آزاده تران
زندگی بسیاری از دختران در افغانستان به این سه واقعیت تلخ خلاصه شده است: حصر در چهاردیواری خانه، تسلیم سختگیریهای خانوادهها و مواجهه با دنیای خشن و بیرحمی که طالبان برای زنان و دختران رقم زدهاند.
در این گزارش، روایتهایی از دخترانی بازگو شده است که خانوادههایشان، به دلیل ترس از طالبان، آنها را یا مجبور به ماندن در خانه کردهاند یا به ازدواج واداشتهاند. بکارگیری خشونت از سوی خانوادهها برای مجبور کردن دخترانشان به ماندن در خانه نیز بخشی از تجربهی مصاحبه شوندهها بوده است.
یک سال میشود که زینب با سه نفر از دختران کاکایش حق ندارند تنهایی از چهار دیواری خانه پا بیرون بگذارند. وقتی هم میخواهند بیرون بروند داشتن حجاب بلند سیاه و همراهی یک مرد از الزامات خانوادهی آنها است.
زینب ۱۹ ساله در کابل زندگی میکند. او میگوید، تا صنف هشتم مکتب را خوانده است: «از روزی که طالبان آمد از رفتن به مکتب ماندم و بعدش خانواده بهخاطر شرایط بد بیرون هیچ جای نمیگذارد. من دوست داشتم معلم زبان انگلیسی شوم.»
فهرست نقض حقوق زنان از سوی طالبان طولانی و در حال افزایش است. طالبان با حاکمیت خود، زنان را تقریبا از تمامی شغلها محروم ساختند و آموزش را برای دختران دورههای متوسطه و بالاتر از آن ممنوع کردهاند.
همچنین، طالبان وزارت امور زنان را لغو کرده و به جای آن وزارت امر به معروف و نهی از منکر که دستورهای سختگیرانهای علیه زنان صادر میکند را روی کار آورد. یکی از اولین اقدامات این نهاد طالبان، ممنوعیت گشتوگذار و پوشش اجباری برای زنان و دختران بود.
گروه طالبان در ۱۷ ثور سال ۱۴۰۱ فرمانی صادر کرد که بر مبنای آن، زنان و دختران مجبور به پوشاندن صورت در مکانهای عمومی شدند و حق بیرون شدن از خانه در شرایط غیر ضروری از زنان گرفته شد.
نتیجهی این محدودیتها چیزی شده که حالا زینب در مورد آن از زندگیاش میگوید: «زندگی برایم خیلی سخته؛ خانواده به خاطر وجود طالبان هیچ جای رفتن نمیگذارند. پدر و برادرم میگویند، به خانه باشید بیرون نروید شرایط بده. من از پیشرفتن ماندم. خیلی جگرخون هستم، چون تمام آرزوهایم حالا از دستم رفته.»
از همان آغاز، نگرانی فعالان ونهادهای حقوقبشری از محدودیتهای روز افزون و پیامد این رفتار طالبان وجود داشته است.
دیدهبان حقوقبشر قبلا گفته است طالبان مردان خانوادهها را زندانبانهای زنان ساخته است. زیرا طالبان در این فرمان گفته بودند که در صورت سرپیچی زنان و دختران از این فرمان، سرپرست مرد خانواده مجازات از جمله زندانی میشود.
هیدر بار، معاون بخش زنان دیدهبان حقوقبشر آن زمان در واکنش به این فرمان طالبان گفته بود: «با این شیوه، طالبان هر مرد خانواده را وادار میکند که در آزار علیه زنان شریک شود و هر مرد خانواده زندانبان زنان خانوادهی خود هست.»
زینب به رسانهی رخشانه گفته است، تا حالا او چندین بار خواسته به مرکز یادگیری زبان انگلیسی برود و این باعث شده او سه بار توسط پدرش به طور شدید لت و کوب شود: «تازه که طالبان آمده بود من میخواستم به کورس زبان انگلیسی بروم اما پدرم مخالفت کرد که در نهایت مرا خیلی زد. پارسال (سال قبل) از پدرم پنهان یک سمستر به کورس رفتم، وقتی که خبر شد مرا دو بار خوب محکم با چوب و سیم برق لت کرد. بعد از آن در خانه گلدوزی (دست دوزی) و کارهای خانه را میکنم.»
با ناجیه ۲۰ ساله از طریق تماس تلفنی صحبت کردم. ناجیه در یک منطقه دور دست ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان زندگی میکند. محدودیتهای طالبان زندگی زنان را حتا در چنین مناطق دور دست هم در امان نگذاشته است.
ناجیه گفته، مکتبها که بسته شد، او برای خودش دکان کوچکی در بازار ولسوالی یکاولنگ باز کرد و لباسهای زنانه میفروخت.
دکانداری از معدود کارهایی است که هنوز زنان و دختران افغانستان به صورت پراکنده در گوشه و کنار افغانستان میتوانند به آن مشغول شوند. اما همین کار هم گاهی دردسرهای زیادی دارد.
ناجیه گفته است: «همین نیروهای امر به معروف همیشه میآمد و داخل دکان میشد که دکانداری برای زن جواز ندارد، حجاب شما درست نیست. به هر چیزی گیر میداد خیلی اذیت میکرد.»
این گونه شد که خانواده ناجیه از ترس طالبان، پای او را از کار گرفت و سر سفره عقد نشاند: «ما همیشه طبق دستور طالبان لباس میپوشیدیم، ولی باز هم پدرم ما را از رفتن به بیرون منع میکرد که طالبان ما را نبرد و زندانی نکند. خودتان میدانید دختر در دهات همیشه تابع خانوادهاش است. بعد از اینکه طالبان دختران را در کابل بازداشت میکرد، پدرم مه و خواهرانم را از کار کردن در بیرون منع کرد و تصمیم گرفت هر کی خواستگار من و خواهرانم بیاید، به شوهر بدهد.»
ناجیه دختر دوم خانوادهاش است؛ اما از خواهر بزرگ خود زودتر تن به ازدواج داده است. از ازدواج ناجیه بیشتر از ۶ ماه میگذرد. وقتی میپرسم چرا، پاسخ میدهد: «از اینکه دیگر نمیتوانستم به کار بروم و درس بخوانم، حتا لباس مورد علاقه خود را پوشیده نمیتوانستم. اینکه خانوادهها تصمیم گرفتند باید به نام نیک از خانه بیرون شویم، منم ازدواج را پذیرفتم.»
طالبان بازداشت زنان را به بهانهی حجاب در اوایل امسال به طور گسترده در کابل و شماری از شهرهای دیگر کشور به طور گسترده به اجرا گذاشت که از نظر منتقدان یک هدف از این کار طالبان گسترش افراطیت بود. خشونت، بدرفتاری و حتا آزار و اذیت جنسی زنان بازداشتی در زندانها و بازداشتگاههای طالبان صورت گرفته است.
در کنار این که دهها روایت و گزارش از چنین بدرفتاریهایی توسط رسانهها نشر شده، سازمان ملل هم آنرا تایید کرده است. در آخرین گزارش ریچارد بنت، گزارشگر ویژه سازمان ملل برای افغانستان که روز دوشنبه، ۷عقرب در ویبسایت سازمان ملل متحد منتشر شده ، به صراحت گفته شده که برخی از زنان در زندانهای طالبان مورد تجاوز و تعرض جنسی قرار گرفتهاند.
پروین ۲۴ ساله، یکی دیگر از دختران در کابل است که دانشجوی نرسینگ در یکی از انستیتوتهای خصوصی در کابل است. او میگوید، پوشش حجاب اجباری و سختگیری خانوادهها، در افغانستان در زمان حاکمیت طالبان به یک امر طبیعی مبدل شده است.
او گفته است: «این که خانوادهام مرا برای درس خواندن به بیرون میفرستند قطعا نگران هستند، چون نیروهای امر به معروف از سال قبل تا حالا بعضی دختران را به بهانهی بدحجابی میبرد، اما من که حجابم را کامل مراعات میکنم باز هم خانوادهام ترس دارد که مبادا روزی توسط طالبان به بهانهی بدحجابی دستگیر یا لت و کوب شوم.»
برای ثریا ۲۲ ساله، خانوادهاش لباسهای مخصوص برای رفتن به بیرون و محل کارش را درست کرده است. ثریا، در یک شفاخانه خصوصی در کابل به حیث پزشک نسایی ولادی کار میکند.
به گفتهی ثریا، بهخاطر مشکلات اقتصادی که خانوادهاش دارد، ثریا را از رفتن به کار منع نکردهاند: «از ترس که ما را طالبان نبرد، مادرم برای من و خواهرم، چند جوره لباس سیاه و دراز جور کرده. هر وقت که بیرون میرویم از همانها میپوشیم. بدون شک خانواده نگران هستند که ما یا خودشان از طرف طالب اذیت شوییم.»
قصهی مریم و معصومه هم شبیه میلیونها دختر دیگر است. مریم ۱۷ ساله و معصومه ۱۵ ساله هر دو خواهر و در ولایت غزنی زندگی میکنند.
آن دو به رسانهی رخشانه گفتهاند، بهخاطر اینکه خانوادهاش از بازداشت دختران توسط طالبان میترسند، آنها را از رفتن به مرکز آموزشی زبان انگلیسی و نقاشی منع کرده است. مریم تا صنف نهم و معصومه تا صنف ششم مکتب را خوانده است.
مریم و معصومه، از هشت ماه به اینسو در یک مدرسهی دینی در شهر غزنی، مشغول یادگیری آموزشهای دینی هستند. معصومه با صدای بغضآلود از پشت تلفن میگوید: «من اصلا دوست ندارم مدرسه بروم و درسهای دینی بخوانم؛ اما پدر و مادرم به زور میفرستد که در مدرسه امنیت بیشتر است و طالبان کار ندارد. من دوست دارم دختر فیلم (هنرپیشه) شوم، نمیفهمم با این شرایط چطور به آرزوی خود برسم.»
صدیقه ۴۵ساله، مادر مریم و معصومه میگوید، از ترس این که طالبان دختراناش را بهخاطر بدحجابی دستگیر نکند، از روی مجبوریت دخترانش را به مدرسه فرستاده است.
به گفتهی صدیقه، طالبان تعدادی از دختران را در مسیر راه به بهانهی بدحجابی دستگیر کرده است، به آن دلیل صدیقه تصمیم گرفته دخترانش را به مدرسه بفرستد: «پارسال ما هر روز میشنیدیم طالبان دختران را به خاطر حجاب از راه میبردند، از همی خاطر ما هم ترسیدیم هر دو دخترم را به کورس نماندم و امسال مدرسه شامل کردم حداقل بیسواد نمیمانند و طالبان هم به شاگردان مدرسه کار ندارد.»
یادداشت: به خاطر مصوونیت مصاحبه شوندهها، نامها در این گزارش مستعار آمده است.