مژگان محمدی
در هوای سرد صبحگاهی هرات، گروهی از دختران به دور از چشم طالبان، در جادههای آرام و خلوت حومه شهر، پشت فرمان مینشینند و به تمرین رانندگی میپردازند. برای این دختران، رانندگی فراتر از یادگیری یک مهارت است؛ آنها این کار را بخشی از مبارزهی خود علیه تابوی رانندگی زنان و محدودیتهای طالبان میدانند.
فریبا (نام مستعار) دختر ۱۹ ساله، اهل هرات، از هفتماه بدینسو، بهگونه مخفیانه در آموزشگاهی به دختران هراتی آموزش رانندگی میدهد. او در گفتوگو با خبرنگار رسانهی رخشانه با صراحت میگوید، از خطر و عواقب این اقدام آگاه است.
فریبا میگوید: «این کار من پنهان است و طالبان از این صنفها خبر ندارند. ریسک برگزاری این کلاسها را به گردن خود گرفتهام، اما هیچ چیز نمیتواند انگیزهام را برای رسیدن به آرزوهایم کم کند.»
بهگفتهی منابعی در هرات، گروه طالبان از سهسال بدینسو صدور لیسانس رانندگی را برای دختران متوقف کرده است. این در حالی است که تا قبل از طالبان دستکم چهار مرکز آموزش رانندگی زنان در هرات فعال بود و ادارهی ترافیک، از صدور گواهینامهی رانندگی برای زنان، با پیشانی باز استقبال میکردند.
فریبا دانشآموز صنف یازدهم و ورزشکار رشته تکواندو بود که با فرمان ممنوعیت آموزش و ورزش زنان از سوی طالبان، دنیای او یکباره تغییر کرد و به چهار دیواری خانه محصور شد. محدودیتهایی که نهتنها او را از دنیای آموزش و ورزش دور کرد، بلکه زندگی او را در سایه افسردگی قرار داد.
در دوران حاکمیت گروه طالبان در افغانستان، دختران تجربهی مشترک محرومیت از تحصیل، تلخی ماندن در حصار خانه و تحمل فشارهای روانی و استرس را دارند.
فریبا میگوید: «وقتی از رفتن به مکتب و کار بازماندم، حس میکردم که همه چیز الکی از بین رفته است. من ناراحت بودم، شدید افسرده و گوشهنشین شدم. همیشه در اتاق خود بودم و آن شرایط برای من خیلی سخت سپری شد.»
فریبا با حمایت خانواده، بهویژه پدرش توانسته از افسردگی و گوشهنشینی خارج شود. او میگوید: «پدرم پیشنهاد داد از اینکه به خاطر درس و کارهایت افسرده و سرگردان هستی، بهتر است رانندگی یاد بگیری. روزانه یک یا دو ساعت به تو رانندگی میآموزم این برای تو خوب است که میتوانی از خانه بیرون بروی و هوا خوری برای تو شود.»
این دختران جوان با یادگیری رانندگی، نه تنها فرصتی برای فراگیری مهارتی جدید، بلکه فرصتی برای اشتغال نیز فراهم کردهاند. او از هفتماه قبل، در یکی از اتاقهای یک مرکز آموزشی زبان خارجی، بهگونه مخفیانه برای دختران رانندگی آموزش میدهد.
در این گزارش از ذکر نام آموزشگاه به دلیل افشا نشدن موقعیتاش، خودداری شده است.
او تاکنون دستکم به ۳۵ دختر، آموزش رانندگی داده است و در حال حاضر سرگرم آموزش رانندگی به پنج دختر دیگر است: «شوق دختران هراتی برای فراگیری رانندگی بسیار زیاد است.»
دورههای آموزش رانندگی آموزشگاه مخفی، یک ماه طول میکشد. این دورهها شامل دو روز آموزش تئوریک و سه روز تمرینات عملی است.
اما همین کار هم تاکنون بیدردسر پیش نرفته است. «متاسفانه، در این مسیر سخت، کسانی هم هستند که نمیخواهند پیشرفت زنان را ببینند. این افراد به طالبان اطلاع میدهند و برای ما مشکل ایجاد میکنند.»
قسمت دیگری از کار فریبا مدیریت بخش زنانه آموزشگاه است. او یک مورد تجربهی خود از برخورد با نیروهای طالبان را یادآوری میکند: «یک روز که در صنف تدریس میکردم، گروهی از طالبان به مرکز ما آمدند. آنها همه استادان را جمع کرده و به ما گفتند زبانی که آن را تدریس میکنید، “زبان کفری” است و از تدریس آن خودداری کنید. تهدید کردند که در غیر این صورت، برخورد قانونی با ما خواهند داشت.»
فریبا در اوقات فراغتاش در خیابانهای هرات رانندگی میکند. او با موتر شخصی خانوادهاش را به این طرف و آن طرف میبرد، اما میگوید، رانندههای زن در خیابانهای هرات توسط نیروهای طالبان ایستاد و دختران بهبهانه حجاب مورد سوال و جواب قرار میگیرند.
فریبا میگوید: «دختران در هرات معمولاً چادرهای بزرگی بر سر میکنند و حجاب را رعایت میکنند، اما تا جایی که من شاهد بودهام و آنچه که شنیدهام، چندین بار، دوستان و همکارانم به دلیل پوشششان مورد آزار و اذیت طالبان قرار گرفتهاند.»
او با نارضایتی ادامه میدهد: «دلیل اصلی آزار طالبان بیشتر به جذابیت ظاهری دختران برمیگردد. دخترانی که قد و قامت زیبا و چهرهی مناسبی دارند، بلافاصله طالبان جلو روی موترشان را گرفته و حتا گاهی اوقات مانع رانندگی آنها میشوند.»
در دوران حاکمیت گروه طالبان، هرات یکی از معدود شهرهایی است که زنان هنوز در خیابانها در پشت فرمان موتر دیده میشوند. این در حالی است که در دیگر نقاط افغانستان، زنان هنوز هم از حقوق اولیه خود محروم هستند و حتی حق خروج از خانه بدون همراهی یک محرم را ندارند.
حوالی ساعت نه صبح روز «شنبه، ۲۴ سنبله» در چهارراهی مستوفیت در مرکز شهر هرات، کنار خیابان، پشت فرمان موترش نشسته بود؛ صحنهای که به ندرت دیگر میتوان در شهر بزرگ هرات دید. با نشستن در کنارش، موتر در خیابان نسبتا خلوت صبحگاهی راه افتاد. یگانه برای انجام کار اداری گذرنامهاش، قصد رفتن به آمریت پاسپورت طالبان واقع در بام هرات را داشت.
یگانه ۲۵ ساله از معدود زنان راننده در هرات است که هنوز زیر سایهی سنگین محدودیتهای گروه طالبان در خیابانهای شهر هرات رانندگی میکند. دیدن یک زن پشت فرمان موتر در شهر هرات برای بسیاری سوال برانگیز، عجیب یا شاید تحسینآمیز باشد، اما وقتی نظر یگانه را میپرسم میگوید، کارش گامی برای «کمرنگ ساختن محدودیتها بر زنان» است.
تا قبل از طالبان زنان بیشتری در خیابانهای شهر هرات پشت فرمان دیده میشدند. یگانه نیز در اواخر حکومت پیشین افغانستان رانندگی را در یکی از همین مراکز یاد گرفته و از اداره ترافیک هرات در حکومت پیشین افغانستان جواز رانندگی گرفته بود.
در جریان رانندگی تا رسیدن به مقصد، یگانه دروازههای موتر را قفل و شیشهها را بالا داده بود. یگانه هر از گاهی روسری خودش را بیشتر روی صورتاش میکشید. او میگوید، در هر حالتی حتا اگر با حجاب در حال رانندگی باشد نیز شماری از مردان شروع به متلک گویی میکنند یا بیجهت بوق میزنند یا مزاحمت های دیگر از این دست.
یگانه میگوید: «برای من بارها در حین رانندگی مزاحمت شده و حتا با [افراد مزاحم] جنجال و یک و دو کردم و در برخی مواقع که ایستبازرسی به من نزدیک است به ماموران طالبان اطلاع میدهم.»
از نظر یگانه، این فقر فرهنگی باعث شدهاست تا کمتر زنی در ولایت هرات دست به تابوشکنی بزند و پشت فرمان موتر بنشیند. او گفته است، خیلی از دوستاناش که قبلا رانندگی میکردند، به دلیل ترس از طالبان، مزاحمتهای اجتماعی و حتا مخالفت خانوادههای شان دست از این کار کشیدهاند.
یگانه میگوید، او حمایت خانوادهاش را دارد، برای همین نه تسلیم ترس احتمالی از طالبان شده و نه به مزاحمتهای اجتماعی ارزشی گذاشته است.
او میگوید: «رانندگی کار دشواری نیست که دختران نتوانند آن را به پیش ببرند و در حالحاضر زنان زیادی موتر دارند…. در نبود مراکز آموزش رانندگی در هرات، من برای دختران آموزش رانندگی میدهم و این دختران میتوانند بدون هیچ مشکلی و بدون داشتن لیسانس رانندگی کنند.»
این راننده زن میگوید، روزانه همهی چشم دیدها، تنها اتفاقهای تلخی نیست که ممکن است او را ناراحت کند: «در زمان رانندگی با تشویق زنان و دختران هراتی مواجه میشوم که با حسرت برایم میگویند که ایکاش ما هم میتوانستیم مثل تو رانندگی کنیم…. من گاهی اوقات وقتی میبینم یک خانم کهنسال به روی سرک ایستاده است و در آن منطقه رکشا و وسیله دیگری نیست که آنها را برساند آنها را به موتر خود سوار کرده و به هر موقعیتی که خواسته باشند میرسانم.»
یگانه محمدی هشتسال از عمرش را در مهاجرت در ایران سپری کرده است. او عضو تیم ملی فوتبال زنان افغانستان نیز بود.
لیلماحبیبی [نام مستعار] ۲۸ساله، کارمند در یکی از رسانههای محلی در شهر هرات است. این زن جون روزانه مسیر پرگرد و خاک خیابانهای هرات از خانه تا محل کارش را با موتر شخصیاش میرود.
او روزانه در تلاش برای تابوشکنی رانندگی زنان در جامعهی هرات و تشویق دختران در این ولایت، از خودش هنگام رانندگی ویدیو میگیرد و آن را از طریق شبکههای اجتماعی نشر میکند.
او میگوید، به دنبال رساندن این پیام است: «فکر میکنم رانندگی زنان و دختران دیگر میتواند برای بقیهی زنان این انگیزه را بدهد که بلی یک زن میتواند بر زندگی خود مسلط باشد و استقلالی داشته باشد که هم میتواند رانندگی کرده و یا وظیفهای که دوست دارد را داشته باشد و انجام دهند.»
او که دستکم هشت سال است در خیابانهای شهر هرات پشت فرمان نشسته میگوید، رانندگی برای زنان هرگز آسان نیست، اما زنان باید از این سد بگذرند: «در زمانیکه رانندگی میکنم، با نگاه عجیبی از طرف مردم مواجه میشوم و این نگاه از نظر من برای هر زنی که در هرات رانندگی میکند آزاردهنده است.»
خبرگزاری فرانسه حدود یک سال پس از برگشت دوم طالبان به قدرت به نقل از منابع خود در هرات گزارش داده بودند که طالبان دسترسی زنان به گواهینامه رانندگی را محدود میکند. همین اتفاق افتاده است. طالبان توزیع گواهینامهی رانندگی به زنان را متوقف کردهاند.
نگرانی لیدا نیز همین است. او به رسانهی رخشانه گفته است: «در یک حادثهی ترافیکی با سهچرخ، سهچرخهوان با اطلاع از اینکه من لیسانس رانندگی ندارم میخواست مبلغ بیستهزار افغانی را از من اخاذی کند و به اداره ترافیک طالبان در تماس شود که با مقاومت مردم از این کار منصرف شد و من مجبور شدم تا چهارصد افغانی برایش بپردازم.»
لیلماحبیبی، از معدود دختران خبرنگار است که زیر حاکمیت گروه طالبان در یک رسانهی محلی هنوز مصروف به کار است، او از زنان و دختران میخواهد تا با خانهنشینی، محدودیتها را برای خودشان سختتر نکنند بلکه با استفاده از هر فرصتی هر چند اندک، تلاش کنند تا شرایط را بهتر بسازند و محدودیتها کمرنگ شوند.
او میگوید: «حضور ما در اجتماع نشانهای از قدرت ماست، در شرایط فعلی که محدودیتهای وضع شده نگرانیهایی را برای زنان به بار آورده نباید با خانهنشینی محدودیتها را بر خود سختتر بسازیم، بلکه به اهداف خود فکر کنیم تا فرصتهای پیشرفت را از دست ندهیم. به نظر من تلاش کوچک میتواند ما را انگیزه بدهد تا بیشتر تلاش کنیم و آینده خوبی را برای خود رقم بزنیم.»