سمیه ماندگار
پدیدهی تکدیگری زنان و کودکان در بازار بامیان، امر تازهیی است که پس از آمدن طالبان در حال گسترش است. قبل از سقوط نظام قبلی، به استثنای زنان«جوگی» که از ولایتهای دیگر برای تکدیگری به بامیان میآمدند، زنان و کودکان تکدیگر اهل این ولایت، به چشم نمیخوردند.
معصومه(مستعار) ۳۲ ساله، از لحظهییکه شعاع آفتاب بر بام خانهاش میتابد، کودک دو سالهاش را در بغل گرفته و از خانه بیرون میشود. او تا شام باید برای چهار فرزندش نان پیدا کند. معصومه میگوید، مجبور است کودکش را به شانه گرفته از صبح وقت تا شام در بازار بامیان به دروازههای دکانها رفته و«خیرات» طلب کند.
معصومه به رسانهی رخشانه گفته است، قبلا او زندگی شرافتمندانهیی داشته و«گدایی» از نظرش ننگ و عار بود: «سه سال پیش وقتی کسی گدایی میکد، با خود میگفتم که گدایی کدن بری آدم شرم است، از گدایی کدن کده آدم از گرسنگی بمیره بهتره، ولی حالی خودم به ای روز گرفتار شدم.»
معصومه مدعی است که شوهرش را دو و نیم سال قبل در جنگ طالب و دولت پیشین، از دست داده است: «شوهرم عسکر اردوی ملی بود، دو و نیم سال پیش ده جنگ با طالبا ده غزنی شهید شد.»
وقتی صحبت از شوهرش میشود، چشمان معصومه پر از اشک میشود: «اگه شوهرم زنده میبود، حالی مه ده ای حال نبودم، او نان ما ره از مغز سنگ هم پیدا میکد…از خاطر اولادایم دروازه به دروازه از دکاندارا خیرات طلب میکنم. اگه گشنگی اولادایم نبودی، خودم اگه از گشنگی میمردم هم طلب نمیکدم.»
معصومه میگوید که او در بازار بامیان تنها نیست، زنان دیگر نیز مثل او تکدیگری میکنند و از این طریق، به قول خود شان، مرگ خود را به تعویق میاندازند. کنایه از اینکه ممکن است دیر یا زود از گرسنگی بمیرند.
برپایهی گزارش سازمان ملل متحد، ۹۷ درصد مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی میکنند. افتصاد افغانستان در سایهی طالبان سقوط«فاجعهبار» کرده است. این سازمان گفته است، تا اواسط سال ۲۰۲۲ در افغانستان، ۷۰۰ هزار شغل از بین رفته است.
معصومه نیز یکی از افراد درگیر با فقر و بحران است. او گفته است، به خاطر فقر و بیکاری مجبور به تکدیگری شده، وگرنه«گدایی» برایش حکم هزار بار مردن در روز را دارد: «قد خدای خود میگم ازی وضعیت کده کاش بمیرم.»
زلیخا(مستعار) ۴۵ ساله است. دستان یخبستهاش را با تنفس دهانش گرم میکند. در سردی استخوانسوز زمستان بامیان، لباس گرم نپوشیده است. او میگوید، در تمام روز تنها ۱۰۰ افغانی مردم به او کمک کردهاند. زلیخا تا یک سال قبل، هرگز برای تکدیگری در بازار بامیان نیامده بود. در این مدت یک سال، گاهی که بسیار مجبور شود، این کار را انجام میدهد: «وقتیکه خیلی روزگار ما خراب شد، مه پدر اولادا ره گفتم ازی که از گشنگی بمیریم که مه خیرات طلب کنم بهتره، او دل نا دل قبول کد که تا زمانیکه کار پیدا کند، مه ای کار ره کنم.»
زلیخا مادر پنح فرزند است. شوهرش پس از آمدن طالبان بیکار شده است. زلیخا میگوید، شوهرش در نظام قبلی در بامیان پولیس بوده و با معاشی که میگرفته، مصارف زندگی شان تامین میشده. دل زلیخا پر است، زیرا به خاطر حضور طالبان و بیکاری شوهرش، مجبور به کاری شده که از نظر او ننگ است: «اگه از بیچارگی و مجبوری نباشه آدم گدایی میکنه؟ خدا ای طالبا ره ده قار خود گرفتار کنه که زندگی ما ره تباه ساخت.» زلیخا روزی که برای تکدیگری در بازار بامیان میآید، ۱۰۰ تا ۲۰۰ افغانی و گاهی فقط چند قرص نان به دست میآورد.
پدیدهی تکدیگری در شهر بامیان، هر روز پررنگتر از دیروز، سیمای این شهر را مخدوش میکند. درکنار زنان، کودکان نیز تکدیگری میکنند. یکی از این کودکان، امین(مستعار) ۱۲ ساله است. او مدعی است که پدرش معلول است و توانایی کار کردن را ندارد. به همین خاطر، او تکدیگری میکند.
امین به رسانهی رخشانه گفته است، پدرش در حکومت پیشین سالانه ۶۰ هزار افغانی به خاطر معلولیت خود میگرفت و او مجبور نبود گدایی کند: «طالبا پدرم ره کارت معلولیت نداد، گفت که از تو اوقدر واضح فامیده نمیشه که معلول استی. از ناداری مجبور شدم بیایم خیرات طلب کنم، کسی از شوق نمیایه.»
امین صنف پنجم مکتب است و دوست دارد مکتب برود و درس بخواند؛ اما به گفتهی خودش، یک سال شده که به جای رفتن به مکتب، «گدایی» میکند: «وقتی وضعیت ما خراب شد، مه به بازار آمدم دیگه باز مکتب رفته نتانستم. آرزو داشتم روزی پیلوت شوم و طیاره ره ده هوا بالا کنم، حالی فقط به ای فکر میکنم که چه قسمی پیسهی نان خشک شو(شب) ره پیدا کنم.»
پس از روی کار آمدن طالبان، نه تنها در بامیان، بلکه در تمام شهرهای بزرگ افغانستان تکدیگری افزایش چشمگیری یافته است. بهویژه در بین زنان و کودکان؛ اما طالبان طرح جمعآوری افراد متکدی را روی دست گرفتهاند. براساس این طرح، قرار است طالبان به متکدیان اهل فن و حرفه، زمینهی کار را فراهم کنند، برای کودکان زمینهی آموزش و به متکدیان واقعی«معاش» پرداخت کنند. در نتیجهی این طرح، متکدیان زیادی جمعآوری شدهاند، بهویژه در شهرکابل که بیشتر آنها زنان و کودکان بودهاند.
اما این طرح از دید جامعهشناسان، غیر عملی و خاک زدن به چشم مردم است. زیرا فقر، بیکاری و گرانی در حکومت طالبان هر روز در حال افزایش است. عبدالغفار مددی، ۳۴ ساله و دانشآموختهی اقتصاد میگوید که افزایش فقر، میزان تکدیگری را بالا میبرد: «فقر خود زمینهساز تکدیگری، کار کودکان و بهرهکشی از کودکان و زنان است. افزایش کودکان تکدیگر و اسپندی، همه زادهی فقر فاحش در جامعهی امروزی ماست.»
با برگشت طالبان، فقر در افغانستان گسترش یافته است. به گفتهی ناظران، افعانستان در حال تجربهی بدترین بحران بشری است.