زیبا بلخی
بار اول که طالبان بر افغانستان مسلط شدند، منیره(مستعار) تنها ۹ سال سن داشت و در صنف چهارم مکتب بود. در آن زمان او یکی از معدود دخترانی بود که به گفتهی خودش، این فرصت را پیدا کرده بود تا در یک مکتب مخفی درس بخواند. به کمک همین آموزش مخفیانه، او پس از برچیده شدن گلیم طالبان از افغانستان، چندین صنف را امتحان سویه داد.
منیرهی ۳۴ ساله با چهار دختر دیگر در ولایت قندوز برای دخترانی که برای بار دوم توسط طالبان از حق آموزش دورهی متوسطه و لیسه محروم شدهاند، یک مکتب مخفی را راهاندازی کرده است.
منیره در صحبت با رسانهی رخشانه گفته است: «فعلا هم دختران مانند سرنوشت ما که در دور اول طالبان با آن روبهرو بودیم، قرار دارند. به خوبی میتوانیم از دل این دختران بیاییم(آگاهیم). ما تصمیم گرفتیم تا با ساخت این مکتب مخفی، کمکی برای دخترانی کنیم که از رفتن به مکتب محروم شدند. در این مکتب مضامین مکتب بهشمول زبان انگلیسی و کمپیوتر تدریس میشود و طبق تقسم اوقات روزانه سه ساعت، از ساعت یک بعد از ظهر الی ساعت سه بعد از ظهر درسهای شان همه روزه جریان دارد.»
به دلیل نگرانیهای امنیتی، از ذکر ساحهای که این مکتب در آنجا فعالیت دارد، در گزارش خودداری میشود. این مکتب در ماه قوس سال گذشته به فعالیت شروع کرده و در حال حاضر، برای حدود ۵۰ دانشآموز دختر بالاتر از صنف ششم، آموزش رایگان میدهد.
منیره و دوستاناش نام این مکتب شان را مکتب مخفی«سپیدها» گذاشتهاند. منیره میگوید، نه تنها او، بلکه چهار دوست دیگرش نیز که در دورهی قبلی طالبان مخفیانه درس خوانده بودند، بعدها توانستند ه به دانشگاه بروند: «در زمان اول سقوط افغانستان ما تقریبا نه سال سن داشتیم و در مکتب مخفی درس خوانده بودیم. زمانی که مکتبها دوباره شروع شد، به کمک درسهای همین مکتب مخفی، توانستیم به آسانی چندین سال را متواترامتحان سویه بدهیم و بالاخره در پوهنتون دلخواه خود کامیاب شویم.»
منیره و دوستاناش در دومین دور حاکمیت طالبان کار شان را از دست دادهاند. به گفتهی منیره، آنها برای اینکه پس از به قدرت رسیدن دوبارهی طالبان، دختران با سرنوشت آنان روبهرو نشوند، تصمیم به ایجاد این مکتب مخفی گرفتند.
منیره در مورد این برنامهی آموزشی به دلیل نگرانیهای امنیتی با احتیاط حرف میزند؛ اما میگوید، خانوادهها از این کار بسیار استقبال کردهاند: «شاگردان هم از آمدن به این مکان آموزشی خیلی خوشحال هستند و به آیندهی خود خوشبین هستند. از طرف دیگر، خیلی نگران هستند که مبادا دروازهی این مکان روزی بهروی شان بسته شود.»
بسته شدن مکتبهای دخترانهی بالاتر از صنف ششم، یکی از اولین محدودیتهایی بود که طالبان پس از تسلط دوباره در افغانستان اعمال کردند. این گروه در دور اول حکومت خود در دههی ۹۰ میلادی نیز آموزش دختران و زنان را ممنوع کرده بودند؛ اما در آن زمان دسترسی دختران به آموزشهای بدیل به اندازهی امروز ساده نبود.
منیره میگوید، تدابیر احتیاطی زیادی را برای کار شان در نظر گرفتهاند: «یونیفورم مشخص ندارد و مسوول مکتب و استادان بهخاطر احتیاط روزانه دو شاگرد را انظباط ساختهاند که به اطراف مکتب میچرخند تا مبادا طالبان در این مکان بیایند و آنها را در حالت درس خواندن ونوشتن بیبنند… اگر طالبان بیایند، زود به شاگردان خبر بدهیم که بهجای مضامین مکتب کتابهای مدرسه را باز کنند.»
منیره میگوید، در دورهی اول طالبان مکاتب مخفی کمتری نسبت به این دور حاکمیت گروه طالبان وجود داشت و با آنهم، دخترانی که انگیزهی بیشتری برای رسیدن به اهداف شان داشتند، از آن فرصتها استفاده میکردند: «در او زمان مکاتب مخفی خیلی کم بود و از دست ترس طالب، فقط خانوادههایی که کمی رسیده بودند، دخترهای شان را اجازه میدادند تا به مکتب مخفی بروند؛ دیگرها اجازه نمیدادند و مکتبهای مخفی را سابق به نام مدرسهی دینی جور میکردند. او وقت به طالبا ما میگفتیم که ما به درس خواندن علوم دینی میرویم. نمیفهمیدند که ما به مکتب مخفی میرویم.»
او همچنان گفته که با استفاده از تجربیاتاش از مکتب مخفی دور اول طالبان، این مکتب مخفی را ایجاد کرده است: «استاد ما یک نفر بود و به ما درس میداد؛ اما مکتب مخفی او وقت باز کمی ابتداییتر بود، یعنی ما فعلا در مکاتب مخفی مضامین ساینسی، ریاضی، انگلیسی و همه چیز را درس میدهیم و چند استاد داریم؛ اما در او زمان فقط خواندن و نوشتن را به ما یاد میدادند.»
طالبان تا کنون دهها فرمان که به طور سیستماتیک زنان را از آموزش، کار و دیگر حقوق اولیهی انسانی شان محروم میکند، صادر کردهاند. بهرغم فشارهای داخلی و بینالمللی، این گروه تا کنون از موضع خود کوتاه نیامده است.
در تازهترین مورد، سازمان حقوق بشری عفو بینالملل به مناسبت روز جهانی آموزش، در ماه دلو سال جاری یکبار دیگر به دسترسی دختران افغانستان به آموزش تاکید کرده و خواستار بازگشایی مکاتب دخترانه شد.
لیلا صدیقی(مستعار)۳۶ساله یکی دیگر از آموزگاران این مکتب مخفی است. او که از زمان شروع در این برنامه شامل بوده، میگوید، آنها فکر کردند که با ساخت این مکتب مخفی فرصتی خواهند داشت تا رسیدن به افغانستان آزاد، حلقهی آموزش دختران را در افغانستان پیوسته نگهدارند.
لیلا به رسانهی رخشانه گفته است: «وقتی متوجه شدیم که نبرد ما برای پایان دادن به حکومت طالبان در افغانستان نیاز به زمان بیشتری دارد و گروه طالبان در افغانستان تصمیم باز کردن دوبارهی مکتبها را ندارند، من با یک گروه کوچک شروع کردم. ما آموزشهای خانگی را برای دخترانی که از تحصیل محروم شدهاند، گسترش دادیم تا اینکه این مکتب مخفی را ساختیم. کار ما در ابتدا با تعداد محدودی از افراد شروع شد. به تدریج، تعداد دانشآموزان ما افزایش یافت و ما چندین صنف توسط چندین معلم برگزار کردیم… اگرچه خسته بودیم؛ اما هدف ما فقط آموزش و پرورش دختران نوجوان است، شب روز مبارزه کردیم، مکان مناسب پیدا کردیم، استادان با تجربه یافتیم. با وجودی که دستان ما خالی است؛ اما ارادهی ما قوی است.»
لیلا میگوید، دختران زیادی با ادامهی محدودیتهای طالبان امید خود را از دست دادهاند. از نظر این آموزگار آموزشهای مخفی، آموزشهای راه دور و سایر راههایی که به آموزش دختران کمک میکند، میتواند آنها را در چنین شرایطی سخت سرپا و امیدوار نگهدارد.
وقتی با دانشآموزان این مکتب حرف زدم، با ترس و نگرانی حاضر شدند تا صحبت کنند. مدینه(مستعار) یکی از این ۵۰ دانشآموز این مکتب مخفی است. او ۱۶ ساله است و در صنف هشتم درس میخواند که طالبان دروازههای مکتب را بستند.
مدینه مدت ۸ ماه میشود که به این مکتب مخفی میآید. پاسخاش به این سوال که از طالبان نمیترسد، این است: «زمانی که دروازهی مکاتب بهروی ما بسته شد، دل ما ناامید شد ونگران آیندهی خود شدیم، چون مادرم بیسواد است، تکلیف عصبی دارد .میترسیدم که من هم مثل مادرم بیسواد نمانم و نتوانم به اهداف و آرزوهایم برسم… حالا زیاد خوشحال هستم.»
مدینه آرزو دارد که وکیل مدافع شود؛ اما اگر عمر حاکمیت طالبان بلند باشد، بعید است که او به این آرزوی خود برسد. اکنون در دستگاه عدلی طالبان هیچ زنی کار نمیکند: «همه روزه به اینجا میآیم و بهخاطر اینکه طالبان شک نکنند، لباس سیاه مدرسه را میپوشم. درسهای خود را منظم میخوانم و تلاش میکنم تا یک روزی به آرزویم برسم.»
سهیلای(مستعار) ۱۳ساله یکی دیگر از دانشآموزان این مکتب مخفی است. او مدت هفت ماه میشود که دانشآموز این مکتب مخفی شده است. سهیلا در صنف هفتم مکتب بود که طالبان آمدند. وقتی مکتباش بسته شد، فکر کرد که دیگر ادامهی تحصیل ناممکن است، در حالی که او میخواست پزشک شود.
هفت ماه قبل که به طور اتفاقی از یکی از دختران همسایهاش شنید که در یک مکتب مخفی درس میخواند، او هم با شوق فراوان شامل این مکتب شد: «خیلی خوشحال هستم. آرزو میکنم که مکتبها دوباره باز شود و من دوباره به مکتب بروم. حالا که دلم شاد است، از نگاه روحی نیز شادهستم؛ اما کمی میترسم که طالبان مکتب ما را بسته نکنند.»