عبدالاحد فقیری
صدای موسیقی در افغانستان پس از تسلط دوبارهی طالبان در این کشور، خاموش شد و این صنعت بدترین وضعیت را در حال حاضر سپری میکند؛ اما شماری از هنرمندانی که از جبر گروه طالبان به کشورهای دیگر مهاجر شدهاند؛ همچنان آواز میخوانند تا صدای موسیقی افغانستان را زنده نگهدارند.
جاوید غنی و گروهی از نوازندگانی اهل افغانستان که او را در کنسرتها همراهی میکنند، در حال حاضر در شهر پاریس در فرانسه پناهنده هستند. پس از سقوط افغانستان و ممنوعیت موسیقی از سوی طالبان، جاوید تصمیم گرفت که در حمایت از موسیقی افغانستان به صورت جدی توجه کند تا با برگزاری کنسرتها اهمیت و غنامندی موسیقی افغانستان را به مردم فرانسه نشان بدهد و نیز توسط این کار به دلیل ممنوعیت موسیقی در کشوری که او در آن متولد شده است، اعتراض کرده باشد. او در دو سال گذشته با برگزاری چندین کنسرت در کشور فرانسه توانسته است که دلانگیزی موسیقی افغانستان را در میان فرانسویها به خوبی معرفی کند و حالا در میان جامعهی کنجکاو و علاقهمند به موسیقی افغانستان در فرانسه جایگاه خاصی پیدا کرده است.
آخرین کنسرت او شب چهارشنبه، بیستوپنجم اکتبر در شهر تولوز در جنوب فرانسه با حضور شماری زیادی از پناهندگان افغانستانی، ایرانی و شهروندان فرانسه برگزار شد. جاوید غنی در کنسرتهایش با تکیه بر«پیوند اشعاری» تلاش میکند که آهنگهای آوازخوانان مشهور افغانستان را به زبان فارسی، پشتو و فرانسوی اجرا کند. به گفتهی جاوید، در روزگاری که صنعت موسیقی و آوازخوانی در تاریکی محض در افغانستان قرار دارد، او تلاش دارد تا با آوازخوانی در میان جامعهی فرانسه، توجه اروپاییها را به وضعیت هنر افغانستان جلب کند. جاوید غنی در کنار اینکه آهنگ میخواند، به طور خلاصه در مورد شعر و آوازخوانان اصلی آهنگها نیز معلومات میدهد.
اولین آهنگی که جاوید غنی در این کنسرت میخواند آهنگ«زندگی چیست؟» از مرحوم احمدظاهر، آوازخوان شهرهی افغانستان است. وقتی آرمونیه و طبله به صدا درمیآیند، مهاجران افغانستان انگار از جا کنده میشوند و در ادامه همگام با آوازخوان همه زمزمه میکنند: «زندهگی چیست؟ خون دل خوردن، زیر دیوار آرزو مردن»؛ اما کسی نمیداند که در سر آنها چه میگذرد. وقتی آهنگ به بیتهای بعدی که جاوید آنرا به فرانسوی ترجمه کرده است، میرسد، حس و حال فرانسهایهای حاضر در تالار متفاوت است. انگار آنان با کاروان«غمی»همراه هستند که پایانی ندارد؛ اما این تکه «قدح را سر کنید، شب را سحر کنید، غم دنیا را از سر بدر کنید» شاید روزنهی امیدی است که قصهی سرمستی و عبور از چالشها معنی شود. جاوید میگوید، او با انتخاب این آهنگ میخواهد به نحوی به پناهندگان و نیز فرانسویان بگوید که باید«غم دنیا را از سر بدرکنیم.»
افغانستان از لحاظ سیاست کشور چندپارچه ولی از لحاظ فرهنگی متنوع و همدیگرپذیر است. دقایقی بعد، وقتی جاوید و تیم همراه او آهنگی از رحیم غمزده، از آوازخوانان مشهور پشتو را میخواند، تالار غرق در کف زدنها میشود و همه زمزمه میکنند: «زما شکلی جانانه.»
عکاس: عبدالاحد فقیری.
همراهی تماشاچیان با آوازخوان در جریان کنسرت اگرچه در میان فرانسهایها نیز معمول است؛ اما شور و شوق مهاجران افغانستانی برای فرانسهایها که مردم افغانستان را به عنوان شهروندان غمگینترین کشور دنیا میشناسد، بهتآور است.
آنچه برای فرانسویها جذاب؛ اما پرسشانگیز است، ریتم معنیدار موسیقی افغانستانی است. فرانسهایهای بدون شک در عشقورزی به هنر در جهان تک استند، طوریکه حاضران در کنسرت چنان در ریتم آرمونیه و طبلهی موسیقی افغانستانی غرق شدهاند که گویا آنان میدانند، آوزخوان چه میخواند.
«بیا که بریم به مزار» یک رویا است
در گوشهای از کنسرت سمیع حبیبی، که متولد ولایت پروان مرکز افغانستان است و اکنون در فرانسه به عنوان پناهنده سیاسی زندگی میکند، وقتی جاوید غنی آهنگ معروف افغانستان «بیا که بریم به مزار» را میخواند، او صدا میزند: «بیا که بریم به لیون.» لیون که در شرق فرانسه موقعیت دارد، در میان فرانسهایها به پاریس کوچک مشهور است. تشابهی که شاید سمیع میخواهد در میان لیون و شهر مزار شریف افغانستان برقرار کند. او میگوید که اکنون رفتن به مزار برای آنان به یک«رویا» میماند و شاید این استعارهی لیون به مزار، کوچکترین تسلی خاطر آوارگان افغانستانی مانند سمیع است، زیرا او هفت سال است که افغانستان را به دلیل تهدیدات امنیتی ترک کرده است.
آهنگ«لیلی لیلی جان» احمدظاهر که طرفداران بیشماری در افغانستان و کشورهای منطقه دارد، یکی از دیگر آهنگهایی است که در ادامهی این کنسرت به زبان فارسی و فرانسوی اجرا میشود. جاوید در آغاز هر آهنگ، شعر، شاعر و آوازخوان اصلی هر آهنگ را به معرفی میگیرد.
پیرزنی در گوشهی تالا بر دیوار تکیه زده و به آوای موسیقی افغانستان و کمپوز آهنگ احمدظاهر که توسط جاوید اجرا میشود، طوری گوش میدهد که انگار او یک شهروند آوارهی افغانستان است و این آهنگ را شاید در کنسرتهای احمدظاهر در دانشگاه کابل و یا در جایی دیگری از کابل شنیده است.
شادمانی ظاهرا برای افغانستانیها و همینطور مهاجران افغانستان با اشک و اندوه گره خورده است. کنسرت در لحظات پایانی است که جاوید آهنگ«همین دردم دوای داره یانی؟» از فرهاد دریا را میخواند. فضای کنسرت با اندوه فراوان همراه است، زیرا همه در حالیکه زمزمه میکنند، احساس عاطفی عجیبی پیدا کردهاند. ریتم این آهنگ حتی فرانسهایها را تحت تاثیر قرار داده است.
میلی که دانشجوی ماستری رشتهی ژورنالیزم در دانشگاه تولوز است و علاقه دارد که خبرنگار حوزهی موسیقی شود، در دل این کنسرت زیر گریه میزند و میگوید، ریتم موسیقی افغانستان بسیار«غمگنانه» بود: «میبینی من گریه کرده ام.»
در پایان کنسرت آخرین آهنگی که بازخوانی میشود، سرودهای از گروه باران است. «گل سرچوکی شیشته، میکند دربار، ماره دیوانه کده، دختر سردار.» با اجرای این آهنگ فضای کنسرت تغییر میکند و آوارگان افغانستانی از ته دل با آوازخوان همگام میشوند و باهم میخوانند: «ماره دیوانه کده، دختر سردار.»
تب کنسرت و شبنشنینیها آوارگان افغانستانی در کشورهای اروپایی، بهویژه فرانسه نسبت به شهروندان کشورهای غربی در حالی متفاوت است که افغانستان درگیر بحران جنگ، تبعیض، فقر و بیعدالتی است و کمتر جامعهای با نشاط و شادمان دارد.
پس از تسلط گروه طالبان در ۱۵ آگست سال ۲۰۲۱ بر افغانستان، پخش و نشر موسیقی توسط آنان ممنوع شد و شمار زیادی از آوازخوانان به کشورهای دیگر مهاجر شدند.