مژده محمدی
در ساعت مشخصی از روز، گروهی بیستوپنج نفری از دختران به خانهای در یکی از شهرهای شمالی کشور بهگونه مخفیانه و خلاف قوانین سختگیرانهی گروه طالبان دور هم جمع شدهاند. آنها برای دو ساعت درسهای مضمونهای ساینسی و انگلیسی را میخوانند.
این گزارش روایت دختری معترض است که خانهاش را برای گروهی از دختران بازمانده از مکتب به خاطر محدودیتهای طالبان، آموزشگاه مخفی ساخته است.
به خاطر مصونیت منابع، برخی از جزئیات در گزارش نیامده است.
میترا صمیم ( مستعار) دختر ۲۵ سالهای است که این آموزشگاه مخفی را در خانهاش ایجاد کرده است. او عضو جنبش زنان مقتدر افغانستان است.
او در صحبت با خبرنگار رسانهی رخشانه این کار را «روزنه امید دختران» توصیف کرده میگوید: «در شرایطی که تمام دروازههای مراکز تعلیمی و تحصیلی در ولایت … بروی دختران بسته است و هیچ مکانی برای آموزش دختران وجود ندارد، این صنف یک روزنهی امید برای بسیاری از این دختران برای آموزش است و دختران با شوق و علاقه زیاد در این صنفها اشتراک میکنند».
میترا هشتماه قبل مکتب مخفی را در اتاقهای خانهاش ایجاد کرده و یکی از اعضای خانوادهاش در تدریس به او کمک میکند.
او در پاسخ به پرسش خبرنگار رسانهی رخشانه در مورد ماجرا و انگیزهی این کار خودش میگوید: «در روز اخیر سال تعلیمی ۱۴۰۲ به یکی از مکاتب دولتی رفته بودم در آنجا دیدم که دانشآموزان دختر صنف ششم با اشک و آغوشگرفتن همصنفیها و استادانشان برای همیشه خداحافظی میکنند و از استادشان میگفتند که چرا آنها را کامیاب کرده و باید آنها را ناکام میکرد که میتوانستند یک سال دیگر هم به مکتب بیآیند و این یک صحنه تراژیدی برای من بود.»
در طول حاکمیت گروه طالبان در افغانستان، دختران تجربهی مشترک محرومیت از رفتن به مکتب و دانشگاه، تلخی ماندن در حصار خانه و فشارهای روانی و استرس را تحمل میکنند.
او میگوید: «رفتن به مکتب وسیلهای بود که دختران میتوانستن به یک استقلال مالی و فکری نسبی برسند که متاسفانه آن هم از بین رفت و این برای تمام دختران آزار دهنده است و من این استرسها و فشارهای روانی را در وجود دو خواهرم که بالاتر از صنف ششم هستند، اما اجازه رفتن به مکتب را ندارند، دیدهام.»
هر چند از ایجاد این مکتب مخفی هشت و نیم ماه میگذرد، اما میترا میگوید برای سه ماه به دلیل نگرانیهای امنیتی کارشان را متوقف کرده بود، اما حالا دوباره از سر گرفته است.
در حالحاضر بیستپنج دختر بالاتر از صنف ششم در این مرکز مخفی مصروف آموزش هستند.
بهگفتهی میترا، دختران زیادی تمایل دارند در این مکتب مخفی شامل شوند، اما به دلیل کمبود آموزگار، نبود جای، منابع و همچنین نیاز به مخفی ماندن آدرس این مکتب مخفی، تلاش آنان برای آموزش دختران محدود است و تقاضای اکثر دختران برای اشتراک در این صنف بینتیجه میماند.
او از نهادهای فعال در عرصهی آموزش و پرورش میخواهد که آنها را حمایت کنند، تا این روند را گسترش دهند.
میترا با خانوادهی شش نفریاش در شهر …. زندگی میکند. او دانشجوی اقتصاد در دانشگاه شهر مزارشریف بود که با فرمان ممنوعیت تحصیل دختران از سوی گروه طالبان، از تحصیل باز ماند.
میترا بعد از محرومیت از ادامهی تحصیل، به … برگشت و مدت یکسال را بهعنوان آموزگار رضاکار، مضامین ریاضی و فیزیک را در مکاتب خصوصی آموزش میداد، اما بعد از فرمان ممنوعیت تحصیل دختران بالاتر از صنف ششم، از کار بیکار و خانهنشین شد.
میترا میافزاید: «دقیقا این شرایط برای همه دختران یکسان است و بر سر من نیز آمده و روز اخیر دانشگاه [طالبان] همه دختران را از دانشگاه بیرون کرده و دروازه دانشگاه را بروی مان بستند.»
آموزشگاهها و مکاتب مخفی در افغانستان یکی از شگردهای زنان ودختران برای دور زدن محدودیتهای آموزشی طالبان بوده است.
صنم ( مستعار) ۱۷ ساله، با خانوادهی شش نفریاش در شهر … زندگی میکند. او دانشآموز صنف ۸ مکتب بود که با فرمان ممنوعیت آموزش دختران از سوی گروه طالبان از رفتن به مکتب محروم شد. او حالا دانشآموز این مکتب مخفی است.
وقتی از او میپرسم که چه آرزویی برای آینده دارد، میگوید: «در آینده دوست داشتم تا وکیلمدافع شوم، اما این آرزوی من با خاک یکسان شد و حالا این هدف را به گور خواهم برد.»
او میگوید: «اینها [طالبان] چشم دیدن موفقیت دختران را ندارند و اجازه نمیدهند که دختران به موفقیت برسند. در سهسالی که ما از درس و تعلیم دور بودیم حداقل میتوانستیم ذهن خود را انکشاف دهیم که متاسفانه نگذاشتند و چالشهای زیادی را سد راه ما قرار دادهاند؛ زمانیکه آموزشگاههای پنهانی و صنفهای خانگی رفتیم طالبان دروازه آموزشگاه و صنفها را بستند. امیدوارم از وجود این صنف مخفی آگاه نشوند.»
حمیرا (مستعار) ۱۳ ساله و سمیرا ( مستعار) ۱۴ ساله، دانشآموزان صنف ۷ آموزشگاه مخفی «آزادی» به این باوراند که در دوران حاکمیت گروه طالبان در افغانستان، دختران به انزوا رفتهاند و امیدی برای بازگشایی دروازههای مکاتب ندارند.
حمیرا میگوید: «من هیچوقت فکر نمیکردم که طالبان برای ما اجازه رفتن به مکتب را ندهند. ما دختران بهدلیل اینکه اجازه رفتن به مکتب را نداریم روز تا شام را مجبوریم در خانه سپری کنیم.»
حمیرا ادامه میدهد که اگر از گروه طالبان خواستار بازگشایی مکتبها شوند، طالبان این درخواست را برآورده نخواهند کرد: «من خوشبین برای آینده خود نیستم. چون میدانم در دوران طالبان دروازههای مکاتب بروی دختران باز نمیشود حتا اگر تمام دختران از این گروه [طالبان] تقاضای بازکردن دروازههای مکاتب را کنند.»
این کودکان از جامعه جهانی میخواهند که برای حمایت از آموزش دختران فشارها بر این گروه را افزایش دهند.
گروه طالبان در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۱، فرمان مسدود کردن مکاتب دخترانه، بروی ۱٫۲ میلیون دختر بالاتر از صنف ششم را تا « اطلاع ثانوی» صادر کردند. بارها طالبان وعدهی بازگشایی مکاتب دخترانه را دادند؛ اما تا هنوز این وعدهها عملی نشده است، در صورتی که اکنون حدود ۱۰۰۸ روز از بسته بودن دروازههای مکاتب بهروی دختران میگذرد.
با حاکمیت گروه طالبان، افغانستان به یگانه کشوری مبدل شده که در آن دختران حق رفتن به مکتب را ندارند. بارها نهادهای حقوق بشری گزارش دادهاند که دختران با محرومیت از حق آموزش در معرض ازدواجهای اجباری، ازدواج زیر سن، خشونتهای خانوادگی و خودکشی و مصرف داروهای خوابآور قرار دارند.
بخش زنان سازمان ملل متحد در تاریخ ۵ جوزای سالجاری با نشر گزارشی، بحران زنان در افغانستان را به عنوان «بزرگترین بحران حقوق زنان» عنوان کرد و گفت که محرومیت از حق تحصیل، ۲۵ درصد ازدواجهای زیر سن در این کشور را افزایش داده است.
براساس این گزارش، ممنوعیت آموزش دختران، فرزندآوری زودهنگام را تا ۴۵ درصد و مرگومیر احتمالی مادران را تا ۵۰ درصد افزایش داده است.
در این میان، در داخل افغانستان زنانی مثل میترا با راهاندازی صنفهای مخفی در شماری از ولایتها، در برابر ممنوعیتهای گروه طالبان مبارزه میکنند. میترا از سایر زنان و دختران در مناطق دوردست کشور میخواهد تا مکاتب مخفی را در مناطق شان ایجاد کنند و نگذارند تا با دوام شرایط موجود، محرومیت حق آموزش در اجتماع « عادی سازی» شود.
او گفته: «موضوع تحصیل دختران از ابتدا هم در افغانستان اهمیت چندانی نداشت بهخصوص در ولایتهای دورتر از مرکز، حالا با این شرایط اهمیت این موضوع کمتر شده است. متاسفانه چیزی که در این روزها خیلی اذیتکننده است مساله عادیشدن نرفتن دختران به مکتب است و زمانیکه این مساله برای مردم عادی شد قطعا این موضوع برایشان اهمیتی ندارد که دختری به مکتب برود یا نه.»