زیبا بلخی
«میگفتند که زن هستی. تو را بندی میکنیم. به شوهرم میگفتند که این را ببر خانه. به دهانش با بوکس بزن. قاضی میگفت که با مشت بزن. اگر گپ زد، دندانهای شه میده کن.» این حرفهایی است که نسیمه* ۲۷ ساله در جلسه علنی دادگاه طالبان در ولسوالی بلخ ولایت بلخ شنیده است. او از اولین کسانی است که بعد از سقوط دوبارهی افغانستان به دست طالبان برای پیشبرد پروندهی خود به دادگاه ولایتی طالبان در بلخ مراجعه کرده است.
نسیمه به خاطر خشونتهای زیادی که توسط شوهرش میدید، برای درخواست طلاق به دادگاه طالبان رفته بود. هرچند پرونده درخواست تفریق نسیمه در حکومت پیشین باز شده بود. فقط یک دادگاه دیگر داشت که از شوهرش جدا شود؛ اما حکومت سقوط کرد.
نسیمه به رسانه رخشانه گفت که از روزی که طالبان برگشته تا حالا جز تحقیر و توهین در دادگاههای اینگروه، هیچگونه حمایتی نشده است.
نسیمه تا قبل از طالبان در یک نهاد خارجی کار میکرد. او میگوید که بهخاطر لتوکوب شوهرش، جنین خود را از دست داده است. «سال پیش در زمان جمهوریت، به دلیل خشونت و لتوکوب بسیار زیادی که سپری کرده بودم، طفلی که در بطنم بود، ضایع شد. شوهرم از ولسوالی بلخ ولایت بلخ است. مانع وظیفه رفتن مه میشد. مرا لتوکوب میکرد.»
نسیمه میگوید که دادگاه در نظام جمهوریت به تفریق او از شوهرش حکم کرده بود. به قول نسیمه، شوهرش بهخاطر خشونت، سه ماه زندان را هم سپری کرده بود. یک هفته قبل از سقوط، قرار بود دوسیه تفریق نسیمه به مرکز برود؛ اما اکنون دیگر از دوسیهاش خبری نیست.
او در ادامه گفت: «یک هفته بعد رژیم تغییر کرد. شوهرم به کوچهی ما میآمد. مرا تحقیر و توهین میکرد. لت میکرد و میگفت که تا زندانیات نکنم، رها کردنیات نیستم. بالاخره از طرف ولسوالی جلب آمد. با پدرم رفتم. افراد مسلح و قاضیها آنجا بودند. پدرم را بسیار تحقیر کردند و گفتند که برو دخترت را بفروش.»
با رویکار آمدن طالبان، دسترسی زنان به نهادهای عدلی و قضایی محدود است. طالبان تمامی دادستانهای زن را برکنار کرده است. از طرف دیگر، نهادهای مدافع حقوق زنان همچون کمیسیون مستقل حقوقبشر و وزارت امور زنان، دیگر وجود ندارد.
نسیمه میگوید که در روند دادرسی دادگاه طالبان حتا برایش اجازه صحبت کردن را نداده اند. به گفته او، قاضی طالبان او را مجبور به زندگی با شوهرش میکرد و به او گفته بود که «تو یک زن هستی. باید از شوهرت اطاعت کنی.»
نسیمه در دادگاه ولسوالی بلخ که از طرف طالبان اداره میشود، زیر فشار قرار گرفته تا ضمانت دهد که در مقابل رفتارهای شوهرش دست از اعتراض بر دارد.
وقتی نسیمه به دادگاه استیناف طالبان مراجعه میکند نیز با عین برخورد مواجه میشود. این بار او ناگزیر میشود که وکیل بگیرد؛ اما وضعیت برایش تغییری نمیکند. برعکس، قاضی طالبان دست شوهرش را برای خشونت بازتر میکند. «آنجا هم به شوهرم گفتند که این را خانهات ببر و مثل خر سرش کار کن.»
هنوز پرونده نسیمه روی میز نهادهای عدلی طالبان در بلخ بیسرنوشت مانده است. او که حالا در خانه پدرش زندگی میکند، میگوید: «من گفتم اجازه دهید تا من هم دردهای دل خود را بگویم. مفتی محکمه گفت که بشین بیحیا. بیشرف. من را گفت که تو یک زن هستی. هنوز هم گپ میزنی. به من گفتند که اجازه گپ زدن به تو نیست. بالاخره رییس محکمه را گفتم چه کنم. او گفت که همین قسم بیسرنوشت بشین.»
دو ماه قبل نیز نسیمه در دادگاه شهری ادارهی طالبان در مزار شریف احضار شد. اما قضیه به نفع شوهرش فیصله شده است. اعتراض نسیمه مثل همیشه با عتاب قاضی طالبان مواجه شده است. «قاضی طرفم دید و گفت که تو قابل بندی کردن هستی تا به زنهای دیگر پند شود.»
از وقتی که طالبان در سه دادگاه به نفع شوهر نسیمه فیصله کرده، تهدیدهای شوهرش هم بیشتر شده است.
شماری از وکلای مدافع در شهر مزارشریف مرکز ولایت بلخ در گفتوگو با رسانهی رخشانه گفته اند که نهادهای عدلی طالبان در این ولایت به درخواست زنان توجه چندانی نمیکنند. آنها میگویند که در بسیاری موارد درخواست زنان در مورد دعواهای حقوقی خانوادگی از سوی دادگاه رد میشود.
نجیب آزاد* در ولایت بلخ وکیل مدافع است. او که به شرط حفظ هویتش با رسانه رخشانه صحبت کرده، گفته است که پیش از سقوط افغانستان به دست طالبان، دیوان احوال شخصیهی دادگاه ابتداییه شهری شهر مزارشریف مسوول رسیدگی به قضایای خانوادگی بود؛ اما با رویکارآمدن طالبان حالا هیچ اثری از این دیوان باقی نمانده است. «محکمه فامیلی برای خانمها فعلا وجود ندارد.»
این وکیل مدافع میگوید که در حال حاضر، دیوان مدنی که مسوولیت رسیدگی به قضایایی مانند معاملات پولی، معاملات زمین، غصب زمین، تعرض زمین و امثال اینها را بر عهده دارد، مسوولیت رسیدگی به قضایای خانوادگی را نیز بر دوش دارد. «اگر خانمی برای جدایی و تفریق از شوهرش درخواست بدهد، محکمه ابتداییه شهر مزارشریف حتا عریضه خانمها را تسلیم نمیشود.»
آزاد گفته است که چندی قبل، موکلش که خانمی بوده از سوی نهادهای عدلی طالبان برای درخواست تفریق، جواب رد شنیده است. به گفتهی آزاد، آن خانم بهخاطر اعتیاد شوهرش میخواست طلاق بگیرد؛ اما نهاد عدلی طالبان در خواست او را قبول نکرده است.
به گفتهی آزاد، دادگاه ابتداییه شهری مزارشریف در خواست موکلش را رد کرده است. وقتی درخواست به دیوان مدنی دادگاه ابتدایی شهری مزار شریف برده شد، این دادگاه نیز در خواست را نپذیرفت. موکل آزاد در نهایت بعد از ۱۰ روز رفتوآمد و نشان دادن شواهد زیادی از بدرفتاری شوهر خود، موفق شده است تا در مدیریت حقوق ریاست عدلیه طالبان در شهر مزار شریف برای خود پرونده باز کند.
نجیب آزاد میگوید که وقتی پرونده موکلش به دادگاه طالبان رسید، دوباره تیرش به سنگ خورد. قاضی طالبان با بیاعتنایی به خواستش ترتیب اثر نداده است. «محکمه در اولین جلسه به آن خانم میگوید که خاله دعوای تو چه است؟ خانم میگوید که دعوای او این است که از شوهرش شکایت دارد. قاضی هم میگوید که شما زنها خو همیشه از شوهرتان شکایت دارید. این قسم اگر از شوهرهایتان ناشکری بکنید، اصلا شما خدا را نمیشناسید.»
آزاد گفته است که شوهر این خانم بهخاطر اعتیاد، گم است. هیچ نفقهای به او نمیپردازد. اما قاضی طالبان اینها را در روند دادرسی کاملا نادیده گرفته است. «برو دختر جان پشت همی گپها نگرد. برو وقت ما را ضایع نکو. او را از دفتر میکشد.»
یک وکیل مدافع برحال دیگر در شهر مزار که نیز به شرط حفظ هویت خود با رسانه رخشانه صحبت کرده، گفته است که بیتوجهی به درخواست زنان و تهدید زنان از سوی دادستانها در نهادهای عدلی طالبان گسترده است. از نظر او، این رویهی طالبان دسترسی زنان به عدالت را به شدت محدود کرده و در اکثر موارد، قاضیهای طالبان بدون شنیدن صحبتهای زنان، قضیه را به نفع مردان فیصله میکنند.
او گفته است که اگر مردی وکیل مدافع یک زن شود، برای اینکه چرا پرونده یک زن را پیش میبرد، باید به طالبان توضیح دهد.
درخواست جدایی زن و شوهر اگر از سوی مرد باشد بهنام طلاق و اگر این در خواست از سوی زن باشد، بهنام تفریق نامیده میشود.
نثار کریمی* در شهر مزارشریف وکیل مدافع است. او میگوید که اغلب زنان مجبور میشوند تا از درخواست تفریق یا ممکن هر خواست دیگر خود صرف نظر کنند.
کریمی جریان رسیدگی به پرونده یک موکلش را که زن بوده و به دلیل خشونت شوهرش به دادگاه طالبان شکایت کرده، چنین روایت میکند: «محکمه، روز جلسه را تعیین میکند. طرفین دعوا حاضر میشوند. قاضی بهجای این که از متهم بپرسد که چه کرده که بندی شده، از خانم میپرسد که چرا شوهر خود را بندی کرده.»
وقتی آن زن به قاضی طالبان توضیح میدهد که شوهرش او را مورد خشونت و لتوکوب قرار داده، شنیدن کلمه خشونت از زبان زن، قاضی طالبان را عصبانی میکند. قاضی در جلسه دادگاه با استفاده از کلمات رکیک به زن توهین میکند. آن خانم را ناقصالعقل خطاب میکند.
کریمی در این مورد چنین روایت کرده است: «قاضی میگوید که بهخاطر یک لتوکوب آمدی؟ بر پدر دولت جمهوریت را لعنت که به شما خشونت را یاد داده. این خو خشونت نیست. مه خانم خود را بیشتر از صدبار لت کردم یک روز نگفته که چرا زدی. تو بیحیای بیشرم. شما زنها اصلا اصلاح شدنی نیستید.»
در این جلسه تا وکیل مدافع میخواهد از موکلش دفاع کند او را از تالار دادگاه اخراج میکنند. سرباز زدن زن از پذیرش نتیجه دادگاه طالبان، قاضی را نیز خشمگین میکند. « وقتی خانم گفت که به فیصله شما قناعت ندارم، عسکر خود را گفت که بیا دستهای این را زنجیر و زولانه بکن. ببر در محبس بیانداز تا این که فیصله ما را قبول کند. در حالی که طرفین در هر قضیه حق دارد بگوید که من فیصله شما را قبول ندارم.»
قاضی طالبان نه آثار شکنجه را میبیند و نه اعتراض زن را. او حکم به رهایی مرد میکند و از زن تعهد میگیرد که دیگر از شوهرش شکایتی نکند. «بالاخره سر خانم تضمین خط را امضا میکند و میگوید که دیگر از شوهرت شکایت نکو و برو همرایش زندگی کو. در غیر آن تو را بندی میکنیم.»
*. نامها به درخواست مصاحبه شوندگان مستعار انتخاب شده است.