سمیه ماندگار
صداهای کودکانهای که پس از معلم کلمات را تکرار میکنند، تا بیرون از صنف هم شنیده میشود. کودکان کار که بخشی از روز خود را به جای سرگردانی در خیابانها، پای تخته و درس مینشینند.
یک نهاد در بامیان برای کودکان کار دورههای آموزشی رایگان راهاندازی کرده است.
موسسهی«چتر مهربانی برای حمایت از اطفال افغان» ( KUDACO) از دو ماه پیش رسما به فعالیت آموزشی آغاز کرده و در حال حاضر، دستکم ۳۰ کودک کار در آن سرگرم آموزش هستند. نیمی از این کودکان دختر هستند. آنها اغلب در شهر بامیان مشغول اسپند دود کردن، جمعآوری زبالههای پلاستیکی و یا هم کار کردن در سوپفروشیها و برگر فروشیها هستند.
بنیانگزار این نهاد آموزشی یک خانم جوان است، مریم حلیمی ۲۵ ساله. او میگوید، از بودجهی شخصی این نهاد آموزشی را برای کودکان کار و محروم از آموزش راهاندازی کرده است: «وقتی در بازار میرفتم، اطفال را میدیدم که به جای اینکه به بازیهای کودکانه مشغول باشند، با سر و وضع بسیار خراب، اسپند دود میکنند، آشغال جمع میکنند و یا در مستریخانهها کار میکنند، همیشه در ذهنم میآمد که اینا ره چه قسمی میشه کمک کنم.»
کارهای مقدماتی این موسسه از شش ماه قبل شروع شده بود. او میگوید، هدف از ایجاد این نهاد آموزشی، فراهمسازی زمینهی آموزش و کمکهای بشردوستانه برای کودکان کار است. همسر مریم نیز با او همکار است و هردو از طریق تجارت شخصی، مصارف این برنامه را تامین میکنند.
مریم گفته است: «ما در پلان ده سالهی موسسه، تصمیم داریم شاگردان فعلی خود را تا دوران فراغت از دانشگاه حمایت نماییم، و در آخر برای همین شاگردان زمینههای کار فراهم نماییم.»
قرار است تا یک و نیم ماه دیگر، حدود ۳۰ کودک کار دیگر شناسایی و شامل این برنامه شوند. روزانه دو ساعت برای این کودکان آموزش داده میشود: «انگلیسی، دری، پشتو، ریاضی و هنر رسامی از جملهی مضامینی است که در این صنف موسسهی ما تدریس میشه.»
به گفتهی مریم، در این طرح تلاش شده تا سهولتهایی برای کودکان و خانوادههای شان در نظر گرفته شود. برای دانشآموزان وسایل رایگان آموزشی داده میشود و همچنان، برای کودکان پیشتاز در درس، ماهانه جایزه داده میشود: «ما چندی قبل از مناسبت هشت مارچ تجلیل کردیم که در پهلوی کودکان، از مادران شان نیز دعوت کرده بودیم که به این محفل بیایند، و تحفهای نیز برای مادران این کودکان در نظر گرفته بودیم… جایزههای ما در هر ماه متفاوت است، بعضی ماهها به خانوادههای اینها کمک نقدی میکنیم، در بعضی ماهها جایزهی شاگردای خوده مواد غذایی برای خانوادههای شان در نظر میگیریم و در بعضی ماهها هم برای کودکان لباس میگیریم.»
فقر، بیکاری و مشکلات اقتصادی باعث شده تا کودکان بیشتری برای کار آوارهی خیابانها شوند. به گفتهی مریم، نظر به بررسیهایی که او و همکارانش انجام دادهاند، کودکان کار نسبت به دو سال پیش در بامیان، سه برابر افزایش یافتهاند: «بررسیهایی که قبلا انجام شده بود، حدود ۱۷۸ کودک کار در بامیان وجود داشت، ولی یک سروی که همکاران ما انجام داده، فعلا به تعداد ۶۴۲ کودک کار را اونا شناسایی کردهاند، چیزی حدود بیشتر از سه و نیم برابر.»
مسوول موسسهی«چتر مهربانی برای حمایت از اطفال افغان» گفته است، همزمان با روند آموزش، بردن کودکان به سیر علمی و تفریحی بخش دیگری از کار آنها است: «همچنان تصمیم داریم شاگردان خود را به جاهایی مثل خیاطیها، کیکپزی و کلچهپزیها و جاهای دیگر که در بخش حرفه کار میکنند نیز ببریم تا آنان به حرفهها نیز علاقهمند شوند.»
به گفتهی مریم، روند پذیرش کودکان کار در این طرح آموزشی، دقیق و حساب شده است. آنها به صورت ناشناس اول کودکان کار مستحق را شناسایی میکنند و بعد میروند به سراغ خانوادهها: «بعد از اینکه مطمئن میشدیم که مستحق است، او را شامل برنامهی خود میکدیم.»
شکیلای ۱۱ ساله یکی از این کودکان است. جاکت خاکیرنگ و کهنهای بر تن دارد. درحالی که لبخند از لبانش دور نمی شود، در مورد خوبیهای این صنف آموزشی حرف میزند.
او یک سال است که به کار در خیابان روی آورده و بیشتر اوقات روز را در خیابانهای شهر بامیان کارتن خالی و کاغذ جمع میکند. شاملشدن در این برنامه شکیلا را خوشحال کرده است. او میگوید، حالا میتواند نام خود را بنویسد و از نظر روحی نیز بهتر شده است: «به آینده امید پیدا کدیم که میتانم ده پهلوی کار ده بازار، درس هم بخوانم و بیسواد نمانم.»
امیرحمزهی ۸ ساله که بلوز نارنجیرنگ و تمیزی بر تن دارد و کارت هویتش را به گردن آویخته، در مورد مزیتهای این برنامه می گوید. او شش ماه است که در شهر بامیان اسپند دود میکند. او هم از این فرصت پیش آمده خوشحال است: «از وقتی که در این صنف شامل شدهام، تانستم انگلیسی یاد بگیرم، املا یاد بگیرم و درسهایم خوب شوه.»
به خانهی فاطمه ۳۷ ساله و مادر یکی از کودکان کار در بامیان می روم، خانهای در دل کوه در قریهی سرخقول، سرپناهی در کنار بودای صلصال. فقر و ناداری از سر و صورت خانه می بارد، از فرش رنگ و رو رفتهای که در دهلیز هموار شده، تا کفشهای پاره و کهنهای که در بیرون دروازه قطار شده است. همه از فقر و ناداری این خانواده حکایت میکند.
دختر ۹ سالهی فاطمه در بامیان اسپند دود میکند. فاطمه گفته است، در حدود دو ماهی که دخترش به این مرکز آموزشی میرود، از نظر روحی خوب شده است: «ما توان خرید کتاب، قلم، کتابچه، بیک و لباس مکتب ره نداشتیم و از همو خاطر او ره مکتب هم روان نمیکدیم.»
در حال حاضر، موسسهی«چتر مهربانی برای حمایت از اطفال افغان» سه آموزگار دارد. فاطمه گفته است: «اگر روزی شاگردی به صنف حاضر نشود، به مادر یا پدرش زنگ میزنند که به چه دلیل دختر یا پسر تان غیر حاضر است.»
دختر فاطمه نیز ۸ ماه شده که به کار در خیابان روی آورده است. بسیاری از این خانوادهها میگویند، به خاطر فقر و ناداری اجازه میدهند کودکان شان در خیابان کار کنند. فاطمه میگوید، شوهرش در بامیان با کراچی دستی بارکشی میکند. درآمدش فقط میتواند نان خشک را برای خانوادهی ۸ نفری آنها تامین کند.
برپایهی گزارش سازمان ملل، ۲۵ ملیون نفر در افغانستان در فقر زندگی میکنند. همچنان به گفتهی این نهاد، بیش از ۲۸ میلیون نفر در افغانستان در سال جاری میلادی به کمکهای بشری نیاز دارند.
مومنه ۴۲ ساله، مادر یک کودک کار در بامیان است. او نیز در قریهی سرخقول سکونت دارد. مومنه در یک خانهی کرایی محقر زندگی میکند که دیوارهایش کاهگلی است. دیوارهای گلی با پنجرههایی که در آنها از پلاستیک به جای شیشه استفاده شده، همه نشانگر فقر و مشکلات این خانواده است؛ اما او آرزو میکند که این خانه، کاش از خود شان میبود تا ماهانه مجبور نمیشدند، کرایه پرداخت کنند.
مومنه میگوید که از روی ناگزیری پسرش را برای کار در خیابان فرستاده است. پسر ۱۰ سالهی مومنه تا پیش از این که برای آموزش به این مرکز آموزشی پا بگذارد، هرگز به مکتب نرفته است: «همی بچههای از مو از سر مجبوری کار میکنه، اگر مجبور نباشیم یک خوشه اشتوک(کودک خردسال) را برای به کار روان میکنیم یا ده یک جای روان میکنیم که شاگردی کنه.»
علیحسین ظریفی ۳۱ ساله و دانشآموختهی جامعهشناسی است. او باور دارد که آموزش به کودکان کار آنها را از بسیاری از آسیبهای اجتماعی در امان نگهمیدارد: «وقتی یک کودک بیسواد بماند، گویی در آینده یک خانواده بیسواد مانده است، در عین حال کسانیکه بنا به فقر شدید و کار شاقه از تحصیل محروم شوند، در آینده عقدهی بزرگی را با خود حمل میکنند.»
محمدالله معتمد ۳۹ ساله و استاد رشتهی روانشناسی در دانشگاه بامیان نیز به این باور است که فعالیت نهادهاییکه برای کودکان کار تلاش میکنند، مهم است. به گفتهی این استاد دانشگاه، چتر مهربانی برای کودکان کار باید بازتر شود: «کاش دیگه موسسات هم اینگونه برنامهها را روی دست بگیرند، چون برای کودکان کار خیلی مفید تمام میشه.»