شیرین یوسفی
«هیچچیز دردآورتر از این نیست که طفلات یتیم به دنیا بیاید و تا آخر عمر حسرت بوسه و لبخند پدرش را داشته باشد. این درد را هیچکس حس نمیکند و نمیفهمد، جز یک زن افغان که طالبان زندگیاش را به خاک سیاه کشاندهاند.»
اینها حرفهای ثریا است، زنی که این روزها کام زندگیاش حتا از سه سال پیش نیز تلختر شده، از زمانیکه شوهرش در راه برگشت به خانه، به دست طالبان کشته شد. ثریا در پی فرمان ممنوعیت کار زنان توسط طالبان، کارش را از دست داده و سه فرزندش با خطر گرسنگی مواجهاند.
ثریای ۳۷ ساله با دو دختر و یک پسر خردسالش، در یکی از ولسوالیهای دور دست ولایت بلخ تنها زندگی میکند. ثریا به رسانهی رخشانه گفته است که شوهرش را طالبان کشتهاند.
ثریا میگوید که سه سال پیش، زمانیکه افغانستان درگیر بحران کرونا بود، شوهرش برای کار به معدن ذغالسنگ در ولایت سمنگان رفته بود. ثریا ترجیح میدهد که نام شوهر و محل دقیق زندگیاش در گزارش ذکر نشود.
پس از سه ماه، شام یک روز شوهر ثریا تلفنی به او میگوید که فردا به سمت خانه حرکت میکند. به گفتهی ثریا، همسرش برای تولد سومین فرزند آنها لحظهشماری میکرد. قرار بود برای تولد فرزندش، جشن مفصلی بگیرد: «فردای آن روز مه و دخترایم چشم به راه بودیم. برای شب غذا پخته بودم و لباسهای قشنگ به تن دخترانم کردم؛ اما دلم بیقرار بود و هر لحظه منتظر زنگ تلفن بودم.»
آخرین باری که ثریا تلفنی با شوهرش حرف میزند، زمانی بوده که او از محل کارش به طرف خانه حرکت کرده. او میگوید که خورشید غروب میکند؛ اما خبری از شوهرش نمیشود. بارها تماس ثریا بیجواب میماند. تا اینکه ساعت ۱۰ شب مبایل همسرش خاموش میشود: «در اول روشن بود، جواب نمیداد. بعدها کلا خاموش شد و بیقراری دل من ودخترانم بیشتر. به هر چه دوست و آشنا داشتم، زنگ زدم؛ اما خبری نشد که نشد. او شب حتا یک لحظه هم خواب نرفتم.»
در حالیکه ثریا منتظر شوهرش بوده، صبح زود، چهار نفر جنازهی شوهرش را پیش دروازهی خانهاش میگذارند. کسانیکه جنازه را آورده بودند، به ثریا میگویند که افراد طالبان در مسیر درهصوف-بلخ، در ایست بازرسی با شلیک دو گلوله شوهرش را کشتهاند: «تازه ملا اذان میداد که دروازه تک تک شد، رفتم دیدم چهار نفر با یک تابوت پشت دروازه هستند. فکر کردم اشتباه آمدهاند. وقتی دستمال ره از روی جنازه پس کردم؛ خودش بود و همان لباسهای اتو کشیده که از خانه برده بود به تنش بود. جای دو مرمی در قفسهی سینهاش، لباسهایش ره پاره کرده بود و خونی بود. نفهمیدم در زمین استم یا آسمان. بیهوش شده بودم. بعدا که دیدم، خون زیاد از دست داده بود، اگر سر وقت به شفاخانه میرسید، شاید زنده میماند؛ اما موتروان گفت، سه ساعت در بین راه اسیر بودند و طالبا در پهلوی شوهرم دو نفر محصل دیگه را هم کشته بودند.»
ثریا میگوید، روزی که جنازه شوهرش به خانه رسیده، ۹ ماهه باردار بود: «زندگی مرا طالبان از همو روز سیاه کردند. دیگر تا امروز فقط بهخاطر طفلهایم زندهام و نفس میکشم. او روز هیچوقت یادم نمیره. نمیتانستم که به دخترانم بقبولانم که پدرتان دیگر نمیآید. کوهی از غم و مسوولیت به دوشم افتاد.»
حدود ۲۰ سال جنگ طالبان با دولت پیشین افغانستان و متحدین بینالمللیاش، باعث شده است که تعداد زیادی از مردم کشور قربانی این جنگ شوند. براساس یک بررسی کمیسیون حقوقبشر در دولت پیشین افغانستان، از ابتدای سال ۲۰۰۹ تا اوایل سال ۲۰۲۲ میلادی، ۳۱هزار و ۱۱۳ غیر نظامی در کشور کشته شدهاند که بر پایهی یافتههای این کمیسیون، عامل بیشترین تلفات غیر نظامیان، گروه طالبان بوده است.
شوهر ۴۲ سالهی ثریا نیز یکی از این قربانیان بود. ثریا میگوید که بیست و چهار روز بعد از کشتهشدن شوهرش، سومین فرزندش به دنیا آمده است. به گفتهی ثریا، پدرشوهرش توان کمک به او و فرزندانش را ندارد و باید به تنهایی مسوولیت خانوادهاش را به دوش بکشد.
برای اینکه فرزندانش گرسنه نمانند، او مجبور میشود در بیرون از خانه کار کند؛ اما حتا قبل از طالبان کار کردن در جامعهی سنتی افغانستان برای یک زن بیوه آسان نبود. ثریا به رسانهی رخشانه گفته است که دراوایل بولانی در خانه میپخت و در بازار میفروخت؛ اما این کار در محیط بستهی محل زندگیاش با دیدگاه منفی مردم مواجه شد. در نهایت ثریا برای شستن لباس در خانههای مردم میرفت.
اوگفته است: «وقتی در سرک بولانی میفروختم، مردم پیش روی خودم میگفتند که حالی بیوه شده و پشت شوهر در سرکها میگرده. روزهای سختی را دیدم. مقصر همهی دردها و زجرهای زنانی مثل من، طالبان هستند.»
ثریا با بغض ادامه میدهد که با تمام مشکلات و موانع، تلاش کرده تا مصارف ابتدایی زندگی خود و فرزندانش را تامین کند. او میگوید، یادش نمیآید که بعد از مرگ شوهرش، برای فرزندان خود لباس نو خریده باشد، چون همیشه لباسهای دست دوم و کهنهی دیگران را به آنها میپوشاند.
ثریا از یک سال بدین سو، به عنوان صفاکار در یک مکتب خصوصی در بلخ کار میکرد؛ اما با فرمان ممنوعیت کار زنان توسط طالبان، بیکار و خانهنشین شد.
ثریا گفته است، روزهای سرد زمستان را بدون هیچ درآمد و امکانات گرمایشی، با سه فرزندش به سختی سپری میکند.
سرمای زمستان امثال در افغانستان، کمسابقه بوده است. براساس آمارهای رسمی، بیشتر از ۱۵۰ نفر در تمام افغانستان بر اثر سرما جان باختهاند.
طالبان در توجبه فرمان ممنوعیت کار زنان گفتهاند، این ممنوعیت برای «حفظ عزت و عفت» زنان صادر شده است؛ اما ثریا میگوید که دشوارترین روزهای زندگی را میگذراند: «طالبان شوهرم را کشتند و حالا نان خوردن ما را نیز از ما گرفتند. امسال حتا نتوانستم در خانه یک سیر ذغال بخرم. شب که مدیر مکتب بریم زنگ زد که برای ما مکتوب آمده که زنان حق کار ندارند، یکبار دیگه تمام زندگیام به تاریکی رفت. من حیران ماندم که پول کرایهی خانه را چطور پیدا کنم. پول آرد و روغن از کجا شوه. معاشم کم بود؛ اما گذاره میشد. دختر بزرگم صنف سه مکتب است. از اینکه چند سال بعد طالبان او ره هم مکتب نمانند، نگرانم.»
با تسلط دوبارهی طالبان در افغانستان، زندگی زنان بهگونهی قابل توجهی تحت تاثیر قرار گرفت. طالبان با صدور فرمانهای پیاپی، محدودیتهای گستردهیی را علیه زنان وضع کردهاند. فرمان ممنوعیت کار و آموزش زنان توسط طالبان، عمدهترین چالشها را فراروی زنان قرار داد. این دستور بیشتر از هرکسی، زندگی زنان بدون سرپرست مثل ثریا را تحت تاثیر قرار داده است؛ زیرا به گفتهی خودش، نه مردی نانآور خانهاش است و نه طالبان اجازهی کار میدهند.