رها آزاد
«مادر! یک دختر در خانهشان انگلیسی درس میته و طالبها هم خبر ندارن مه هم میروم همانجا درس میخوانم.» مادر که در حال پوست گرفتن کچالو بود، بدون این که به بالا نگاه کند پاسخ داد: «دختر جان! اینا خطرناک هستند، زن و جان انسان برای اینها هیچ است هیچ. در یک چشم برهم زدن میکشند و مردهات را دور میاندازند. چی ضرور که خودت را به خطر میاندازی؟»
آنروز گفتوگوی کوتاه ثریا و مادرش در همینجا به پایان رسید، اما ماجرا تمام نشد، ثریا هر شب به گوش مادرش خواند تا راضی کند که اجازه دهد در یکی از آموزشگاههای مخفی در شهر فیض آباد بدخشان ثبتنام کند. ثریا یک هفته است که شروع به آموختن زبان انگلیسی کرده، اما هرکسی از او چیزی میپرسد، میگوید: «مدرسه میروم و قرآن کریم میخوانم.»
آموزگار ثریا دختر ۱۹ سالهای است که یک اتاق خانهاش را به محل درس تبدیل کرده است. به طور کل …دانشآموز دارد که در ساعتهای مختلف صنف برگزار میکند.
طالبان در ولایت بدخشان محدودیتهای شدیدی وضع کردهاند. برخلاف برخی از شهرهای بزرگ افغانستان که کماکان آموزشگاهها میتوانند برای دختران صنفهای آموزشی جداگانه برگزار کنند، در شهر کوچک فیضآباد چنین امکانی وجود ندارد.
دیدار از چند مرکز آموزشی مخفی در بدخشان میرساند که آموزگاران در شرایط سخت، با اقدامهای کوچک، گامهای مهمی در مخالفت با محدودیتهای طالبان برمیدارند. در این گزارش نامها مستعار است و برخی از جزئیات در گزارش نیامده است.
آموزشگاه مخفی خانگی که ثریا آنجا میرود، میز و چوکی ندارد و دختران روی زمین مینشینند. به گفتهی آنها چنین روشی بهتر کمک میکند تا دور از چشم طالبان فعالیت کنند.
کوثر آموزگار آموزشگاهی است که ثریا آنجا میرود. کوثر در پاسخ به اینکه آیا از طالبان نمیترسد، میگوید: «هیچکس، نه طالب و نه هیچزورگوی دیگری نمیتوانند صدای زنان را خفه کند. یا زنان را از آموختن باز دارند. من میفهمم شرایط سخت است. با آنکه گاهی میترسم و آگاه هستم که گاهی شاگردها هم میترسند، ولی برایشان آموزش میدهم.»
مادر کوثر زن ۳۶ساله و حتا جوانتر از سنش به نظر میرسد؛ مهربان و سر حال حرف میزند: «کوثر دختر بسیار پر تلاش است. هیچگاه به محدودیتهای طالبان تسلیم نشد، من گاهی از این شجاعتاش میترسم. ولی مجبور هم هستیم چون کوثر حالا نانآور خانواده شده است.»
به قول مادرش، کوثر نانآور اصلی خانوادهی پنج نفری آنها است. او با هزینهی کمی که از هر دانشآموزش میگیرد، کمک بزرگی به سفرهی خانه میکند.
کوثر در سال دوم حاکمیت طالبان، این صنفهای درسی را تشکیل داده است و تا حالا به گونهی پنهان آموزش میدهد: «طالبان شاید بتوانند دروازههای مکتب و دانشگاه را بهروی ما ببندند. اما هیچگاهی نمیتوانند ذهن ما را محدود کنند. هیچوقت نمیتوانند ما را از تلاش برای رسیدن به اهدافمان باز دارند.»
دانشآموزان کوثر طیف مختلفی از دختران هستند. از دانشآموزان دوره ابتدایی مکتب تا دخترانی که از دانشگاه بازماندهاند. مثل حافظه که دانشجوی سال سوم رشتهی خبرنگاری در دانشگاه بدخشان بود که دانشگاهها بر روی دختران بسته شد. او که سه ماه است اینجا انگلیسی میخواند گفته است: «من اینجا با سه خواهرم درس میخوانیم و هر کدام از ما نظر به سطح دانشاش از این زبان، در بخشهای متفاوتی درس میخوانیم. پدر و برادرهایم نگران ما هستند که مبادا طالبها چیزی بگویند، اما در خانه بودن جز افسردگی و غصه خوردن چیزی عایدمان نشد.»
از کوثر در مورد ترسها و نگرانی هایش پرسیدم و اینکه آیا در این مدت افراد طالبان یا دیگر اشخاص سراغی از آنها نگرفتهاند و آیا فعالیتشان مورد هیچگونه واکنشی قرار نگرفته است؟
آخرین حرفی که کوثر میزند بوی شجاعت میدهد: «هر کاری سختیهای خودش را دارد. ولی به عنوان دخترهایی که هدف داریم، رزمیدیم، باید شجاع باشیم.»
بستن مکاتب دخترانه بالاتر از صنف ششم و به دنبال آن بستن دانشگاهها بر روی دختران، از اولین اقدامات طالبان در افغانستان بود. انتظار میرفت که طالبان در تصمیم خود صرف نظر کنند، اما نه تنها این چنین نشد، که در یک اقدام جدید، انستیتوتهای صحی را که تاکنون دختران اجازه رفتن داشتند هم به روی دختران بستند.
منیژه تلاش ۲۸ ساله و مادر دو فرزند است. او یکی دیگر از زنان شجاع بدخشان است که خانهاش را آموزشگاه مخفی زبان انگلیسی و کمپیوتر برای دختران کرده است. قبل از این که طالبان زنان را خانهنشین و مکاتب را به روی دختران بسته کنند، منیژه، آموزگار یک مکتب خصوصی بود.
کمتر از یک سال است که منیژه این آموزشگاه را راه انداخته و دستکم …دانش آموز دارد: «یکی دو بار همسایهها به شوهرم گفتن که متوجه باشم، چون ملای مسجدمان خودش طالب است. اما شوهرم برای آنها گفته خانم من کار اشتباهی نمیکند، برای همین از طالب هم ترسی نداریم.»
دیدار از آموزشگاه مخفیانه حکیمه ۲۴ ساله روز جمعه بود و هیچ دانش آموزی آنجا نبود. او میگوید، دستکم …دانشآموز دارد که به طور رایگان به آنها کتابهای مکتب بالاتر از صنف ششم را درس میدهد.
فرصتهای آموزشی آنلاین، مکتبهای مخفی و آموزش پنهانی از چشم طالبان کماکان در سراسر افغانستان معمول است. طالبان فقط مدارس دینی را به روی دختران بازگذاشتهاند.
حکیمه دانشآموختهی ادبیات از دانشگاه بدخشان است. او فکر میکند که تنها راه مبارزه با زنستیزی طالبان آموزش است، فرقی نمیکند که آنلاین باشد یا مخفیانه: «طالبان هیچوقت نمیخواهند زنان رشد کنند، آنها زنان را به عنوان یک انسان هیچگاهی قبول ندارند، زنها برای آنها فقط یک متاع است، یک کالا است که به آن فقط نگاه جنسی دارند. باید در مقابل این طایفه وحشی فقط به گونهای مبارزه کرد که زنده ماند. »
حکیمه، کوثر و یا هم منیژه نمونهای از مقاومت زیرزمینی زنان علیه محدودیتهای طالبان است. گامهای کوچک، کار پر خطر، اما ضروری که به گفتهی هر یک از این آموزگاران تنها راه نجات زنان از تاریکی طالبان است.