شیرین یوسفی
بیخیال اینکه در بیرون چه خبر است، با هم میخندند و عکس میگیرند. در آن میان، یکی چشمانش را میبندد و آرزو میکند. دوستانش تولد او را جشن گرفتهاند. چهار دختر، با لباسهای رنگی و خندههایی از ته دل دور میز نشستهاند؛ حالتی که تداعی کنندهی روزهای قبل از طالبان است.
بوی خوش قهوهی تلخ و شیرینی، تمام فضای رستورانت را گرفته است. هنوز جشن کوچک تولد سحر به پایان نرسیده است که ماموران امر به معروف و نهی از منکر طالبان وارد رستورانت میشوند. سکوت در لحظهای همه جا را میگیرد.
سحر میگوید، افراد طالبان با سلاح بر شانه و سر وضع عجیب آنقدر وحشت آفریده بودند که برای لحظهای، او دوستانش نمیدانستند باید چه کاری کنند. کیک تولد سحر دست نخورده روی میز میماند. تنها کاری که در آن لحظه به ذهن شان میرسد، خارج شدن از رستورانت است.
شهروندان کابل میگویند، طالبان در رستورانتها برای خانوادهها به بهانههای مختلف ایجاد مزاحمت میکنند. به همین خاطر به محض حضور افراد طالبان، آرامش و خوشی از جمع شان رخت میبندد.
سحر به رسانهی رخشانه میگوید: «آرزو کردم تا سال دیگر طالبان از کشور ما گم شود. دوست نداشتم امروز اینطوری به پایان برسه. وقتی طالبان را می بینم، زندگی سرم قیامت میشه.»
این پیشآمد حدود ۱۵ روز قبل در حالی که دوستان سحر تولد ۲۴ سالگی او را در رستورانت و شیرینیسرای «سرزمین شیرینی» در پل سرخ کابل جشن میگرفتند، واقع شده است.
سحر در دور اول حکومت طالبان به دنیا آمده است. او هرگز فکر نمیکرد در دههی سوم زندگیاش دوباره در سایهی حاکمیت طالبان زندگی کند. «آرزو می کنم کاش هیچ در این خاک به دنیا نمیآمدم. طالبان زندگی را برای زنها زهر ساخته.»
خبرنگار رسانهی رخشانه که در روز حادثه آنجا بوده میگوید، در کمتر از ده دقیقه، هیچ مشتری در رستورانت باقی نماند. حتا زوج جوانی که در گوشهی دورتر از همه نشسته بود و شاید برای همدیگر حدیت عشق نجوا میکرد هم رستورانت را ترک کرد.
حضور طالبان به کابوس تلخ خانوادهها در رستورانتها تبدیل شده است. روایتهای شهروندان میرساند که مزاحمت افراد طالبان یک یا چند مورد نیست، خیلی گسترده است.
عاطفه مددی ۲۷ ساله، هفت روز قبل زمانی که با همسرش در رستورانت بهار در شهر نو کابل نشسته بود، به دام افراد امر به معروف و نهی از منکر طالبان افتاد. او میگوید که طالبان به مدل موی همسرش گیر داده بودند. «با بسیار بیحرمتی سر همسرم جیغ کشید. به پشتو گفت، ای خانم چی ات میشه و چرا موهای خوده ایقسم کافری جور کدی. خیلی ترسیده بودم که همسرم را نزنند و یا با خودشان نبرند.»
عاطفه میگوید، بعد از این ماجرا دیگر جرات نکرده است پا به رستورانت بگذارد. «ترس آن روز هنوز در وجودم است.»
هنوز گروه طالبان در مورد رفتن خانوادهها به رستورانتها دستورالعمل ندارد. اما یک بار درهرات طرح تفکیک جنیستی را در رستورانتها اعمال کرد که با واکنش گسترده مردم مواجه شد و حرف خود را پس گرفت.
آرزوی ۲۸ ساله به میگوید که او شاهد گرفتاری چندین دختر و پسرجوان از رستورانت «شبهای کابل» در غرب کابل بوده است. این رویداد در ۲۴ ثور امسال رخ داده است. «افراد طالبان کسانی را که دور میزها دو نفره نسشته بودند، با خودشان بردند و میپرسیدند که چه نسبتی با هم دارند. به دست پسران هم ولچک زدند. ما هم بدون اینکه غذایمان را بخوریم با عجله و ترس بیرون شدیم. پدرم حالا به هیچ کدام ما خانواده اجازه رفتن به رستورانت را نمیدهد.»
به خاطر اقتصاد ضعیف، رستورانت رفتن در افغانستان، برای بیشتر خانوادهها یک نوع تفریح و سرگرمی به شمار میرود. اما با محدودیتهای روزافزون طالبان برای شهروندان، بهویژه زنان حتا همین سرگرمی کوچک را هم در حال از دست دادن است.
محدثه ۳۸ ساله در یک سال گذشته دوبار به رستورانت رفته است. هرباری هم که رفته با حضور افراد مسلح طالبان مواجه شده است. «هفته پیش با سه طفلم در رستورانت گلکسی پل سرخ رفتم. آنجا افراد طالبان با سلاح آمده بودند. طفلهایم بسیار ترسیده بودند. ظاهر طالبان برای طفلهایم وحشتناک بود. یکی از افراد طالبان خیره به من نگاه میکرد. تمام وجودم را لرزه گرفته بود. از همانجا دست طفلهایم را گرفتم و برآمدم. دیگر جرات نکردم به رستورانت بروم؛ چون از طالبان انتظار هر چیزی میرود ».
سمانه ۲۲ ساله میگوید، هفت روز پیش افراد طالبان در رستورانت میوند پل سرخ کابل به او گفته است باید چادر اش را درست بپوشد. «اصلا متوجه نشده بودم که چادرم پس رفته. ترسیده بودم. از وحشت زیاد دست و پای خودم را گم کرده بودم. تمام جانم یخ شده بود. فکر کردم با سلاحش شاید فایر کنه یا شلاق بزنه. با عجله از رستورانت بیرون شدم و تا خانه گریه کردم.»
روی دیگر این ماجرا، شکایت صاحبان رستورانتها در کابل از باجگیری و مزاحمتهای افراد طالبان است. آنها مدعیاند که افراد طالبان به بهانههای مختلف از آنها پول میگیرند.
محمد ضیا، صاحب یکی از رستورانتها در غرب کابل میگوید، افراد طالبان از زمان تسلط تا حال، پنج بار از پنج تا دوازده هزار افغانی از او پول گرفته است. «بار اول که آمد بهخاطری که ما دو پایه قلیون داشتیم، پنج هزار افغانی جریمه کرد. بعدها هم بهخاطر تاریخ جواز و گپای ناحق پول گرفتند. اگر پول ندهیم مهرولاک می کند و اخطار میدهد. حتا توضیح نمیدهند که از طرف شاروالی هستند یا حوزه.»
غلام سخی، صاحب یک رستورانت دیگر در کابل میگوید، بعد از تسلط طالبان، ۷۰ درصد عایدش کم شده و مزاحمتهای طالبان مانع پیشرفت کار آنها میشود. «طالبان میایه. هر چه میخورن پول نمیتن. حرف زور هم میگن. به بهانههای مختلف پول میگیرن. وقتی طالبان باشه، خانوادهها کمتر حاضر میشن داخل رستورانت بیاین. خانواده و زنها از طالبان میترسن. کار ما را تقریبا به رکود مواجه کرده.»