لیلا یوسفی
«نگران آینده نامعلوم خود و کودکانم هستم. نمیتوانم سر کار بروم. اگر طالبان به زنان در بیرون از خانه اجازه کار ندهد، مجبور میشویم بخاطر سیر کردن شکم کودکانم دست به گدای بزنم.»
رخسار ۳۰ ساله و مادر چهار کودک قد ونیم قد است. او بعد از چندین سال زحمت و تلاش، تجارت کوچکی از صنایع دستی زنان را راهاندازی کرده بود.
او در ۲۴ اسد روزی که کابل دوباره بدست طالبان افتاد، دکان کوچکش را در شهرکابل بست و بیشتر از یکماه است که دوباره موفق نشده است که به سمت آن برود؛ زیرا او یک زن است. بیشتر از یک ماه میشود که زنان شاغل در افغانستان خانهنشین شدهاند. رخسار اما میگوید که اگر این وضعیت بیشتر دوام کند او برای سیر کردن شکم کودکانش مجبور به گدایی خواهد شد.
رخسار در دوم اسد سال ۱۳۹۵ در حمله انتحاری در دهمزنگ کابل، همسرش را از دست داد. بعد از مرگ همسرش او برای بقا مبارزه کرد. کودک چند ماههاش را گذاشت خانه و دست بهکار شد. در شروع با زنان و دخترانی که هنر دستی بلد بودند، کار را شروع کرد. تعدادی از زنان را گفت که شما بدوزید و فروش آن بهدوش من.
تا این که هم تجارت او رونق گرفت و هم کودکانش گرسنگی نکشیدند و به مکتب رفتند. اما با حضور طالبان رخسار همه چیز را از دست داد. از شغلش گرفته تا شادی و امید کودکانش را.
رخسار با نگرانی که در چهرهاش هویدا است، میگوید: « در کودکی شش سال زندگی را زیر سایه حکومت طالبان سپری کردم، سالها با سختیهای زیادی مبارزه کردم. چهار سال قبل از جان خودم مایه گذاشتم و تلاش کردم برای خود و کودکانم زندگی بسازم. شوهرم را در همین کشور از دست دادم . من دو باره قربانی همین سیاست ناسالم شدم.»
با وضع محدودیت طالبان بر نصف جمعیت افغانستان، زنان در تمام عرصههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بازداشته شدهاند. طالبان وقتی کابینه دولتاش را اعلام کرد که در میان فهرست سرپرست وزیران این گروه نام هیچ زنی وجود نداشت. به تازگی یک اعلامیهی دیگر از سوی طالبان بهنشر رسیده که نشان میدهد، زنان باید از رتبههای یک، دو و سه استعفا بدهند تا جا برای مردان بیشتری در بدنه حکومت باز شود.
علاوه بر این که طالبان به تازگی وزارت امور زنان را از فهرست کابینه افغانستان حذف کرده و به جای آن نام وزارت دعوت، ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر را اضافه کرده است.
این کار طالبان، نگرانی و انتقاد زیاد زنان را به همراه داشت. طبق معلومات، دهها هزار کارمند نهادهای ملکی را زنان تشکیل میدادند و در ضمن بیشتر کارمندان وزارت امور زنان را نیز از طبقه اناث تشکیل میدادند. اکنون با حذف این وزارت و اجازه ندادن به سایر کارمندان زن ادارات دولتی، شمار بیکاران زن در کشور بشدت افزایش یافته است.
رویا مهدیار از کارمندان وزارت زنان بود و تنها نانآور خانواده هشت نفری است. رویا که از دانشکدهی اداره و پالیسی عامه فارغ شده، می گوید، از دوران دانشآموزیاش در بیرون از خانه کار کرده و تکیه گاهی برای خانواده خود بوده است. اکنون اما وزارت امور زنان حذف شده و طالبان نیز برای زنان اجازه کار در بیرون از خانه را ندادهاند.
خانم مهدیار که نگران خود و آینده خواهرانش است، میگوید:« پدرم پیر است و نمیتواند کار کند. در مدت چند ماه که معاش نگرفتم و حالا هم که وزارت بسته شده، از کرایه خانه و خرج خانه قرضداریم. اگر به ما اجازه کار داده نشود، قبل از هر چیزی ما از گرسنگی میمیریم»
پلوشه همدرد، یک تن از خبرنگاران زن در کابل این روزها بیکار و در کنج خانه است. او قبل از ورود طالبان به کابل با یک رسانهی محلی کار میکرد. او میگوید: «طالبان تمام حقوق بشری را نقض کرده، به زنان اجازه درس و کار را نمیدهند. برای زنان خط و نشان تعیین کردهاند که چه نوع لباس بپوشند. آنها{طالبان} هیچگونه تغییری نکردهاند. جز اینکه وحشیتر از قبل شدهاند.»
خانم پلوشه از زمان سقوط کابل به دست طالبان تا اکنون نتوانسته است به محل کار اش برود. او که نگران آینده ناروشن خود است، میگوید:« اگر نتوانم به وظیفه بروم، مجبور به ترک کشور از راه قاچاق یا هر راه دیگر خواهم شد. زنان امروز میخواهند مستقل عمل کنند. آنها {طالبان} برای زنان محدودیت اقتصادی وضع کردهاند که غیر قابل تحمل است.»