مقاومت برای آن چیزی که میخواهد و سر تسلیم نگذاشتن به آنهایی که کار او را مردد میشمارند، از حامده نظامی دختر شجاع و توانایی ساخته است.
او مدرک لیسانس از رشته زراعت دانشگاه پروان دارد و خبرنگار در رادیو بوستان سبز است. در حالی که دختران روستایشان اجازهی عبور از صنف هفت را ندارند. حامده ۲۶ساله برخلاف عقاید مردم روستای «رحمت خان» ولسوالی سیدخیل هر روز بیشتر از نیم ساعت را در موترهای شهری تا شهر چاریکار مرکز پروان میآید و در رسانه زراعتی«بوستان سبز»فعالیت میکند.
حامده هر صبح با طلوع آفتاب روستایی بر میخیزد که زنان آنجا، کمترین استقلالیت مالی را ندارند؛ اما او راه دوری را میپیماید تا برای زنان با یک برنامه رادیویی، شیوه و نوع سرمایهگذاری و تجارتهای کوچک مانند مرغداری، ربسازی، آچارسازی، خیاطی و گلدوزی را آگاهی دهی کند. «اقتصاد خانواده» برنامه رادیویی است که همه روزه از رادیوی محلی بوستان سبز پخش میشود و زنان زیادی را تشویق به تجارتهای کوچک میکند. پشت پرده این برنامه رادیویی صدای دختری بلند است که او با تمام چالشهای زندگی یک زن در افغانستان، آشناست. از نداشتن حق آموزش تا عدم استقلالیت مالی و دیگر آزادیهای فردی.
شرایط ولایت پروان برای زنان آنچنان که تصور میشود، امن و مناسب نیست، در این ولایت کار در بیرون از چهار دیواری خانه برای یک دختر نیز ساده نیست. حامده در طول ۸سال مبارزه برای آموزش و کارش بین مرکز و ولسوالی با رنجهای فراوانی روبهرو شده است. رنجها و زحمتهایی که تنها تحمل یک زن از پس آن همه برآمده میتواند و بس.
حامده نظامی میگوید که در این مدت با انواع آزار و اذیت در مسیر راه، تهدیدهای جانی و جنسیتی، نگاههای تمسخرآمیز، ممانعتها و مشکلات اقتصادی همواره مواجه بودهاست. او میگوید:«وقتی تازه در رسانه کار را شروع کردم، تماسهای تلفنی و حتا دریافت شبنامهها که از کارت دست بکش، یا هم خونت به گردن خودت، باوجودیکه با خون و جان خود نیز تهدید شدم؛ ولی سرخم نکردم و دست از کار برنداشتم و به کار خود ادامه دادم.»
او نخستین کارهایش را در نوجوانی و زمانی که دانشآموز مکتب بود، بهشکل داوطلبانه در کلینیک سیدخیل شروع کرد. کمکهای اولیه برای کودکان سوءتغذیه و زنان باردار را پشتخانهها میرساند و با این کار احساس رضایت به او دست میداد. حامده میگوید با آن که وقتی نصف روز را در بیرون و دور از چشم خانواده اش بوده و همواره عصبانیت اعضای خانوادهاش را شاهد بوده؛ اما تنها چیزی که حس خوبی برای او ایجاد کرده بود، کمک به زنان و کودکانی بود که قربانی وضعیت رقتبار شرایط موجود بودند.
بانو نظامی میگوید کار او در راستای حمایت از زنان و کودکان حس خوب و رضایتبخش برایش داده است. او با رفتن به دانشکدهی زراعت دانشگاه پروان و فراگیری راه و روش کارهای زراعتی، بارها برای دریافت کاری که در بخش زنان باشد، به ریاست زراعت آن ولایت مراجعه کرده و اعلام کار داوطلبانه کرده بود.
حامده وقتی متوجه شد که روستایشان برای دختران بیشتر از صنف ۷ را آموزش نمیدهند، از ادامه درسهای مکتب خودش نیز نگران شد. او دغدغه داشت که مبادا خانواده او هم با دیگر مردم روستا هم نظر شده و برایش اجازه مکتب رفتن را ندهند. اما ظاهرا چانس با حامده بود. خانوادهاش از او حمایت کردند و وقتی او از پدرش خواست تا او را در مکتب لیسه دخترانه ولسوالی ببرد، پدرش این خواست را پذیرفت. او مکتب را در ولسوالی سیدخیل خواند و بعد راهی دانشگاه در مرکز ولایت شد. او دلیل تمام اینها را سختکوشی و ایستادگی خودش در برابر تمام چالشهایی میداند که تاحالا با آنها مواجه شدهاست. او میگوید که با تلاشهای زیادی موفق شده تا خانوادهاش را قناعت بدهد؛ اما برخی از افراد روستایشان به خودشان حق میدهند که کار و حضور او را انکار کنند و با چشم تردید و نپذیرفتناش به او بنگرند.
او با نگاه محکم و جدی و اعتماد بهنفس میگوید که کافی است خانوادهها برای دختران حق آموزش و تحصیل بدهند، هر دختری آنقدر شجاع است که از سختیهای جامعه مردسالار نترسد و پیش برای آرزوهایشان گام بردارند.
درود خدمت شما هموطن های خوبم خیلی ها ممنون که با نشر مقاوت ها جوانمردی ها در مقابل نابسامانی های روزگار مخصوصا مقابله در مقابل حق تحصیل خانمها و دختر خانمها ره تشویق میکنید تا مقابله کنند بانو حامده نظامی هم یکی از دخترخانم های فعال هستند که با مشکلات زیادی مقابله کردن و تا اینجا رسیدن