روایت زنان؛ زنی که فقر در رگ و پوست زندگیاش ریشه دوانده
در حال جارو زدن زینههای خانهی محقر خودش بود. صورتش را با چادر پیچیده بود و عرق بالای ابروهایش را تر کرده بود. از چشمان گود رفته و چادر رنگ و رو رفتهای که پوشیده بود، میشد فهمید که روزگارش سخت میگذرد و فقر در...
بیشتر بخوانید