اشاره: این گزارش مشترک از سوی رسانهی رخشانه و روزنامه گاردین، چاپ بریتانیا منتشر شده است. نسخه انگلیسی این گزارش در روزنامه گاردین با اندک تفاوت در ویراست آن به نشر رسیده است.
صبح زود یک روز گرم تابستانی بود که برای صحبت با ولسوال چهارکنت، به شماره تلفن سلیمه مزاری تماس گرفتم. مردی آن سوی خط تلفن گفت:« ولسوال صاحب در یک جلسه امنیتی است». در چند ماه اخیر که حملات طالبان در سطح افغانستان به ویژه در شمال کشور گسترش یافته است، سلیمه مزاری به شکل ۲۴ ساعته در مقر ولسوالی چهارکنت در دفتر کارش حضور دارد و برای مدیریت هرچه بهتر جنگ و حفاظت از مردم چهارکنت، گاهی حتا تا نیمههای شب، جلسه امنیتی با کارمندان ولسوالی و مردم محل برگزار میکند.
او سومین ولسوال زن در سطح افغانستان است. سه سال و سه ماه شد که مسئولیت ولسوالی چهارکنت را در ولایت بلخ به عهده دارد. سلیمه مزاری در شمال افغانستان در یک ولسوالی به شدت ناامن عملیاتهای نظامی ضد گروههای تروریستی از جمله طالبان را رهبری و فرماندهی میکند.
زنان در جامعه پدر سالار افغانستان تحت قوانین سختگیرانهی سنتی و مذهبی زندگی میکنند. در ولایتهای شمالی افغانستان بهخصوص در ساحهی که سلیمه مزاری فرماندهی یک جنگ استخباراتی- و منطقهیی را مدیریت میکند، هیچ زنی نمیتواند بدون پوشش کامل حجاب و یا برقع و بدون همراه «مرد» از خانههای شان بیرون شوند.
اما ولسوال سلیمه، برخلاف باورهای اجتماعی که در مورد یک زن در افغانستان وجود دارد و جوی که طالبان در چند ماه اخیر بالای زنان آورده؛ عملا سلاح بهدست گرفته و شانه به شانه نیروهای امنیتی علاوه بر دیگر کارهای اداری که در ولسوالی چهارکنت به عهده دارد، علیه گروههای تروریستی از جمله طالبان که یک گروه تندرو اسلامی است، میرزمد.
سلیمه میگوید که اگر امروز تمام کشورهای دنیا در راستای سرکوب ایدئولوژیهای افراطی و گروههای تندرو و افراطگرا، مبارزه نکنند، فرصت را از دست میدهند و گروههای تندرو با ایدئولوژی و باورهای افراطیشان موفق به تطبیق برنامهها و پلانهای تروریستیشان میشوند و اذهان عامه و حافظهی اجتماعی را به چنگ میآورند.
سلیمه مزاری میگوید که در مدت سه سال و سه ماه که مسئولیت ولسوالی چهارکنت را به عهده دارد، با کمترین امکانات نظامی و نیروی بشری توانسته است از سرزمیناش محافظت کند.
ولسوالی چهارکنت بلخ براساس تقسیم بندی اداره ارگانهای محل، از ولسوالیهای درجه دوم در شمال افغانستان است. بیشتر از ۴صد ولسوالی در سطح افغانستان بر اساس نفوس و مساحت به ولسوالی های درجه یک، دوم و سوم تقسیم بندی شده است.
ولسوالی چهارکنت بیشتر از ۲صدهزار نفر نفوس دارد؛ اما ولسوال، این ولسوالی میگوید که درچند سال اخیر اکثریت مردم در اثر نبود امکانات اولیهی زندگی و عدمدسترسی به امکانات صحی از این ولسوالی کوچ کردهاند و اکنون ۳۵هزار نفر در ولسوالی چهارکنت زندگی میکنند.
براساس تقسیم بندی اداره ارگانهای محل ، نیروهای امنیتی ولسوالی چهارکنت باید به هفت موتر رنجر پولیس، دو هامبوی مجهز با سلاحهای سبک و سنگین و مقدار زیادی از سلاحهای سنگین دسترسی داشته باشند؛ اما اکنون ولسوالی چهارکنت سه موتر رنجر پولیس، یک هامبوی نفربر نامجهز در اختیار دارد که به قول سلیمه مزاری چهار موتر رنجر پولیس و دو موتر هاموی مجهز به سلاح سبک و سنگین، کمبود دارد. کمبود نیرو و مهمات نظامی همواره یکی از چالشهای حکومتداری و همچنان مبارزه علیه طالبان، فرا راه سلیمه مزاری در ولسوالی چهارکنت بوده است. او میگوید که در این مدت بارها از دولت درخواست نیرو و مهمات نظامی کرده، اما به هیچ درخواست او پاسخ مثبت داده نشده است. نبود نیروی انسانی و مهمات برای مقابله با گروههای تروریستی، سلیمه را بیشتر انگیزه داده است که برای محافظت از مردم ولسوالی چهارکنت از خود مردم محل کمک بگیرد. او در این مدت کمیسیونهای دفاعی، جمعآوری کمکهای مردمی ایجاد کرده و مردم را برای حفاظت از ولسوالی چهارکنت بسیج کرده است.
خانم مزاری به دلیل موضوعات امنیتی از تعداد نیروهای پولیس و نیروهای مردمی که برای محافظت از ولسوالی چهارکنت، رهبری میکند، آمار ارائه نمیدهد. اما او میگوید که از دو و نیم سال قبل در هماهنگی با مردم محل اجازه نداده است که گروه طالبان ولسوالی چهارکنت را تصرف کنند. این یگانه ولسوالی در سطح افغانستان است که با مدیریت جنگی یک زن، هیچ گروه تروریستی موفق نشده، مطلقا آن را تصرف کند.
در این سه سال سلیمه جنگ را بهشکلی مدیریت کرده است که گروه طالبان نتوانسته حتا یک پایگاه نیروهای امنیتی را در ولسوالی چهارکنت تصرف کنند. پس از پیشروی گسترده طالبان در ماه های اخیر که ایالت متحده امریکا تصمیم به ترک افغانستان گرفت، او نیروهایش را به شکل پراکنده حتا بیرون از خاک ولسوالی چهارکنت مستقر کرد تا اگر گروه طالبان قصد حمله به این ولسوالی را داشته باشند، آن نیروها در حفظ بمانند و بتوانند حمله این گروه را دفع کنند.
سلیمه چگونه یک مسیر پر خم و پیچ؛ مهاجرت تا ولسوالی چهارکنت را پیمود؟
در دهه ۱۳۵۰ وقتی که تنور جنگ در افغانستان همچنان شعله ور بود. آن سال ها افغان ها در میان شعله های جنگ نیروهای شوروی در افغانستان، زندگی به سر میبردند. نامهای دو برادر سلیمه مزاری در فهرست سربازان افغانستان بود. این خطر بزرگی بود که اعضای خانواده سلیمه مزاری را تهدید میکرد. پدر سلیمه با زن و فرزندانش راه مهاجرت به ایران را در پیش گرفتند. آنان با کولهباری از غم در سال ۱۳۵۷ برای نخستینبار وطنشان، چهارکنت را ترک کرده و وارد شهر تهران، پایتخت ایران شدند. سه سال بعد یک خانواده مهاجر افغان، صاحب یک دختر شد. سلیمه مزاری در سال ۱۳۶۰ در ایران متولد شد. شاید او یکی از دختران خوش اقبالِ مهاجر افغانستان در ایران بود. آن زمان کودکان مهاجرین افغانستان در ایران میتوانستند به مکتب بروند و دسترسی به آموزش رایگان، داشته باشند. سلیمه مزاری تا سطح لیسانس در رشته جامعه شناسی در ایران تحصیل کرد و اکنون مادر سه فرزند است.
وقتی در مورد مهاجرت حرف میزند، گلویش را بغض میگیرد اما از این که او توانسته در ایران سرنوشت بهتری نسبت به هزاران دختر افغان هم سن و سالش برایش رقم بزند، از زندگی و مهاجرت در ایران خوشحال است.
او میگوید:« اولین و بیشترین درد در دنیای مهاجرت، وجود حس بیوطنی است. آدم هر چه وضعیت زندگی مرفه داشته باشد، ولی دردناکترین قصهاش آنجا است که در دنیای مهاجرت تعلق خاطر به هیچ جای آن زمین را ندارد. هیچ جا برایش وطن نمیشود. در مهاجرت این که من متعلق به کجا هستم، درک کردنش خیلی سخت است.»
سلیمه مزاری سه دهه عمرش را در مهاجرت در ایران سپری کرد. پس از سقوط رژیم طالبان از سال ۲۰۰۱ که با حضور دهها هزار نیروی خارجی در افغانستان و آرامش نسبی که در این کشور حاکم شد، امید در دل میلیونها افغان، جوانه زد.
در سال ۲۰۱۱ سلیمه با یک امید وارد کشوری شد که ۳۷ سال قبل پدر و مادرش آن را با تمام بدبختی ترک کرده بودند. سلیمه وقتی وارد کابل شد، هرچند کابل در سطح تهران صاحب آسمان خراشها و ساختمانهای نو ساز نبود، اما وضعیت بهتر از شرایطی بود که بارها در مورد ویرانی کابل به سلیمه روایت شده بود.
سلیمه مزاری بعد از مدتی برایش کار دست و پا کرد. او در بخشهای متعدد در دانشگاههای خصوصی کار کرد.
در ۲۰۱۵ سلیمه برای یک پروژه سازمان بین المللی مهاجرت(IOM) در ولایتهای شمال کار میکرد. او در جریان کارش متوجه شده بود که در بخش زیربناها، در هیچ ولایتی از سوی حکومت افغانستان کار نشده است. با خودش میگفت اگر روزی فرصت پیدا کند که بهعنوان یک کارمند دولتی در ولایات کار نماید او ترجیح میدهد که برنامهها و پلانهایش را در راستای توسعه و تقویت زیرساختها، راه اندازی کند.
در همان روزهای که سلیمه مصروف اجرای پروژه بود، از یکی از همکارانش شنیده بود که بست ولسوالی چهارکنت در اداره ارگانهای محل به اعلان رفته است. او به تشویق همکارش برای بهدست آوردن بست ولسوال در ولسوالی چهارکنت، در شهر مزار، مرکز ولایت بلخ رفت و ثبت نام کرد.
او برای بهدست آوردن این بست بسیار تلاش کرد. یکی از برگهای برنده سلیمه برای احراز این کرسی، طرح و برنامههای مشخصی بود که برای ولسوالی چهارکنت، نوشته بود.
روزی که سلیمه برنده مقام ولسوال برای ولسوالی چهارکنت ولایت بلخ شد، او به صورت غیر مترقبه و خلاف تصورش مورد حمایت، استقبال و تشویق مردم و اعضای خانوادهاش قرار گرفت.
سلیمه میگوید:« روزی که رسما به چهارکنت رفتم و به مردم بهعنوان ولسوال معرفی شدم، برخورد و حمایت مردم استقبال مردم خیلی تعجب برانگیز بود، برایم. در اول نگران بودم که شاید بهعنوان یک ولسوال زن مورد تبعیض قرار بگیرم ولی مردم با حمایت خوبشان مرا متعجب ساختند.»
خانم مزاری میگوید که در مدت ماموریتش تنها شش ماه اول کارش را بدون جنگ و تهدید طالبان سپری کرده است. اما بعد از آن با گسترش حملات طالبان او دچار چالشهای مضاعف شده است.
ولسوالی چهارکنت بلخ، از ولسوالیهای کوهستانی است که اکثریت مردم آن زراعت پیشه هستند. زندگی ساکنان این ولسوالی وابسته به آذوقهیی است که در فصل بهار آن را کشت میکنند و محصولات جمعآوری شده را در فصل زمستان مصرف میکنند. سلیمه مزاری برای حفاظت از مال و زراعت و جان مردم، بیشتر از ده بار در مدت این ماموریتش از آدرس مردم تلاش کرده که گروه طالبان را متقاعد بسازد تا به مردم غیرنظامی آسیب نرساند، اما این گروه درخواست او را رد کرده است.
سلیمه گفت:« من هیچ ارتباطی مستقیم با گروه طالبان ندارم. دهها بار با مردم جلسه گرفتیم و هیاتی را از آدرس مردم فرستادیم پیش طالبان تا با آن مذاکره کنیم ولی این گروه هر بار درخواست مردم را برای توافق و مذاکره رد کردند».
سلیمه مزاری بارها از کمین گروه طالبان و ماینهای کارگذاری شده این گروه، جان سالم بدر برده است. او میگوید که همیشه به بهترین اتفاق که همانا حاکمیت قانون در افغانستان است، می اندیشد.