رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

تقلا برای نان؛ روایتی از کودکان کار در پروان

لیدا احمدی by لیدا احمدی
۱ جوزا ۱۴۰۰

روایت‌های کودکان کار از آزار و اذیت و انجام‌ کارهای شاق در محل کارشان همیشه زجر دهنده است. در مرکز شهر چاریکار ولایت پروان، صدها کودک کار هستند که همه به نحوی تقلا برای بدست آوردن لقمه نانی بخور و نمیر دارند.

با چندین کودک کار که در روی جاده‌ها و اماکن عمومی مصروف کارهای شاقه هستند که صحبت کردم آنان  روایت‌های غم‌انگیزی از برخورد مردم و این که نمی‌توانند مصارف خانواده‌های شان را تامین کنند، داشتند.

این کودکان هر صبح همزمان با آن که آفتاب از پشت کوه‌های اطراف شهر چاریکار سر می‌زند، همه به جاده‌ها، کوچه و پس کوچه می‌ریزند. آنان می‌گویند که روزانه از اول صبح تا تاریکی شام به  شکل خستگی ناپذیر تلاش می‌کنند تا از گرسنگی نجات یابند.

 براساس آمار ریاست کار و امور اجتماعی ولایت پروان در حال حاضر حدود، ۱۰۲۹ کودک کار تنها در مرکز این ولایت وجود دارد. از این میان حدود ۲۰۰ تن آنان را دختران تشکیل می‌دهند.

در مرکز ولایت پروان کودکانی حضور دارند که در کوچه و پس کوچه، جاده‌ها و اماکن عمومی، مصروف انجام شغل‌های شاقه هستند. انگار آنان محکوم به این هستند که بخاطر بدست آوردن لقمه‌ نانی، کارهای طاقت‌فرسا و خارج از توان شان را انجام دهند.

فیصل یکی از کودکانی کار است که همه روزه مسیر نسبتا طولانی را می‌پیماید تا به هدفش که همانا بدست آوردن چند افغانی پول است، برسد.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

کودک ۱۲ ساله چوپان در دایکندی، با سقوط از صخره جان باخت

«تریخ ناور» هلمند؛ جایی که کودکان فقط جنگ دیده‌اند

او ۱۶ ساله است و همه روزه در جاده‌های شهر خریطه‌های پلاستیک می‌فروشد. فیصل یک آرزوی دیرینه دارد و آن این که روزی بتواند از فقر مطلق نجات یابد.« خریطه پلاستیک می‌فروشم تا برای خانواده‌ام کمک کنم. نصف روز مکتب می‌روم شاید روزی بتوانم خودم و خانواده‌ام را از فقر نجات دهم.»

احمد از کارش راضی نیست زیرا به گفته خودش گاهی روزی ده افغانی هم کار نمیتواند و شب با دست خالی به خانه بر می گردد.

با آن که خانواده فیصل در فقر مطلق هستند اما؛ ظاهرا او یکی از کودکان کار خوش شانس است. زیرا به گفته دوستانش او می‌تواند نصف روز به مکتب برود و درس بخواند.

حفیظ صدیقی، مدیر تنظیم و تامینات ریاست کار و امور اجتماعی ولایت پروان می‌گوید که در حال حاضر بیش از هزار کودک کار تنها در مرکز این ولایت وجود دارد.

آقای صدیقی می‌گوید که از این میان ۲۹ کودک بدون سرپناه در شهر این ولایت زندگی می‌کنند که ۱۲ تن آن کودکان دختر هستند.

به گفته او  این اطفال در سیلاب‌های که سال گذشته در ولایت پروان سرازیر شده بود، خانواده‌های شان را از دست داده‌اند.

آقای صدیقی می‌گوید که شماری از این کودکان از سوی اقاریب شان نگهداری می‌شوند و یک تعداد آنان نیز در پرورشگاه دولتی این ولایت زندگی می‌کنند.

براساس گفته‌های آقای صدیقی، تاکنون در ولسوالی‌های پروان  در راستای آمار و ارقام از کودکان کار و بی بضاعت هیچگونه سروی صورت نگرفته است.

ریاست کار و امور اجتماعی در پروان حدود ۲۱ تن از کودکان کار را شامل یک مکتب خصوصی در این ولایت کرده‌اند تا آنان بتوانند درس بخوانند.

مریم یکی از این کودکان است که سال گذشته همه اعضای خانواده‌اش بجز یک خواهرش را  در اثر سیلاب از دست داد.

او صنف چهارم و در یک مکتب خصوصی درس می‌خواند . مریم با خواهرش کوچکش  در خانه خاله شان زندگی می‌کنند.

مریم می‌گوید از این که دیگر هیچ عضو خانواده‌اش را در کنارش ندارد، ناراحت است و از سر اجبار به زندگی ادامه میدهد:« هیچ کس نداریم ما تنها هستیم.»

در ولایت پروان در حال حاضر دو پرورشگاه  دولتی و خصوصی وجود دارد که در آن حدود ۱۵۰ کودک فقیر و بدون خانواده در آن زندگی می‌کنند.

برچسب ها: کارهای شاقهکودکان کارولایت پروان
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

زخم زندگی؛ روایت زندگی دشوار همسر سربازی که در جنگ با طالبان جان باخت

۱۷ جوزا ۱۴۰۲
زخم زندگی؛ روایت زندگی دشوار همسر سربازی که در جنگ با طالبان جان باخت

عارفه صالحی در هوای سوزان شهر هرات و در گرمای 38 درجه‌ سانتی‌گراد سرگرم کار است. برای چند روز در...

بیشتر بخوانید

روایت زنان؛ مبارزه‌ی دشوار سلیمه برای نگهداری فرزندانش

۱۶ جوزا ۱۴۰۲
روایت زنان؛ مبارزه‌ی دشوار سلیمه برای نگهداری فرزندانش

بهار و هوای کابل ملایم است. در یکی از پس‌کوچه‌های«تایمنی» به سوی خانه‌ی سلیمه می‌روم. زنی که در برزخ دشوار زندگی زیر...

بیشتر بخوانید

«آموزش در خانه»؛ دختران بادغیس با استفاده از برنامه‌ی رادیویی درس می‌خوانند

۱۵ جوزا ۱۴۰۲
«آموزش در خانه»؛ دختران بادغیس با استفاده از برنامه‌ی رادیویی درس می‌خوانند

راس ساعت سه عصر روز ‌شنبه به وقت محلی در ولایت بادغیس گروه چهار نفری از دختران، رادیوی محلی را...

بیشتر بخوانید

نامه به دخترم؛ تو از نسل شیرین هستی و من به عزم تو ایمان دارم

۱۴ جوزا ۱۴۰۲
نامه به دخترم؛ تو از نسل شیرین هستی و من به عزم تو ایمان دارم

تو می‌دانی و آگاهی که هردوی ما برای تحقق آرزوها و شگوفایی آینده‌ات برنامه‌های زیبا و دست‌یافتنی بافته بودیم. آن‌گاه...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.