مهرین راشدی
عصرهای دوشنبه، در تابستانها که شدت آفتاب سوزان کم میشد و در زمستانها هوا ملایمتر، داستاننویسان در خانهی داستان بلخ گردهم میآمدند و به خوانش و نقد داستان میپرداختند. داستاننویسان جوان در محور شخصیتهای پیشکسوتی چون تقی واحدی و شفیق نامدار، داستانهایشان را به خوانش میگرفتند و از سوی سایر اشتراککنندگان نقد میشدند. این سلسله جلسات نقد داستان در طی بیش از یکدهه فعالیت این خانه بهطور پیوسته برگزار میشد. با سقوط مزار شریف بدست گروه طالبان در ۲۳ اسد ۱۴۰۱، برگزاری این نشستها به حالت تعلیق درآمد. اما بعد از گذشت چند ماه، این سلسله جلسات -بهصورت غیرمستقیم- از سر گرفته شد.
با فرمان بستهشدن دروازههای دانشگاهها بهروی دختران در ۲۸ قوس ۱۴۰۱ توسط طالبان، نشستهای نقد و بررسی داستان این خانه دوباره به حالت تعلیق درآمد. این در حالی بود که خانهی داستان بلخ بهتاریخ ۲۶ عقرب ۱۴۰۱، سهصدومین نشست نقد و بررسی داستان خود را طی محفلی در بلخ تجلیل نموده بود.
مسابقات کتابخوانی تحت عنوان «جشنواره کتابخوان برتر» که از اول حمل سال جاری خورشیدی شروع شده، اکنون تنها برنامهی است که توسط خانهی داستان بلخ اجرا میشود. این سلسله مسابقات که قرار است تا پایان سال جاری خورشیدی ادامه داشته باشد، هر ماه یک عنوان کتاب را از طریق شبکههای اجتماعی معرفی میکند و برای اشتراککنندگان ۲۲ روز فرصت میدهد تا کتاب را مطالعه و برداشت شان را برای آنان بفرستند. برای پنج مقام برتر این مسابقات، هر کدام ۵۰۰ افغانی بهصورت کریدیتکارت اهدا میشود. سافت کتابهایی معرفیشده برای مسابقات در گروه تلگرامی این جشنواره گذاشته میشود و اشتراککنندگان بهصورت آنلاین و غیرحضوری در آن اشتراک میکنند.
نرگس واثق، داستاننویس و از مسوولان برگزاری این مسابقات به رسانهی رخشانه میگوید که هدف از برگزاری این مسابقات ترویج فرهنگ کتابخوانی، ایجاد انگیزه برای مطالعه و مهمتر از همه، معرفی نویسندگان افغانستان است. خانم واثق میافزاید که با رویکارآمدن طالبان و از بین رفتن انگیزهی مطالعه، بهویژه پس از بستن دروازههای دانشگاهها بهروی دختران و به تعلیق درآمدن نشستهای حضوری این خانه، آنان به فکر راهاندازی این مسابقات بهصورت آنلاین افتادند. «کمرنگ شدن فرهنگ کتابخوانی که البته کمرنگ بود ولی این اواخر بهدلیل اوضاع موجود کمتر از همان کم شده بود، باعث شد به فکر راهاندازی چنین مسابقاتی شویم؛ شاید بتوانیم اندکی انگیزهای مرده در دل کتابخوانان و بقیه را زنده کنیم.»
میزان اشتراککنندگان دختر در این مسابقات چشمگیر است و اکثرا حایز مقامهای برتر شناخته میشوند. نرگس واثق میگوید: «اشتراک دختران در این مسابقات خیلی پر رنگ است و این باعث خشنودی ما است.»
او میافزاید: «در دور پنجم با کتاب “بادبادکباز”، اثر خالد حسینی، هر پنج برندهی ما دختران بودند. اما اگر در کل آمار بگیریم، میشود گفت که ۶۵ درصد اشتراککنندگان را دختران تشکیل میدهند. این برای ما خبر مسرتبخش است که با وجود تمام موانع، هنوز دختران از دنیای کتاب و ادب دست نکشیدهاند.»
به قدرت رسیدن مجدد طالبان و اعمال سیاستهای زنستیزانهی این گروه باعث طردشدن و به حاشیه رفتن دختران و زنان از جامعه شده است. اکنون دختران و زنان اجازهی حضور و اشتراک در هیچ برنامهی فرهنگی و ادبی را ندارند. آنان حتا نمیتوانند در کتابفروشیها برای خرید کتاب بروند. خوانش کتاب و اشتراک در مسابقات کتابخوانی بهصورت مجازی و آنلاین تنها روزنهای است که آنان را لحظاتی از حصار چهاردیواری خانهها دور میکند.
حبیب همدرد، نویسنده و از داوران این سلسله مسابقات به رسانهی رخشانه میگوید که اشتراککنندگان اکثرا دختران جوان داستاننویس و علاقهمند کتاب و نوشتن هستند که قبلا در نشستهای حضوری خانهی داستان بلخ اشتراک میکردند. آقای همدرد میگوید: «میزان اشتراککنندگان دختر خوب است و اکثرا دخترانی اشتراک میکنند که یا خود نویسنده و داستاننویس اند یا علاقهمندی به کتابخوانی و فراگیری هنر نوشتن دارند. بیشتر اشتراککنندگان قبلا در نشستهای حضوری نقد خانه داستان بلخ اشتراک میکردند.»
آقای همدرد میافزاید که نوشتههای بعضی از اشتراککنندگان دختر که تحلیل شان را دربارهی کتابهای معرفیشده مینویسند، قشنگ و با محتوا است و نشان میدهد که کتاب را جدی مطالعه کرده و قدرت قلمشان هم قابل توصیف است. «تحلیل و برداشت بعضی از اشتراککنندگان، بهویژه شماری از دختران پخته و پر محتوا است. در این شش دور از مسابقات، بیشترین برندگان دختران هستند. بعضی از آنان حتا دو بار مقام اول را کسب کردهاند.»
مرسل ماندگار نیازی، اشتراککنندهای که دو بار توانسته مقام نخست این مسابقات را از آن خود کند، میگوید که این مسابقات باعث شده است تا او هر ماه با مطالعهی کتابهای معرفیشده از سوی جشنواره کتابخوان برتر، انگیزهی مطالعه و کتابخوانی را در خود حفظ کند و همچنان از حال و هوای نوشتن دور نشود. «باعث بیشترشدن انگیزهام در عرصهی نوشتن شده است. راهاندازی چنین برنامهها و مسابقات در شرایط کنونی ابتکاری بسی بزرگ و ارزشمند است که برای جوانان و تشویق آنها واقعا مؤثر واقع میگردد.»
بستهشدن دروازههای مکاتب بهروی دختران بالاتر از صنف ششم، بستهشدن دروازههای دانشگاهها بهروی دختران و زنان، منع کار، منع گشتوگذار آزاد، منع اشتراک در محافل و تجمعات فرهنگی، منع سفر بدون محرم مرد و منع پوشش از جمله درشتترین موانعی است که طالبان بر سر راه زنان قرار دادهاند. این محدودیتهای گسترده از سوی طالبان علیه دختران و زنان باعث شده است که گراف خودکشیها، ازدواجهای زیر سن و خشونتهای خانوادگی در بین زنان سیر بیسابقهی صعودی داشته باشد.
با وجود چنین محدودیتهای گستره، اشتراک چشمگیری دختران در سلسله مسابقات جشنواره کتابخوان برتر به فانوسهای در انتهای بنبست میماند؛ آنجا که تنها سو سوی فانوسها است که بنبست را نشان میدهد تا آن را واضح دید و از آن عبور کرد.
خالده حسنیار، یکی از اشتراککنندگان این مسابقات میگوید که خوانش رمانها و داستانها برایش انگیزه میدهد و او حالا به مراتب رساتر از قبل مینویسد و میداند که چطور و چه بنویسد. «حالا به مراتب رساتر از قبل مینویسم و میدانم چطور و چه بنویسم؛ از کجا شروع کنم و به کجا ختم کنم. رمانها و داستانها برایم انگیزهدهنده است. گاهی بعد از مطالعهی هر داستان، خودم قلم بر میدارم و داشتههایم را مینویسم. این نکته بیش از همه برایم مهم و ارزشمند است.»
خالده میافزاید: «این برنامهها در شرایط کنونی [مانند] شمعی است در تاریکی. در این مقطع زمانی این برنامهها در هر حدی که برگزار شود قابل ستایش است چون پشت سر پلهای شکسته است و پیش رو درهای بسته. تنها همین برنامهها است که اهل قلم را با کتب جدید آشنا میسازد و باعث میشود با انگیزهتر از اوقات دیگر بخوانند و بنویسند.»
نصیره روزی، دیگر اشتراککنندهی این مسابقات میگوید که برگزاری چنین مسابقاتی در شرایط فعلی برای دختران مانند تنها روزنهای است که از طریق آن میتوانند هوای تازهی بیرون از چهاردیواری خانه را تنفس کند. «راهاندازی چنین مسابقات در این شرایط کنونی، بهویژه برای بانوان به مثابهی گشودن یک دروازهی موفقیت است. چون بدترین ضربه را بانوان در این شرایط دیدهاند که جمع و جور شدن آن خیلی سخت است. من به آسانی نتوانستم با این حال و هوای وطن انس بگیرم. فعلا با اشتراک در این مسابقات فهمیدم که میتوانم استعدادم را شگوفایی بخشم. این یک در است تا بتوانم خودم را بسازم.»
خوانندگان داستانها و رمانها با جهان مطرحشده در این کتابها، انس میگیرند و ارتباط برقرار میکنند. با غمها و آلام شخصیتهای داستانی غمشریکی میکنند و با شادی و پایکوبی آنان میرقصند. حبیب همدرد میگوید که آنان کوشش میکنند بیشتر کتابهایی را از نویسندگان اهل افغانستان معرفی کنند؛ به این دلیل که هم خوانندگان آنان را بهتر بشناسند و هم با درد و آلام و خوشیها و شادیهای مردم بازتابیافته در این کتابها –که اکثرا سرگذشت پیشینیان این سرزمین هستند- آشنا شوند و حس همزادپنداری بیابند. «ما در دور نخست رمان “گلنار و آیینه”، اثر رهنورد زریاب را معرفی کردیم تا خوانندگان، بهویژه دختران پابهپای ربابه در هر کجا و در هر حالت –حتا در دل شب در گورستان- برقصند و شاد باشند. یا “بادبادکباز” خالد حسینی را معرفی کردیم تا خوانندگان بدانند که زیر چتر شادی و شعف نهفته در بادبادکبازیهای کابل آن روزگار، حسن چه غم و دردی را تحمل میکرد و لب نمیگشود.»
نصیره روزی میگوید: «مطالعه کردن یک زندگی تازه برایم ساخته است. زندگی کردن در درون آن برایم لذتبخش است. آن دقتی که قبلا به خوانش داستان نمیکردم، حالا با دقت تمام میخوانم و با کم و کاستیهای بیشتر روبهرو میشوم. ذهنم با سؤالاتی درگیر میشود. این درگیرشدن ذهن مرا خوشحال میکند. قبلا کتاب را که مطالعه میکردم، با خوب رساندن پیام کتاب با مشکل سر میخوردم. با اشتراککردن در این مسابقات فهمیدم که باید کدام نکات کلیدی را پیش خود نگهدارم و به دیگران انتقال دهم. در مطالعه نه تنها کتاب خوب و با حلاوت مهم است، بلکه خوب رساندن و ملاهت پیام نیز مهم است.»
مسابقات و کتابخوانیهای مجازی فعلا تنها دریچههایی اند که دختران و زنان میتوانند محدودیتهای وضعشده توسط گروه طالبان را دور بزنند.