نویسنده: حوا جوادی
در افغانستان آگاهی اندکی در مورد فمینیسم وجود دارد. فراتر از آن، در میان نحلههای مختلف، احتمالا اکوفمینیسم بیش از همه ناشناختهتر باشد. توجه به اکوفمینیسم از این زاویه بااهمیت است که ببینیم چه نسبتی میان مسایل زنان و مسایل اقلیمی برقرار است؟ چه عواملی باعث شده است که زنان پای نابرابریهای جنسیتی را به مسایل زیست محیطی و تغییرات اقلیمی بکشانند؟ وانگهی چقدر پرداختن به اکوفمینیسم میتواند به درک مسایل زنان در افغانستان کمک کند؟ و چه نکاتی در جنبش چیپکو و از نخستین جنبشهای اکوفمینیستی میتواند برای جنبش زنان افغانستانه آموزنده باشد؟
در این بخش، از مجموعه یادداشتهای «زنان تاریخساز» در رسانهی رخشانه جنبش اکوفیمینیستی زنان هندی معرفی میشود.
جنبش چیپکو
چیپکو در زبان هندی به معنای بغلکردن است. نام جنبش چیپکو Chipko Movement برگرفتهشده از بغلکردن درختان برای جلوگیری از قطع آنهاست. این جنبش، ابتدا با اقدام خودجوش زنان محلی در منطقه مجاور هیمالیا در ایالت اتراخاند Uttrakhand هند آغاز شد. در اواخر دهه شصت قرن بیستم میلادی، شماری از شرکتهای بزرگ در قالب برنامه انکشافی هند، چشم طمع به قطع درختان جنگلهای هیمالیایی در شمال هند دوختند.
این جنگلات که برای اکوسیستم منطقه اهمیت حیاتی دارد، منبع اصلی معیشت و ارتزاق روستاییان نیز بود. قطع درختان با آنکه منبع معیشت و اقتصاد مردمان روستایی را نابود میکرد هیچ سود مادی و غیرمادی برای آنها نداشت. مردمان روستا در ابتدا به این اقدام که با حمایت دولت محلی همراه بود، اعتراض کردند. اعتراضات مردمی اما به جایی نرسید.
پس از بینتیجهماندن اعتراضات، شماری از زنان روستایی هند دست به اقدامی زدند که بعدها به عنوان الگوی رفتاری مسلط در حفاظت از جنگلات هند در بخشهای وسیعی از هند گسترش یافت و جنبش اکوفمینیستی چیپکو را پایهگذاری کرد.
بغلکردن درختان
بر اساس گزارش نشریه فمینیسم هندی، نخستین اقدام «بغلکردن درختان» برای جلوگیری از قطع آنها در ولسوالی چامولی ایالت اتراخان شروع شد. به رغم مخالفت اهالی روستا، دولت محلی به شرکت سیمون ( Simon Company) مجوز داده بود تا درختان شماری از روستاهای این ولسوالی را برای اهداف تجاری قطع کند. مردم محل و در رأس آن زنان که از این اقدام خشمگین بودند و اعتراضشان نتیجه نداده بود، برای محافظت از درختان شروع کردند به بغلکردن درختان.
با آن که نیروهای پولیس و کارمندان شرکت سیمون برای سرکوب اعتراضات به خشونت و زور متوسل شدند اما زنان معترض عقب ننشستند و درختان را رها نکردند. در نتیجه، کارگران این شرکت حتا موفق به قطع یک درخت هم نشدند. با ادامه مقاومت سرسختانه زنان دولت محلی مجبور شد قرارداد با شرکت سیمون را لغو کند و از قطع درختان روستاهای چامولی صرفنظر کند.
موفقیت روستاییان در جلوگیری از قطع درختان و رهبری زنان در این جنبش، به زودی آوازه و شهرت منطقهای یافت و روستاها و مناطق بیشتری را برای محافظت از درختان بسیج کرد. زنان در مناطق دیگر نیز با پیروی از این الگو و اقدام به بغلکردن درختان مانع از قطع آنها توسط شرکتهای مشابه شدند.
در سال ۱۹۷۴ گورا دیوی ( Gaura Devi ) زن روستایی دیگری با بسیج شبهنگام زنان مانع از قطع درختان در روستای رنی ( Raini ) شد. بر اساس گزارش نشریه فمینیسم هندی، او با «مادر» خطاب کردن درختان به کارگرانی که برای قطع درختان آمده بودند، هشدار داد که پیش از قطع درختان باید به او و زنانی که درختان را بغل کرده بودند شلیک کنند.
به همین ترتیب، سودیشا دیوی (Sudesha Devi ) با بسیج زنان نگذاشت که درختان جنگل رامپور قطع شوند. او و زنان همراهش شبها برای محافظت از درختان پاسبانی میدادند و در نهایت شرکتهای بزرگ را در راه رسیدن به قطع درختان ناکام گذاشتند.
با گسترش جنبش چیپکو توجه سیاستمداران و کنشگران اجتماعی زیادی به آن جلب شد و در دهه هفتاد قرن بیستم به گفتوگوها و بحثهای زیادی در منطقه و در سطح کل هندوستان دامن زد. رهبری و ابتکار عمل زنان روستایی باعث شد که جنبش چیپکو اعتراض محیط زیستی را با نابرابریهای جنسیتی پیوند زند و در نهایت واکنشها و حساسیتهای منفی مردان را در پی داشته باشد.
اما چه شد که پای نابرابریهای جنسیتی به اعتراضات محیط زیستی بازشد؟
بنا بر گزارش نشریه فمینیسم هندی، به خاطر مهاجرت مردان از روستاها به شهرها و بافت دموگرافیک خاص منطقه هیمالیا، شمار زیادی از خانوادههای روستایی توسط زنان سرپرستی میشد. زنان در این مناطق، مشاغلی برای خود دستوپا کردهبودند که با قطع درختان همهی آنها به خطر میافتاد. پرورش عسل، گاوداری، جمعآوری علوفه و سوداگری چوب سوخت از مشاغلی بودند که همگی به بقای جنگلات بستگی داشت و پیوند عمیقی میان معیشت زنان و درختان ایجاد کرده بود؛ اما این آغاز کار بود.
در ادامه و پس از فراگیرشدن جنبش، مخالفت مردان با شورشگری زنان علیه قطع درختان زمینه را برای طرح مسایل زیادی فراهم کرد.
در مرحله اول، به روایت سودیشا دیوی در نشریه سهاپیدیا، زنان برای پیوستن به اعتراضات باید از سد مردان خانواده و فضای مردانه مسلط در درون خانوادهها عبور میکردند. این مساله باعث شد تا زنان در دو سه جبهه همزمان درگیر شوند و همین مسأله به آنها انگیزه داد تا در جریان جنبش چیپکو موضوع نابرابریهای اجتماعی ناشی از جنسیت را نیز مطرح کنند.
در مرحله دوم، قطع درختان و تغییرات اقلیمی معیشت روستایی را به خطر میانداخت و این مستقیما بر افزایش آسیبپذیری زنان هم در بعد اقتصادی و هم در بعد اجتماعی تأثیر داشت. در بعد اقتصادی منبع درآمد زنان از بین میرفت و زنان باید گرسنگیها و سختیهای بیشتری را متحمل میشدند. در بعد اجتماعی ـــ فرهنگی فقر ناشی از این تغییرات به افزایش خشونتهای خانوادگی میانجامید که بازهم به صورت گسترده از میان زنان قربانی میگرفت.
جنبش چیپکو با پیوند زدن این مسایل به همدیگر، عملا از فرصت اعتراض در برابر تخریب محیط زیست برای طرح نابرابریهای گستردهتر جنسیتی در سطح فرهنگ و اجتماع استفاده کرد و از این طریق توجه سیاستمداران و جامعه هند را به نابرابریهای اجتماعی مبتنی بر جنسیت نیز جلب کرد.
دستاوردها
جنبش چیپکو یکی از موفقترین جنبشهایی است که توسط زنان راهاندازی و رهبری شده است. در بخش محیط زیست ایستادگی زنان باعث شد که توجه دولت مرکزی هند به مسایل محیطزیستی جلب شود. آجی سینگ راوات (Ajay Singh Rawat) مؤلف کتابها و مقالات متعددی در مورد اکوسیستم منطقه هیمالیا در مصاحبه با روزنامه هندوستان تایمز گفته است که جنبش چیپکو در گسترش آگاهی در مورد مسایل محیطزیستی نقش چشمگیری داشت و توانست توجه هند به مسأله محیط زیست و توسعه پایدار را جلب کند. به عقیده او، این جنبش تأثیر زیادی بر سیاستگذاریهای بعدی هند در زمینه محیطزیست داشت تا آنجا که دولت مرکزی وادار شد قانون محافظت از جنگلات را به اجرا گذارد و بسیاری از قوانین مربوط به جنگلداری و محافظت از جنگلها را از سر بنویسد.
در بعد اجتماعی، این جنبش جایگاه زنان روستایی را تا سطح رهبری جنبشهای اجتماعی ارتقا داد و مسأله معیشت و نابرابریهای اجتماعی مبتنی بر جنسیت را به موضوع داغ افکار عمومی تبدیل کرد. بعد از جنبش چیپکو، هرچند نابرابریهای جنسیتی همچنان ادامه پیدا کرد؛ اما وضعیت زنان روستایی به طور قابل ملاحظهای تغییر کرد.
گذشته از آن، جنبش چیپکو عمیقا بر شیوههای مبارزات عاری از خشونت استوار بود و باردیگر موثریت و ثمردهی مبارزات مدنی برای تغییرات اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی و اقتصادی را آشکار کرد. این جنبش در ادامه راه مهاتما گاندی، رهبر فقید هند شیوهها و الگوهای جدید اعتراضات عاری از خشونت را معرفی و ترویج کرد. شیوههایی که در یک نبرد نامتقارن در برابر ساختارها و نظام مردسالارانه به صورت فوقالعاده کارآمد و مؤثر تمام شد.
نکته آخر، این جنبش مباحثات و فعالیتهای فمینیستی را وارد عرصهی تازهای کرد و نشانداد که همانند بسیاری از عرصههای دیگر، سنگینترین بار تغییرات اقلیمی بر دوش زنان میافتد و این تغییرات از زنان، بهخصوص در جوامع توسعهنیافته و فقیر، به مراتب بیشتر از مردان قربانی میگیرد. این موضوع سپس به یکی از محورهای اصلی مطالعات اکوفمینیسم تبدیل شد و الهامبخش کتابها و مقالات اکادیمیک زیادی در این زمینه شد.
موضوع زنان روستایی در افغانستان
تاثیر مخرب تغییرات اقلیمی بر زنان به هیچوجه محدود به هند نیست. با به خطر افتادن منابع معیشتی در روستاها و افزایش فقر، زنان در هرجای جهان، بهخصوص در کشورهایی همانند افغانستان، بیش از همه آسیبپذیرتر میشوند. با خشکشدن منابع طبیعی مردان بیشتری از روستاها به شهر مهاجرت میکنند و زنان ناگزیر باید در کنار سرپرستی خانواده، گرسنگی و سختی بیشتری را نیز متحمل شوند.
در سوی دیگر، با توجه به ساخت اجتماعی ــ فرهنگی در افغانستان، گسترش فقر خشونتهای فزاینده خانوادگی را در پی دارد و به شیوهها و اشکال گوناگون از زنان و دختران قربانی میگیرد. فروش دختران خردسال، ازدواج دختران زیرسن، لتوکوب زنان، فروش اعضای بدن، رویآوری زنان به اعتیاد، تنفروشی و افزایش خودکشی از مواردیاند که همین اکنون نیز بارها در افغانستان گزارش شده است. ادامه این وضعیت، بدون حکومت طالبان نیز زنان را بهخصوص در مناطق روستایی به قربانی تمامعیار تبدیل میکند.
برای مطالعه بیشتر اینجا کلیک کنید و کتاب Hugging The Trees: The Story of The Chiphko Movement, Thomas Webber, 1988 را بخوانید.