رها
پردههای گلدار اتاقاش را تا انتها کشیده تا با جهان بیرون از خانه قطع ارتباط کند. دختری که خانوادهاش مدعی است به خاطر محرومیت از مکتب دچار افسردهگی شدید و مشکلات روحی و روانی شده است. در این گزارش از او با نام مستعار هانیه یاد میشود.
مادرش در گفتوگو با رسانهی رخشانه میگوید، هانیه چهار ماه است که دارو مصرف میکند. هانیه ۱۵ سالهی که تا پیش از طالبان دانشآموز صنف هشتم در یک مکتب خصوصی در کابل بود.
وقتی در منطقه اونچی باغبانان در غرب کابل به دیدار هانیه رفتم، نشسته در اتاقی که پردههایش کشیده بود، کتابی رمانی در دست داشت که با ولع ورق میزد. گاهی برای لحظهی به سطرهای آن خیره میشد. رفتار و سکوتاش به وضوح نشان میداد که وضعیت روحی و روانی غیرعادی دارد.
ضیاگل ( مستعار) ۴۵ ساله مادر هانیه است. او با نشان دادن عکسهای سال گذشتهی دخترش به من میگوید: «او با علاقهمندی به مکتب میرفت و درس میخواند و همیشه شاگرد اول نمره صنف خود بود، اما طالبان درس و مشق را هم از روی دخترم گرفت و هم او را با بسته کردن مکتب آنقدر عقدهیی کرد تا تکلیف روحی و روانی گرفت.»
سقوط افغانستان به دست طالبان در آستانهی یک سالگی خودش است. این گروه با تسلط بر افغانستان در اولین اقدام، مکتبهای دخترانه را بستند. برغم وعدههای مکرر طالبان تا امروز خبر از بازگشایی مکتبهای دخترانه بالاتر از صنف ششم نیست.
یک منبع از بخش صحت روانی کابل به رسانهی رخشانه گفته است، مراجعه زنان، بویژه دختران دانشآموز به این بخش با آمدن طالبان به شدت افزایش یافته است. اما این منبع از ارایه جزییات و آمار مراجعین در روز به دلیل حساسیتهای امنیتی، خودداری کرد.
به تازهگی سازمان ملل متحد و سازمان عفو بینالملل هرکدام با نشر گزارشی از وضعیت زنان و دختران در افغانستان گفتهاند که با برگشت طالبان به افغانستان، حقوق زنان و دختران در این کشور به شدت نقض شده است.
سازمان عفو بینالملل با نشر گزارشی از وضعیت زنان در افغانستان اعلام کرده است که به دلیل سرکوب حقوق بشر از سوی طالبان، زندگی زنان و دختران در این کشور ویران شده است.
اگنس کالامار، دبیرکل سازمان عفو بینالملل گفته است: «طالبان عمدا میلیونها زن و دختر را از حقوق بشر محروم میکنند و آنها را در معرض تبعیض سیستماتیک قرار میدهند.اگر جامعه بینالمللی عمل نکند، زنان و دختران را در افغانستان به حال خود شان رها میشوند و این مورد حقوق بشر را در همه جا تضعیف میکند.»
همچنان در گزارش سازمان ملل متحد نیز آمده است: «آموزش و مشارکت زنان و دختران در زندگی عمومی برای هر جامعه مدرن اساسی است. خانهنشین زنان و دختران، افغانستان را از مزایای کمکهای قابل توجهی که آنها ارائه میکنند محروم میکند. آموزش برای همه نه تنها یک حقوق اساسی بشر است، بلکه کلید پیشرفت و توسعه یک ملت است».
«گم شدن آینده چیزی کمی نیست»
هانیه کوچکترین دختر ضیاگل است. بزرگترین فرزندش رحمت ( مستعار) که چهار سال بزرگتر از هانیه و صنف ۱۲ مکتب است. رحمت در مورد خواهرش به رسانهی رخشانه میگوید: «هانیه گاه بدون دلیل میخندد و گاه هم گریه میکند و دیگر با ما صحبت و ساعتتیری نمیکند و حتا با دختر همسایه که نزدیکترین دوستش بود، حرف نمیزند و همیشه در کنج اتاق مینشیند و کتاب رمان میخواند و یک کتاب را چندین بار میخواند.»
وضعیتی که رحمت از حال همیشگی هانیه توصیف میکند، در لحظهای که آنجا بودم هم دیدم؛ گاهی با خودش میخندد و گاهی میزند زیر گریه و گاهی که کتاب را از دستش میگذارد زمین، ناخن دستش را میجوید. رفتاری که از نظر اطرافیانش غیر عادی است. خودش حرفی نمیزند، اما اگر میشد نظرش را پرسید شاید پاسخش این بود که رفتاری که با او شده {غیر انسانی} است. یعنی کجای دنیا به جرم این که دختر است حق ندارد درس بخواند.
به قول رحمت با اشاره به خواهرش: «گم شدن آینده چیزی کمی نیست. طالبان نباید حقی را که خدا و پیامبرش به زنان بخشید به خاطر منافع سیاسیشان از آنان بگیرند.»
هانیه از نظر عکسهای چند ماه پیشاش لاغرتر و شکسته به نظر میرسید. مادرش با نشان دادن ویدیوهایی از قرصهایش میگوید، تا کنون او را به چندین داکتر در بخش عقلی و عصبی برده است: «اگر یک وقت داروهایش را استفاده نکند دچار شوک شدید عصبی میشود. طالبان که آمدند در نخست کاری را که توسط آن مخارج فرزندانم را تامین میکردم از من گرفتند و با بسته کردن مکاتب بهروی دختران، هانیه یگانه دخترم را به مرض روانی دچار کردند.»
روی قرصی که این روزها هانیه مصرف میکند به انگلیسی نوشته شده « ریسپریدون»، دارویی که برای درمان برخی از اختلالات روحی و روانی مثل «اسکیزوفرنی» استفاده میشود. این دارو به دستههای ضد روان پریشی آتیپکال تعلق دارد.
تلخی سرنوشت هانیه برای مادری که به تنهایی فرزندانش را بزرگ کرده و به مکتب فرستاده بیشتر از چیزی است که دیگران تصور میکنند.
ضیاگل ۴۵ ساله، هشت سال پیش شوهرش را به خاطر یک بیماری از دست داده است. از آن روز به بعد سرپرستی سه فرزندش را به تنهایی به عهده دارد. ضیاگل میگوید، تا قبل از طالبان در یک نهاد دولتی که از آن نامی نمیبرد، صفاکار بوده است: «بعد فوت شوهرم در اوایل خامک دوزی لباس مردانه میکردم و بعدها در یک دفتر دولتی وظیفه گرفتم و صفاکاری میکردم که ماهانه ۱۲۰۰۰ افغانی بدست میآوردم و با همان پول کرایه خانه، خرچ خوراک و پوشاک و فیس مکتب اولادایم را سر به سر میکردم.»
مسعوده نظیمی، مشاور روانی- اجتماعی در گفتوگو با رسانهی رخشانه میگوید، مشکلات روانی در میان مردم، بویژه زنان در حال افزایش است. از نظر او، بیشترین عوامل افسردهگی و مشکلات روحی و روانی، بیکاری، ضعف اقتصاد، مهاجرت و مشکلات خانوادهگی است.
در مورد این که چرا این مشکل بیشتر دامن زنان و دختران را میگیرد، او معتقد است: «طالبان با حذف زنان از جامعه و بستن مکاتب بهروی دختران بالاتر از صنف ششم مکتب تاثیرات منفی جبران ناپذیری را بر زنان تحمیل کردند. اکثریت مراجعینی که دارم از حالت خراب روحی و روانی رنج میبرند.»
داکتر مسعوده با اشاره به یک بیمارش که وضعیت مشابه هانیه را داشته، میگوید او را با کمک روان درمانی توانسته به زندگی عادی برگرداند: « دخترخانمی که دانشآموز صنف دوازده و ممتازترین شاگرد مکتب بود و در کنار درسهای مکتب آمادهگی کانکور را نیز میگرفت؛ اما با بسته ماندن مکاتب، دچار افسردگی شدید گردیده بود.»
یک داکتر موظف در شفاخانه صحت روانی شهر کابل که نخواست هویتاش در این گزارش ذکر شود، به رسانه رخشانه میگوید، هر روز مشکلاتی روانی درمیان مردم در حال افزایش است. او گفته است: « متاسفانه اکثریت این مریضان دختران دانشآموز مکتب است که عقده و ترس از آینده نامعلوم باعث گردیده تا آنها افسردگی و تکالیف روحی و روانی بگیرند که این امر باعث نگرانی است.»
قبلا هم منابعی از بخش صحت روانی شفاخانه حوزوی هرات به رسانهی رخشانه گفته بود که مشکلات روحی- روانی در میان زنان، بویژه دختران دانش آموز شدت یافته است.
خانواده هانیه میگوید، در تلاش است همین روزها او را برای درمان به بیرون از افغانستان منتقل کند. زیرا از نظر آنها هانیه هر روز بیشتر در کام مشکلات روحی و روانی سقوط میکند. از قول برادرش، هانیه خیلی وقت است که دیگر از سرنوشت مکتب خود نمیپرسد : «هانیه پیش از اینکه وضعیتاش وخیم شود، همیشه اخبار را تعقیب میکرد تا از باز شدن مکتباش بیخبر نماند. اما خیلی وقت است که دیگر از بازشدن مکتب سوال نمیکند.»