رها
میان لباس بلند سرمهیی رنگ، ماسک سیاه، عینک آفتابی و کلاه پیکدار، مثل هویت این روزهایش گم شده است. نامش خدیجه است و یکی از معدود دختران آیسکریم فروش در خیابانهای کابل.
خدیجهی ۲۹ ساله هر روز صبح با چرخدستی پر از آیسکریم، خود را از غرب کابل، پیشروی یکی از دروازههای ورودی دانشگاه کابل میرساند. بیشتر مشتریانش دانشجویان، بهویژه دختران دانشگاه کابل است. او میگوید، کارش شیرین کامی مشتریانش در روزهای تلخکامی زنان افغانستان است.
یک شرکت آیسکریم فروشی در کابل بخشی از فروشات خود را به زنان اختصاص داده است. در حال حاضر دستکم ۶ دختر با کراچیدستی در خیابانهای پایتخت آیسکریم فروشی میکند.
عبدالحمید مبارز، مسوول شرکت آیسکریم «مستر قلفی» در گفتوگو با رسانهی رخشانه میگوید، این بخش را به خاطر درخواست بیشمار زنان برای کار، ایجاد کرده است.
او گفت: «تحولات اخیر در کشور خیلی از هموطنان ما را متاثر ساخته که تعداد چشمگیر آنها زنان هستند. در این اواخر، تعداد زیادی از خانمها داوطلبانه برای کار به این شرکت مراجعه میکردند. علت آن ضعف اقتصادی و نبود کار برای مردان است.»
خدیجه این روزها تنها نانآور خانوادهی پنج نفریاش به حساب میآید. ماهانه اندکی بیشتر از ۹ هزار افغانی درآمد دارد: «من بسیار تقلا کردم تا مطابق تحصیلاتم کار پیدا کنم؛ اما کار کجاست؟ حتا برای برادرم که شغل آزاد دارد کار نیست. روز به روز وضعیت کار و بار در بازار هم خراب شده میرود. تمام مردم برای پیدا کردن لقمه نانی سرگردان هستند. فقر و ناداری در شهر موج میزند و دامنگیر خانوادهی من نیز شده است.»
خدیجه فارغالتحصیل دانشگاه است. او میگوید، برای کار دروازههای زیادی در یک سال گذشته دقالباب کرده، اما بینتیجه بوده است. یک ماه است که روی چرخدستی آیسکریم فروشی میکند.
جبین گشادهی مردم و پیشانی ترش طالبان
هُل دادن چرخدستی از بام تا شام در هوای داغ تابستان تصورش هم سخت است. اما دختران آیسکریم فروش این کار را میکنند. با این تفاوت که آنها ناگزیرند خودشان را در لباس سیاه و بزرگی بیپیچند که گرمی هوا را چند برابر میکند. زیرا این نوع پوشش، حجاب مورد نظر طالبان است.
دختران آیسکریم فروش در گفتوگو با رسانهی رخشانه میگویند، کاملا حجاب مورد نظر طالبان را رعایت میکنند تا بهانه به دست افراد امر به معروف و نهی از منکر طالبان ندهد.
خدیجه گفت: «با آنکه درک میکردم انجام دادن این کار برای زنان طاقت فرساست و شرایط موجود هم دست و بال مرا بسته بود و از سوی دیگر میدانستم که برای گروه طالبان انجام دادن این کارها در روی بازار توسط زنان، قابل قبول نیست، با آن هم با پذیرفتن تمام سختیها به شرکت مستر قلفی درخواست کار دادم و با قبول شرایط شرکت، پذیرفته شدم.»
به نظر میرسد، هم دختران و هم مسوولان شرکت به خوبی میدانند که ادامه این کار به یک چیز بستگی دارد؛ پایبندی مطلق به امر و نهی طالبان.
عبدالحمید مبارز مسوول شرکت «مستر قلفی» میگوید: «برای اینکه ممانعت و مزاحمتی از طرف امارت برای کارمندان ما صورت نگیرد، تمام فروشندهگان زن را در چوکات تعیین شدهی حجاب طالبان عیار ساختیم و کوشش ما این است که برای خانمهای بیشتری زمینه کار ایجاد کنیم.»
با آنهم به قول دختران آیسکریم فروش، پیشانی طالبان از این کار آنها ترش است. خدیجه میگوید: «در اوایل، گروه طالبان با من برخورد جدی میکردند و تبعیض جنسیتیشان را آشکارا نشان میدادند و بعضیهایشان وقتی من را میدیدند که کراچی حمل میکنم و آیسکریم میفروشم، شرمنده میشدند؛ ولی گروه امر به معروف و نهی از منکر طالبان برایم مزاحمت ایجاد میکنند. زمانی که بعد از ظهرها در پارک شهر میروم، میگویند که نباید در «تایم» و محیط مردانه بیایم و آیسکریم بفروشم.»
اما به قول خدیجه، جبین گشاده مردم، تحمل این کار سخت را قدری آسان میکند. او به رسانهی رخشانه گفته که انگشتشمار آدمهایی هستند که زخم زبان هم میزنند: «اکثریت مشتریهایم زنان و کودکان هستند و برخورد مردم برایم جالب است. در اوایل تصور میکردم که شاید مورد تمسخر و آزار مردم قرار بگیرم؛ اما مردم شهامت و شجاعت مرا تحسین میکنند و با من مهرباناند.»
وقتی که با خدیجه در مورد کارش گفتوگو میکردم، دختری برای خرید آیسکریم به ما نزدیک شد. خودش را ثنا و از دانشجویان طب دانشگاه کابل معرفی کرد. گفت، از مشتریان همیشگی خدیجه است. وقتی از او در مورد کار خدیجه پرسیدم، گفت: «شجاعت او به زنان دیگر هم انگیزه میدهد تا در مقابل تمام بحرانهای موجود مبارزه کنند و این مشت محکمی به دهان حاکمان زورگو است و ما زنان باید دست به دست هم داده و از همدیگر حمایت کنیم.»
عکس: ارسالی به رسانهی رخشانه
شگوفه (مستعار) ۳۶ ساله از بانوان دیگر آیسکریم فروش در خیابانهای پایتخت است. او که دقیق یکو نیم ماه است به این کار روی آورده، میگوید که تا صنف ۱۱ درس خوانده است. هرچند نمیخواهد جزئیات زیادی از زندگیاش به دست بدهد، اما او نیز مثل دیگر دختران آیسکریم فروش ازیک نقطه دور کابل هر روز ساعت ۷ صبح با کراچیدستی خود را به پیش یکی از دروازههای ورودی دانشگاه کابل میرساند. روزی که او را دیدم، پیش روی دروازه شرقی دانشگاه کابل جا خوش کرده بود.
کاری که شگوفه میکند، از نظرش طاقتفرسا است. اما ظاهرا چارهای غیر از این نداشته است. «آیسکریم فروشی کار سخت و شاقه است. شبها که خانه میروم، کمر و پاهایم درد میکنند و آنقدر خسته میشوم که توان انجام دادن هیچ کار دیگر را در خانه ندارم؛ اما چه باید کرد؟ به پول این کار که۹۵۰۰ افغانی است من و خانوادهام ضرورت داریم.»
به یکسالگی سقوط افغانستان به دست طالبان کمتر از یک ماه دیگر باقی مانده است. در این یک سال زندگی مردم افغانستان دستخوش تغییراتی زیادی شده است. دامن فقر، مهاجرت و بیکاری مزمن به هر خانه رسیده است. اما بیشتر از همه، این تحول سیاسی زندگی زنان افغانستان را از این رو به آنرو کرده است. یک سال است که دختران در افغانستان از آموزش محروم شدهاند. زنانی که در ادارههای دولتی کار میکردند، از کار برکنار شدهاند. فهرست محدودیتهای دیگر طالبان علیه زنان بلند و طولانی است.
شگوفه باورمند است که «طالبان نباید تمام تمرکزشان روی حجاب زنان باشند و یا مکتب را به روی دختران ببندند و نگذارند تا زنان وظیفه انجام بدهند. این موارد برای حکومتشان در آینده کارساز نیست.»
ثنا نیز به همین نظر است: «طالبان نباید تنها مردان را حمایت کنند و زنان را سرکوب که این خود سیلی محکمی بر روی خودشان خواهد بود. اینگونه عملکرد، حکومت پایدار نخواهند داشت.»
کار دختران آیسکریم فروش در خیابانهای کابل شاید برای هرکسی یک معنا داشته باشد؛ از نظر طالبان گناه، از نظر برخی، نماد اعتراض و شجاعت زنان به محدودیت طالبان و برای بسیاری ممکن است لذت یک آیسکریم یخ در هوای داغ تابستان. اما برای خود این دختران به قول خدیجه یک معنا بیشتر ندارد؛ تلخ کامی : « ۶ نفر دختر خانم کار میکنیم که همه به اساس مجبوریت و ضعف اقتصادی رو به این کار آوردهایم و از کارفرمای این شرکت نهایت سپاسگزاریم.»