اشاره: نامه به دخترم، فرصتی است برای مکتوب کردن وضعیتی که طالبان بر سر زنان و دختران آوردهاند.
رسانهی رخشانه از همهی مخاطبان خود طی فراخوانی خواسته است که از طریق نامهنگاری، راوی روزهای سخت زنان و دختران افغانستان باشند. از آنچه در خانه و خیابان میبینید، بنویسید.
آنچه در ادامهی این مطلب میخوانید، روایتی است از آنچه زنان و دختران اینروزها در دومین دور حاکمیت گروه طالبان تجربه میکنند.
ناز پدر سلام!
هزاران درود و سلام به دخترکم که هنوز بوی وجودت را استشمام نکردهام؛ اما قبل از به دنیا آمدنت، نامهای برایت با دل پر مهر، زبان الکن و قلب شکسته مینویسم.
نامهای برای تو که هنوز وجودت را احساس نمی کنم؛ اما هر شب با رویای کنار تو بودن به خواب میروم.
گلم!
اینجا سرزمینی به شدت بیمهر و خالی از عاطفه است، سرزمینی که دستان خیلی از پدرها را بیدختر و آغوش خیلی از مادرها را خالی از دلبند کرد.
فرزندم!
در جاییکه انسانیت و عطوفت اصل نباشد، زیستن پوچ و بیمفهوم است. به همین خاطر عجلهای برای در آغوشگرفتنات ندارم. اینجا سرزمینی هست که برای تو و همنسلان تو ارزشی قایل نیستند.
زیستن در این غمکده، زندگی در منجلاب دنیا است که همگان نظارهگر ما هستند و فقط میبینند؛ اما اندک نظری هم به حال و روز ما نمیاندازند.
در این غمبار سرزمین، انسانیت بهکلی نفس نمیکشد؛ اما ما دلخوش به عدالت الهی هستیم که روزی روزگاری همهچیز تغییر کند.
عبدالروف مرتضوی