محدثه براتی
هرات یکی از ولایتهای افغانستان که بیشترین آمار معتادین زنان و کودکان را دارد. مسئولان مرکز درمان معتادین زنان و کودکان هرات میگویند که اکثریت کودکان این مرکز توسط والدینشان معتاد شدهاند.
براساس آمارهای موجود سه ميليون معتاد در افغانستان است که ۱۳درصد آن را کودکان و زنان تشکیل میدهند. در مرکزهای درمان معتادین هرات حدود ۹۰هزار معتاد هستند که از آن جمله ۹هزار آنها را کودکان و زنان تشکیل میدهند. دلایل آغوشته شدن آنها به مواد مخدر بیشتر اعتیاد در بین اعضای خانواده و روشهای درمانی سنتی است که آنها را ناخواسته به کام این بدبختی فرو برده/ میبرد.
به یکی از مراکز درمان معتادین در شهر هرات رفتم. به دلیل مسائل امنیتی اجازه فیلمبرداری یا عکاسی از این مرکز به ما داده نشد. این مرکز پر است از کودکانی که طعم شیرین کودکیشان با دود مواد مخدر تلخ شده است. همه با صورتهای رنگ پریده و بیحال با جثههای کوچک و استخوانی در هر گوشهی این مرکز سرگرم بازیهای کودکانهاند. با آن هم غباری در زندگی آنها سایه افکنده است که آنها را از دیگر کودکان مجزا کرده است.
آمنه(اسم مستعار) کودک هشت ساله است. او وقتی برادرش مقداری تریاک داده تا آن را پنهان کند، معتاد شده است. وقتی برادرش از او خواست مواد مخدرش را دور از چشمان اعضای خانواده، پنهان کند، آمنه از سر کنجکاوی کودکانه کمی از آن را خورده تا شاید طعم چاکلت بدهد؛ اما یکباره سرنوشتش به جایی رسیده که با شیوههای به دور از عاطفه مادری درمان میشود.
اینجا دهها کودک و نوجوان با لباسهای رنگی ناامید نشستهاند. دخترانی که همه بهنحوی قربانی اعتیاد پدر، مادر و نزدیکانشان شدهاند.
شگوفه(اسم مستعار) کودک ۵ساله با چشمهای گود رفته، گودی/عروسکش را نوازش میکند. با دیدن او احساس کردم که خودش را جای مادرش قرار داده و خود خیالیاش را در آغوش کشیده. از او میپرسم که چرا اینجا است، او با لهجهی کودکانه و صورت خجالتی میگوید:« هنگامی که پدر و مادر مصرف میکردند، گیج میشدم و دودی شدم».
مرکز درمان اعتیاد زنان و کودکان هرات بر علاوه کودکان، خانهی دهها زن است که توسط همسرانشان و یا از سر ناآگاهی و مشکلات جنگ و فقر به اعتیاد روی آوردند.
مائده ۳۰سال دارد و این سومین باری است که به این مرکز میآید. او بارها تداوی شده و ولی ترک نتوانسته است. مائده میگوید که وقتی ازدواج کرده همسرش هر شب به سر و صورت او دود مواد مخدر را پوف/فوت میکرده و او را با زور مردانه تسلیم به کشیدن کرده است.
در میان جمعی از زنان نشستهام. زنانی که چشمان هر یک آنها گواه یک تجربهی تلخ و دردناک است. زنانی که هر کدامشان یک سینه قصه از درد زنانگی دارند.
گلثوم حدود ۴۰سال دارد. او غمگینتر از هر زن این مرکز بهنظر میرسد. وقتی کنارش مینشینم، بیوقفه از بدبختیهایی میگوید که جنگ بر سرش آوردهاست. او زمانی که همسر و پسرش را که سرباز بودند در جنگ از دست داد. برای پیدا کردن لقمه نانی شروع به دستفروشی کرده. مدتی در قسمت «درب قندهار هرات » مشغول فروشندگی بوده و از همانجا آهسته آهسته با زنان دیگری که معتاد به مواد مخدر بودند او هم آلوده میشود:« زنان می گفتند که بیا یک دودی بکش دردها و غم هایت کم می شود و این گفت و آن گفت تا یک روزی به خود آمدم
دیدم که معتاد شده ام».
اینجا زنان زیادی است که بنابر ناآگاهی به درمانهای سنتی روی آوردند و برای تسکین درد پا، کمر و… معتاد به مواد مخدر شدهاند. از آنجایی که شیوههای درمانی این مرکز موثر نیست. زنان و کودکان بارها ترک کردهاند؛ اما موفق به ترک دایمی اعتیاد نشدهاند.
هرچند آمار معتادین در میان مردان به مراتب بیشتر است اما در سالهای اخیر نرخ اعتیاد در میان زنان به دلایل مختلف افزایش یافته است. اعتیاد به مواد مخدر یکی از چالشهای جدی جوامع امروزی است به گونهای که یکی از سمشناسان معروف جهان به اسم لودوینگ گفته است:« اگر غذا را مستثنی کنیم، هیچ مادهای در روی زمین نیست که به اندازه مواد مخدر این چنین آسان وارد زندگی ملتها شده باشد.»