رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

روایت زنان؛ زندگی بی‌فروغ «ستاره» در تاریکی کابل

6 دلو 1401
روایت زنان؛ زندگی بی‌فروغ «ستاره» در تاریکی کابل

عکس تزئینی است/ منبع: AFP

عاقله عمار

«ای کاش طالبان نبودند و ما اندکی آزادی داشتیم؛ این‌همه محدودیت بر ما اعمال نمی‌شد و می‌توانستیم همانند بقیه‌ی زنان و دخترانِ دنیا درس بخوانیم و کارکنیم.»

روایت زندگی دختری که به خاطر فقر دانشگاه را رها کرد، به خاطر جنگ زخمی شد و تا یک‌ قدمی مرگ رفت و درنهایت به خاطر محدودیت طالبان، کار و امید را از دست داد.

ستاره(مستعار) تنها ۲۲ سال سن دارد. چهار سال پیش مجبور شد بعد از مرگ نابهنگام پدرش در غربت، دانشگاه و  تمام آرزوهایش را ترک کند.

ستاره زمانی از مرگ پدرش آگاه شد که در حال گذراندن امتحان پایان سمستر دانشگاه بود.  خبر مرگ نابهنگام پدرش در خاک غربت، ستاره و خانواده‌اش را در شوک عظیمی فروبرد.

ستاره و خواهرش از اولین دختران خانواده بودند که به مکتب رفتند. پدر نیز با کارگری مدام در ایران، دخترانش را به مکتب و دانشگاه فرستاد. او می‌خواست زندگی ستاره در آینده پرفروغ باشد.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

طالبان در بلخ از وکلای گذر خواسته‌اند تا افراد روزه‌خوار را معرفی کنند

طالبان، بانک‌های ولایت بلخ را بر اساس تفکیک جنسیتی تنظیم کردند

ستاره اولین دختر خانواده بود که به دانشگاه راه‌یافته بود. با رتبه‌ی عالی و در معتبرترین مرکز تحصیلی افغانستان؛ دانشگاه کابل. همه‌­ی خانواده، به‌ویژه پدرش به او خیلی افتخار می‌کردند؛اما تقدیر زندگی ستاره طور دیگری رقم خورده بود. با مرگ پدرش، فروغ زندگی ستاره به خاموشی گرایید. وقتی پدر ستاره به سفر ابدی رفت، غیر از او هیچ‌کس نبود که نان روی سفره‌ی خانواده بگذارد.

ستاره با ترک دانشگاه هیچ تجربه کاری نداشت. درنهایت او در یک مرکز آموزشی در غرب کابل به عنوان نیروی انتظامات در بخش دختران، شروع به کار کرد. او چهار سال بی‌وقفه و بیش از سیزده ساعت در شبانه‌روز کار می‌کرد. در آمدش زیاد نبود؛ اما به اندازه‌یی بود که دستش پیش کسی دراز نباشد.

ستاره باری در حمله‌­ی انتحاری که در محل کارش رخ داد، زخمی شد؛ اما زنده ماند. مراکز آموزشی غرب کابل در دشت برچی چندین سال است که موردحمله‌­ی تروریستی قرار می‌گیرند. یکی از این حملات در محل کار ستاره نیز اتفاق افتاده بود.او باوجود تهدیدات و حملات احتمالی بعدی، بازهم دست از کار نکشید؛ زیرا چاره‌یی جز ادامه دادن نداشت. او خطر همه‌چیز را به جان خریده بود.

ستاره چهار سال پیاپی، به‌جز برخی روزهای تعطیلات رسمی، گاهی حتا روزهای جمعه نیز سر کار می‌رفت. او ناچار بود هرروز قبل از اذان صبح بیدار شود و بیش از یک ساعت پیاده‌روی کند تا به محل کارش برسد.

حتا در زمستان‌های سرد کابل صبح تاریک از خانه بیرون می‌شد و در اوج سرما و تاریکی از کوچه‌پس‌کوچه‌های دشت برچی با ترس‌ولرز می‌گذشت تا به محل کارش می‌رسید.

مسوولیت‌اش طوری بود که او سیزده ساعت از طلوع تا غروب آفتاب سر پا می‌ایستاد و در طول روز فقط یک ساعت وقفه برای استراحت و غذا داشت. او حتی فرصتی برای تفریح، سفر، عروسی، مهمانی و سایر مناسبت‌ها نداشت. شب‌هنگام که به خانه می‌رسید، دیگر نای حرف زدن نداشت.  

او هر روز با دیدن دخترانی که با شوق برای آمادگی کانکور به آموزشگاه می‌آمدند؛ به یاد آرزوهای خوب خودش می‌افتاد که با چه ذوقی درس خوانده بود تا به دانشگاه برود.

با آن‌هم ستاره دختری قوی بود. او هرگز تسلیم فقر و جنگ نشده بود. هرچند این مشکلات دانشگاه را از او گرفته بود؛ اما هنوز امید در دل ستاره می‌درخشید که روزی به دانشگاه برگردد و به آرزوهایش دست پیدا کند.

تا این‌که طالبان از راه رسیدند. ستاره باز هم دست از کار نکشید. هرباری که طالبان یکی از فرمان‌های زن‌ستیزانه‌ی خود را صادر می‌کردند، نگرانی ستار‌ه بیش‌تر می‌شد.

تا این‌که نوبت به بسته‌شدن دروازه‌ی تمامی نهادهای آموزشی و ممنوعیت کار زنان رسید. با صدور این دو فرمان، ستاره خانه‌نشین شد.  

دختری که با مرگ پدر و زخمی شدن در انفجار قوی‌تر شده بود، حالا حس دیگری دارد؛ حس ناامیدی و بی‌ارزش بودن همه‌­ی وجودش را فراگرفته و روحش از این‌همه محدودیت افسرده و خسته شده است.

با روزگار سیاهی که طالبان بر سر افغانستان آورده‌اند، زندگی ستاره به ستاره‌یی بی‌فروغ می‌ماند که در سیاهی کابل گم شده است: «کاش‌ ما هم می‌توانستیم زندگی کنیم.»

برچسب ها: زنانطالبانطالبان و نقض حقوق بشرنقض حقوق زنان
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

زنان دست‌فروش در بلخ: طالبان از ما اخاذی می‌کنند

10 حمل 1402
زنان دست‌فروش در بلخ: طالبان از ما اخاذی می‌کنند

مقابل شفاخانه‌ی حوزوی ابوعلی سینای بلخی، جایی‌که پس از روی کار آمدن دوباره‌ی طالبان، محل کار شمار زیادی از زنان...

بیشتر بخوانید

دختران هرات و کابوس ازدواج‌‌های اجباری طالبان

8 حمل 1402
دختران هرات و کابوس ازدواج‌‌های اجباری طالبان

یسرا(مستعار) شب‌هنگام این پیام را از طریق واتساپ دریافت کرد. پیام از سوی یکی از نیروهای طالبان در هرات فرستاده...

بیشتر بخوانید

کمبود امکانات صحی در«موسی‌قلعه» هلمند؛ زنان تاوان جنگ را با جان خود می‌دهند

7 حمل 1402
کمبود امکانات صحی در«موسی‌قلعه» هلمند؛ زنان تاوان جنگ را با جان خود می‌دهند

ساکنان ولسوالی موسی‌ قلعه‌ی ولایت هلمند، از کمبود کادر صحی زن در این ولسوالی شکایت دارند. مردم می‌گویند، تنها دو...

بیشتر بخوانید

کتاب‌خانه‌ی«کاتب»؛ پاتوق تازه‌ی دختران بازمانده از مکتب و دانشگاه

6 حمل 1402
کتاب‌خانه‌ی«کاتب»؛ پاتوق تازه‌ی دختران بازمانده از مکتب و دانشگاه

نرگس بعد از 40 دقیقه پیاده‌روی، نفس‌زنان وارد کتاب‌خانه می‎شود. به همه سلام می‌کند و مستقیم به سراغ قفسه‌ها می‌رود....

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.