رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

عبور از تابویی که مردانه تلقی می‌شد

by رخشانه

الهه محمدی 

یک شام سرد خزانی دختران تیم فوتبال ولایت غور را در یک  برنامه تقدیر از ورزشکاران که در باغ بابر در قصر ملکه برگزار شده بود، ملاقات کردم. تعداد زیادی از دختران و پسران ورزشکار از ولایات مختلف  در این برنامه اشتراک کرده بودند. در این میان دختر لاغر اندام با روسری سیاه و لباس فوتبالی، از ولایت غور برای اشتراک تیم‌های لیگ‌برتر که به کابل آمده بود، نیز در این برنامه دعوت شده بود.

هنوز برنامه به‌گونه رسمی شروع نشده بود که در میان اشتراک کنندگان برنامه، حرف‌های پنهانی دست به دست شد که” گروه طالبان،  تیم دختران فوتبال غور را تهدید به مرگ کرده‌اند.”

ریحانه در کنار دیگر دختران تیم فوتبال ولایت غور، با عالمی از نگرانی و ترس؛ اما با لبخند ملیحی که روی لبانش نقش بسته بود، به اشتراک‌کنندگان لبخند می‌زد.

وقتی با ریحانه بیشتر صحبت کردم، متوجه شدم که او به این آسانی لقب کاپیتان تیم ملی فوتبال دختران ولایت غور  را بدست نیاورده است. او به اندازه تمام سال‌هایی که در فضای ناامن و جنگ‌زده  غور نفس کشیده، برای رسیدن به آرزوهایش مبارزه کرده است.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

مردی در غور: خانمم به حر‌ف‌هایم گوش نداد، خفه‌اش کردم

حرفه‌آموزی به خانواده‌ها؛ ابتکار یک‌نهاد کمک کننده برای حمایت از کودکان کار در غور

تیم‌های فوتبال دختران از ولایت‌های مختلف افغانستان.

ریحانه ۲۱ ساله پس از سقوط رژیم طالبان در دهه  دموکراسی افغانستان، در ولایت غور زیر سایه جنگ گاه و بیگاه طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی، رشد کرد و به تحصیلاتش تا سطح لیسانس ادامه داد. او که به قول خودش توانسته در جامعه بسیار بسته و سنتی غور، درس بخواند و عضو تیم ملی فوتبال دختران غور شود، یکی از دختران خوش شانس این جامعه پدرسالاری است.

ریحانه فارغ‌التحصیل از رشته کمپیوتر ساینس از دانشگاه حوزه‌ای ولایت غور است. او می‌گوید که برای  بودن در تیم ملی فوتبال دختران این ولایت بسیار مبارزه کرده تا برایش جایگاه باز کرده است. روزهایی که برای تمرین از خانه تا جای بازی می‌رود، با نگاه‌های آلوده به تبعیض جنسیتی روبرو می‌شود. نگاه‌هایی که کم‌تر از گلوله نیستند و حس می‌کند همان‌ جاست که او را نشانه می‌گیرد. سخن‌ها و نگاه‌های که فوتبال را برای زنان تابو و شرم می‌دانند. در اکثریت ولایت‌های افغانستان هنوز هم فعالیت‌های زنان و مردان در قالب جنسیت تعریف و دسته‌بندی شده قرار دارد. در بسیاری مناطق فوتبال یک بازی مردانه است و سهم‌گیری زنان در آن تابو پنداشته می‌شود.

اولین روزی که ریحانه تصمیم گرفت در میدان فوتبال مکتب‌اش فوتبال بازی کند، یک تصمیم عادی بود. چون بارها به ریحانه گفته شده بود که حضور دختران در میدان‌های فوتبال مکتب جدی گرفته نمی‌شود، این بازی‌ها تنها برای سرگرمی دختران مکتب است و نمی‌توانند فراتر از چار دیواری مکتب بازی و یا حتی به آن فکر کنند و زمینه فوتبال فراتر از میدان خاکی فوتبال مکتب‌اش نیست. او این حرف‌ها را باور کرده بود و هیچ وقت بازی فوتبالش را جدی نمی‌گرفت .

تیم فوتبال دختران غور.

ریحانه حتی تصور هم نمی‌کرد که روزی یک عضو فعال تیم ملی فوتبال دختران ولایت غور می‌شود. اما او با تشویق‌های اندک استعدادش را یافته بود و کم کم برای آن مبارزه می‌کرد.

روزهای اول که در مکتب ریحانه با هم‌سن و سالان‌اش فوتبال بازی می‌کرد، بسیار خوب بازی با توپ را در میدان فوتبال بلد بود. او کم کم مورد تشویق استادان مکتبش قرار گرفت و تصمیم گرفت که در تیم فوتبال دختران در سطح این ولایت شرکت کند.

وقتی ریحانه این موضوع را با خانواده‌اش در میان گذاشت، برادر او به ویژه برادر بزرگ‌اش قاطعانه در برابر ریحانه ایستاد شد. او به خواهرش گفت:” هرگز نمی‌خواهد دختر فوتبال بازی کند. دختر را به بازی فوتبال چه؟”

ریحانه اما خوش شانس بود. بر ضد مخالفت  برادرانش، پدر و مادرش ریحانه را حمایت کردند و اجازه دادند که به تیم فوتبال ملی دختران غور شرکت کند.

ریحانه، کاپیتان تیم فوتبال دختران غور

ریحانه چهار سال قبل، پس از آن که توانسته رضایت پدر و مادرش را کسب کند، بیشتر تلاش به خرج داد و فوتبال بازی کرد. او پس از دو سال بازی در تیم ملی فوتبال دختران، توانست کاپیتان این تیم فوتبال شود.

با آن که ریحانه حمایت پدر و مادرش را دارد اما هنوز هم برادر بزرگ او در مخالفت با خواهرش قرار دارد. 

ریحانه می‌گوید:” برادر بزرگم مخالف عضویتم در تیم فوتبال بود/ هست” و دل خوشی از من و مسلکم ندارد. برادرم با اکراه به من می‌بیند، گویا من گناه کارم.

برچسب ها: دخترانورزشولایت غور
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

زخم اعتیاد و داغ فقر بر تن زندگی « ریتا»

4 سرطان 1401
زخم اعتیاد و داغ فقر بر تن زندگی « ریتا»

«ریتا» اسم مستعار زنی است که اعتیاد و فقر بر تن زندگی‌اش زخم عمیق انداخته است. او در مزار شریف...

بیشتر بخوانید

گفت‌وگو با لاله عثمانی: حس من مثل آن کسی که خرمن‌اش سوخته

3 سرطان 1401
گفت‌وگو با لاله عثمانی: حس من مثل آن کسی که خرمن‌اش سوخته

ج: تا مدت‌ها برای من شبیه کابوسی بود‌ که هر چه تلاش می‌کردم نمی‌توانستم بیدار شوم. برای هیچ کس قابل...

بیشتر بخوانید

زلزله‌ا‌ی که خواب هزار نفر را درشرق افغانستان ابدی کرد؛ نیمی از قربانیان زنان و کودکان اند

1 سرطان 1401
زلزله‌ا‌ی که خواب هزار نفر را درشرق افغانستان ابدی کرد؛ نیمی از قربانیان زنان و کودکان اند

الیاس احمدی بیشترخانه‌ها در چهار ولسوالی ولایت پکتیکا به خاک یک‌سان شده است. مرکز اصلی زلزله‌ی شب گذشته، در ولایت...

بیشتر بخوانید

قالین بافی؛ روزنه امید زنان بامیان برای نجات از فقر و گرسنگی

1 سرطان 1401
قالین بافی؛ روزنه امید زنان بامیان برای نجات از فقر و گرسنگی

سمیه ماندگار یک شرکت تولیدی قالین دستی در ولایت بامیان با همکاری موسسه امدادرسان اسیبا (ACEBA) که در بخش کارآموزی...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.