به آن دست میزنند.
سیما گل ۳۰ساله، سه سال پیش خودش را آتش زد تا به قول خودش از دردها رهایی یابد؛ اما با اقدام به موقع خانوادهاش، زنده ماند.
او مدت ده سال میشود که به دلایلی، اجازهی رفتن به خانهی پدر و مادرش را ندارد و چهار کودکش را در مراحل مختلف از سقط جنین تا ۵ماهگی از دست داده است. سیما گل، پس از خودسوزیاش هر سه ماه به بخش صحت روانی، چند روزی بستر میشود و دارو و مشاوره دریافت میکند.
او میگوید:«دلم نمیخواست اینگونه درمانده شوم. دوست داشتم بمیرم. حالا فقط بخاطر چهار فرزندم زندهام. اما گاهی اوقات فکر میکنم چقدر خوب میشد که میمردم». اجبار و زور مردانه و راههای بسته برای گریز، زنان و دختران زیادی را به کام مرگ و افسردگی کشانده است.
نرگس ۲۳ساله که حالا در شفاخانهی حوزوی هرات بستری است با مصرف دوز بالای داروهای اعصاب دست به خودکشی زده است.
او دلیل خودکشیاش را ازدواجی میخواند که پدرش به زور بالای او تحمیل کرده است. نرگس میگوید:« خانواده میخواستند مرا به نواسهی کاکایم بدهند. من راضی نبودم؛ اما پدرم گفت که اگر ازدواج نکنی دیگر حق نداری بروی درس بخوانی».
نرگس میگوید زمانی که هیچ کسی از او حمایت نکرد، از داروخانه قرص خریده و پس از یک شب گریه نزدیکهای سحر تمام قرصها را خورده است.
درمان با حرف نمیشود
در هرات ۴مرکز برای مشاوره صحت روانی وجود دارد. بیشتر این مراکز در سالهای اخیر تاسیس شده است. روانشناسان میگویند اکثر افرادی که به آنها مراجعه میکنند توقع دارند که در همان جلسهی اول صحت روانیشان به حالت طبیعی بازگردد. درحالی که اندازه افسردگی این آنها بهخصوص زنان بسیار بالا است.
آرش عمر، مسئول انجمن روانشناسان هرات میگوید:«دریافت مشاوره و حل مشکلات از طریق آن هنوز بین مردم جا نیافتاده است. بسیاری بر این باورند که با حرف زدن مشکلشان حل نمیشود و خود تلاش میکنند که مشکلشان را حل سازند. البته نه تنها حل نمیسازند؛ بلکه بحرانیتر میسازند».
تنشهای خانوادگی، خیانت به همسر، ازدواجهای زیر سن، ازدواجهای اجباری و بدل دادن از دلایل عمدهی خودکشی بین زنان در این ولایت محسوب میشود. در اکثر موارد محیط خانه خشونتزاترین مکان برای زنان است. باورها بهگونه سنتی رشد کرده و جایی برای بقای آزادی زنان نگذاشته است.
آرش عمر یکی از روانشناسها میگوید که جامعهی افغانستان به شکل مردانه پرورش یافته و متاسفانه از جوانان بهخصوص زنان همه روزه قربانی میگیرد.
زندگی پس از خودکشی
۸۵ درصد زنانی که در هرات اقدام به خودکشی میکنند، در شهر و ۱۵ درصد در ولسوالیها زندگی میکنند. چالشهای که پس از یکبار تلاش برای مردن برای زنان اتفاق میافتد، واکنشهای جامعه، اطرافیان و بهخصوص خانواده است.
وحید نورزاد، روانشناس میگوید پس از اینکه فرد از خودکشی جان به سلامت میبرد، خانواده و نزدیکاناش او را بارها مورد تحقیر و سرزنش قرار میدهند.
این تحقیرها همراه با مراقبتهای زننده است که زندگی را برای قربانی دشوار میسازد. کسانی که از سوی خانواده موظف میشوند، پنهانی فردی که خودکشی کرده را دایمالوقت زیر نظر میگیرند تا مبادا دوباره دست به خودکشی بزند.
آقای نورزاد میگوید همین مراقبتهای ویژه و کنایهآمیز از سوی خانواده، فرد را به این باور میرساند که او دیگر آن زن سابق نیست، ضعیف و ناتوان است در برابر مشکلات و مهم تر از اینکه دیگر فرصتی حتا تنهایی با خودش خلوت کردن را نیز از دست میدهد.
تنها واکنشهای خانوادگی نیست، کافیست فردی در جامعه آگاه شود که این زن سابقهی خودکشی را داشته است، آنگاه او را با برچسبهای ناتوان و ضعیف به همدیگر نشان میدهند. برای همین اکثریت افرادی که پس از خودکشی جان به سلامت میبرند، از زنده بودن شان ناراضیاند.
امور زنان: ما گفتمان برگزار کردیم
نهادهای حامی زن در ولایت هرات برای این معضل هیچ اقدامی روی دست نگرفته است. در حالی که بیشترین آمار خشونت در این ولایت به ثبت رسیده؛ اما نهادهای ریاست امور زنان و موسسههای حامی زنان تنها وعده دادهاند که راه حلی با گفتوگو و برنامهها را روی دست خواهند گرفت.
سهیلا صبری، سخنگوی ریاست امور زنان هرات میگوید که گراف بالای خودکشی زنان در این ولایت نگرانکننده است و آنها تلاش دارند که با برگزاری گفتمان، با شماری از روانشناسان، عالمان دین و بزرگان راه حلهای ممکن را سراغ کنند.
او تاکید دارد که در جریان سال روان به دلیل همهگیری ویروس کرونا، برنامههایشان با وقفه همراه شده و نتوانستهاند که اطلاعرسانی لازم را داشته باشند.
این تنها ریاست امور زنان نیست؛ زیرا نهادهای دیگر حامی زنان نیز علم دادخواهی را بلند کردهاند و پروژههای هنگفتی را گرفتهاند. اما وقتی مسئله زنان پیش میآید تنها شعارهای دهن پرکن، صدای قربانیان واقعی را خاموش میکنند.
بیشتر برنامههای حمایتی در این ولایت در روز زن خلاصه میشود. آن هم با دادن چند شاخه گل و تقدیرنامه که زنان قربانی در آن هیچ جایی ندارد. علاوه بر این آنچه میتواند نگرانکننده و در عین حال غیر منصفانه باشد، جای خالی زنان ولسوالیها در برنامههای زنان است؛ زنانی که سال یکبار هم کسی سراغشان نمیرود.
گفتگو؛ راه حل ممکن
برخی از جامعهشناسان به این باورند که ایجاد فضای گفتوگو و درک متقابل در یک خانواده متضمن یک جامعه سالم و عاری از خشونت خواهد بود.
ترانه بهبودی، جامعهشناس میگوید تا زمانی که شکاف نسلها پر نشود و آنها با یکدیگر صحبت نکنند؛ خشونت ها ادامه خواهد داشت. در مورد احساسات و تصمیمهایشان باهمدیگر حرف بزنند.
همزمان آرش عمر، روانشناس میگوید که کسانی دست به خودکشی میزنند که تنها هستند. او تاکید دارد که مهم نیست که چقدر آدم میتواند در اطراف فرد حضور داشته باشد، زمانی که با او هم دردی نداشته باشند و او را درک نکنند، به او توجه نکنند و در نهایت از او حمایتی نداشته باشند، او قطعا تنها خواهد بود.
چهار دهه جنگ و بافتهای سنتی علیه زن در افغانستان قربانیان بیشماری روانی بهوجود آورده است. آمار تلفات روانی به مراتب بیشتر از تلفات انسانی است.
تاثیرات روانی با بروز خشونت و آزار و اذیت کردن، از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود. معضلی که اگر کنترل نشود؛ تبعات بعدی آن میتواند به مراتب بحرانیتر از امروز باشد.