زیر نور کمرنگ یک لامپ مهتابی در حال آموزش دادن به کودکان است. آموزگار جوانی که نامش عبدالنافع آفتاب است و در دورترین نقطه شهر قندهار برای بیش از ۱۰۰ کودک دختر و پسر زمینهی سواد آموزی را فراهم کرده است. آفتاب ۳۵ ساله است و به رسانهی رخشانه گفت که بیشتر دانشآموزان پسر کودکان کار هستند. او میگوید، دختران دانشآموز نیز کسانی هستند که به دلایل مختلف از مکتب رفتن بازماندهاند.
آقای آفتاب رضاکارانه به کودکان درس میدهد و سواد میآموزاند. او چهار ماه پیش این مرکز سوادآموزی را با شعار « بدون علم زندگی سخت است» راه انداخته است.
آفتاب میگوید: «اکثر کودکان از طرف روز در مستریخانه، دکانها و نانواییها کار میکنند.» به گفته او، دانشآموزان این مرکز سوادآموزی ۱۰۵ نفر هستند. ۵۰ دختر و ۵۵ پسر. به گفتهی آفتاب، کودکان مجبور هستند برای تهیهی بخشی از مصارف خانواده از طرف روز کار کنند.
قبل از تسلط دوباره طالبان، قندهار صحنه جنگهای خونین و ویرانگری بود. جنگ، ساختمانهای بیشتر مکتبها را ویران و خشونت فراگیر بسیاری از کودکان از رفتن به مکتب محروم کرده بود.
ناحیه پانزدهم شهر قندهار نزدیک به منطقهی شیر سرخ، همسرحد با ولسوالی دند و با فاصله حدود نیم ساعت راه موتر از مرکز شهر، جایی است که سودای سواد آموزی به کودکان کار و دختران بازمانده از مکتب، به سر آقای آفتاب زده است. صنف سواد آموزی در محوطه بیرونی یک مسجد کوچک برگزار میشود.
ساعت هفت یکشنبهشب صدای کودکان که در حال تکرار درس اند، از فاصله ۳۰۰ متری شنیده میشود. فضای برگزاری صنف با یک لامپ مهتابی ضعیف روشن شده، اما کودکان نشسته در تاریکی به دنبال روشناییاند. در این مرکز سواد آموزی، به کودکان مضمونهای پشتو، ریاضی و انگلیسی تدریس میشود.
آقای آفتاب میگوید، دلش به کاری که میکند گرم است. اما در این راه، نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد. «طوری که من این صنف را ایجاد کردم، جوانان دیگر نیز میتوانند در قریه خود صنف بسازند. اگر ده نفر در آن تربیه شود مطمئن هستم بیتعلیمی و ناآگاهی کوچ کرده و خواهد رفت.»
عبدالنافع آفتاب از طرف روز در یک نهاد دولتی در ولایت قندهار کارمند است. او تا قبل از قدرتیابی دوبارهی طالبان در تلویزیون محلی «هیواد» در قندهار مجری یک برنامه تفریحی به نام «سماوار» بود. اما با آمدن طالبان، این شبکه بسته شد.
او میگوید که محرومیت کودکان در جایی که او زندگی میکند، برایش آزار دهنده بود. آفتاب میگوید، تا هنوز کسی به آنها کمکی نکرده و او از معاش خود برای بسیاری از کودکان که توانایی خرید ندارند، بیشتر اوقات کتاب و قلم تهیه میکند.
نیک محمد ۱۳ ساله، دانشآموز این مرکز سواد آموزی و یکی از هزاران کودک قربانی جنگ و فقر است. نیکمحمد میگوید، مجبور است برای تامین هزینه زندگی خانواده از صبح تا شب کار کند. او با پدرش یکجا کار میکند. اما به گفتهی خودش فقط عشق به آموزش او را وادار میکند که با تن خسته از طرف شب به صنف سوادآموزی شرکت کند. «روز، کار بیلچه میکنم و همینطور هر کاری که باشد. از طرف شب میآیم اینجا درس میخوانم.»
در جایی که آفتاب صنف سوادآموزی راه انداخته، هیچ ساختمان مکتبی وجود ندارد. دسترسی نداشتن به کتابهای آموزشی، قلم و کتابچه، مشکلات بزرگتر این مرکز سوادآموزی است.
اجمل ده ساله میگوید: «ما میخواهیم که خواستهای ما پوره شود. برای ما اینجا مکتب و صنف بسازند. اینجا بعضی اوقات باران و خاکباد است.»
برای دانشآموزان دختر، شرایط آموزش در قندهار سختتر است. زیرا فرهنگ سنتی جامعه، حتا قبل از طالبان باعث محرومیت دختران زیادی از آموزش میشد و در این فرهنگ، مردم رفتن دختران به مکتب را کمی که بزرگتر میشد، نوعی ننگ میدانستند.
نثار احمد ۷ ساله و سلطانیه ۸ ساله نیز دو تن از دانشآموزان همین مرکز سواد آموزی هستند. آنان نیز از این که در فضای باز درس میخوانند و برخی اوقات به دلیل بارش باران و گردوغبار مجبور هستند درس شان را تعطیل کنند، ناراحت هستند.
ساخت مکتب در اینجا آرزوی هر دانشآموزی است. نثار احمد میگوید، میخواهد مهندس شود. سلطانیه هم میگوید که آرزویش داکتر شدن است.
ساکنان منطقهی ناحیه پانزدهم شهرقندهار مثل هر حومهی دیگر شهری در افغانستان فقیر هستند. عبدالقادر، میکانیک موتر است. او دو دختر خود را برای سوادآموزی به این مرکز میفرستد. عبدالقادر میگوید، در منطقه شان تا کنون هیچ مکتبی ساخته نشده است. «از طالبان میخواهم تا مکاتب دخترانه را باز کرده و به دختران نیز اجازه درسخواندن را بدهند.»
از نظر عبدالقادر، همانطور که پسران حق آموزش را دارند، به دختران نیز اجازه درس خواندن داده شود.
عبدالقادر گفت: «کشورهای همسایه ما نمیخواهند افغانستان پیشرفت کند. آنان به خوبی ما خوشحال نیستند. اگر همینطور بیتعلیم بمانیم هر کسی از ما استفاده میکند. انسان بیتعلیم، مثل چراغ خاموش است. اگر تعلیم داشت مثل چراغ روشن است.»