لیلا یوسفی
در گوشهای از اتاق، مصروف مطالعه است. تمامی اسباب، خلاصه میشود به چند تخته لحاف و چند عدد ظرفی که در گوشهای از اتاق با سلیقهی خاصی چیده شده است. اتاق رنگ و رو رفتهای است. پنجرهی کوچک با دیدی در داخل حویلی دارد. در اولین نگاه، مرا به یاد خانههای قدیم کابل میاندازد. کابلی که تصویرهایی از آن در آلبوم مادربزرگم است. با وجود خانههای کاهگلی، لبخندشان بیانگر این است که ذهنشان با صدای توپ و تفنگ و انفجار، گره نخورده است. آن کابلی که دختران با دامنهای کوتاه در خیابان بیرون میشدند و ترس از شلاق و اسیدپاشی نداشتند. کابلی که در آن، احمد ظاهر عاشقانه میخواند. در گوشهی دیگر اتاق، مجموعهای از کتاب چیده شده که بیشتر به کتابخانهی کوچک میماند. اتاق مرضیه میرزایی و دو هماتاقی دیگرش، یک کلبه برای این سه نفر است، هم آشپزخانه است، هم مکان مطالعه و هم اتاق خواب. آنها در غرب کابل با صاحب خانه در یک حویلی زندگی میکنند.
مرضیه میرزایی ۲۱ساله، دانشجوی سال سوم دانشکده کمپیوترساینس در یکی از دانشگاههای خصوصی کابل است. خانوادهاش در ولایت غزنی زندگی میکند. مدت چهار سال است که برای ادامه درسهایش در خوابگاه و اتاقهای کرایی در کابل زندگی میکند. او میگوید که بعد از بهقدرت رسیدن طالبان، کابل برایش به شهر وحشت تبدیل شده است؛ او هیچگاهی کابل را مثل این روزها، به این اندازه آشفته ندیده است. بعد از سقوط کابل، خوابگاهی که مرضیه در آن زندگی میکرد، بسته شد و او با پا در میانی یکی از خویشاوندان خود، این اتاق را به کرایه گرفته است. در کابل، برای دختران مجرد که میخواهند مستقلانه زندگی کنند، بدون معرفی و ضمانت اقارب مرد، مالکان خانه با آنها قرارداد نمیبندند. مرضیه و سه هماتاقیاش، ماهانه مبلغ 2 هزار افغانی برای این اتاق، کرایه پرداخت میکنند.
مرضیه از روز سقوط کابل به تلخی یاد میکند و میگوید: «پیش از آمدن طالبان در خوابگاه آسایش در برچی زندگی میکردم. روز سقوط کابل شبیه به این میماند که زامبیها به شهر آمده باشند. ما همهی دختران با عجله و وحشت، وسایل خود را از لیلیه جمع کردیم و راهی ولایت خود شدیم. بعد از اینکه دوباره دانشگاههای خصوصی به فعالیتشان آغاز کردند، به کابل آمدم. برای پیدا کردن مکان مناسب، بسیار زیاد سرگردان شدم. متاسفانه خیلی از لیلیهها بسته شده و چندتایی که باز است، دیگر امکانات قبل را ندارند و قیمتهایشان خیلی بالا است.»
خوابگاههای دخترانه در کابل در حالی بسته شده است که دختران مجرد برای پیدا کردن خانه کرایی با محدودیتهای زیادی روبهرو هستند. صاحبان خانه، با دختران مجرد قرارداد کرایه اتاق را نمیبندند. زنان و دختران باید در زمان قرارداد یک مرد از خانوادهیشان را بهعنوان طرف قرارداد معرفی کنند. از سویی، همزمان با بهقدرت رسیدن طالبان، کرایه و هزینهی غذا، آب و برق خوابگاههای خصوصی دخترانه از ۳ هزار و پنجصد به ۴ هزار و پنجصد تا ۵ هزار افزایش یافته است.
نرگس،۲۰ سال سن دارد و فارغ ازصنف دوازدهم لیسه ذکور مرکز ولایت بامیان است. او سال قبل امتحان کانکور را سپری کرده بود؛ اما به دانشکده دلخواهش راه پیدا کرده نتوانسته است. او میخواهد از شانس دوم خود در امتحان کانکور برای کامیاب شدن در رشته دلخواه خویش استفاده کند.او میگوید که امسال برای دختران، محدودیت و چالشهای بیشتری از سوی طالبان ایجاد شده است. «سالهای پیش، دختران زیادی از هر ولایت برای درس خواندن به کابل میآمدند. پیدا کردن هماتاقی هم آسا ن بود. امسال متاسفانه از هر ده دختر، یک دختر از ولایتها به کابل آمده است. خوابگاهها اکثرا بسته شده و یا هم قیمت کرایه و هزینهی سایر سهولتها بالا رفته است.»
نرگس که در خانهی یکی از خویشاوندانش در کابل زندگی میکند، میگوید که مدت شش روز است که برای پیدا کردن مکان مناسبی در کابل برای زندگی و ادامهی درسهایش سرگردان است. «خانوادهها به دخترانی که مستقل هستند، خانه نمیدهند زمانی هم اگر خانهای پیدا شود، کرایهاش خیلی بالا است.» در سالهای اخیر، در کنار مراکز رسمی دولتی، آموزشگاهها و دانشگاههای خصوصی نیز افزایش یافته و برحسب نیازمندی، سرمایهگذاران خرد، خوابگاههای دخترانه و پسرانه با تسهیلات و خدمات مورد نیاز ایجاد کردند. آمار دقیق اینکه چه تعداد خوابگاه دخترانه در کابل فعالیت داشته، وجود ندارد؛ اما با آمدن طالبان و ایجاد محدودیتها از سوی این گروه اسلامگرا، کم شدن تعداد دختران از این خوابگاهها، شمار زیادی از این خوابگاهها بسته شده است.
خوابگاههای دخترانه در کابل برای بانوان سهولتهایی همچون کتابخانه، سرویس غذایی، دسترسی به انترنت و… را فراهم کرده بود. کارمندان زن، دختران دانشجو و دانشآموز نسبتا در امن در این مکانها زندگی میکردند.
خوابگاه خصوصی کاخ بانوان درغرب کابل، یکی از خوابگاههایی است که پس از به قدرت رسیدن طالبان و ایجاد محدودیتها از سوی آنها، فعالیتش متوقف شده است. در این خوابگاه، بیش از ۸۰ دختر زندگی میکردند و در کتابخانهی آن روزانه دهها دانشآموز و دانشجو برای مطالعه میآمدند.
ذکی سلطانی، بنیانگزار خوابگاه کاخ بانوان، ایجاد محدودیتها از سوی طالبان را دلیل بسته شدن این خوابگاه میداند و میگوید: «این خوابگاه در روزهای نخستی که طالبان آمد، بسته شد. بیست روز بعد دوباره به کمک همکاران فعال کردیم. دلیل اصلی بسته شدن خوابگاه، محدودیتهای وضع شده ازسوی طالبان بود. به حوزه سیزده مربوط طالبان برای اجازهی فعالیت مراجعه کردیم. در اول اجازهی فعالیت دادند. اما بعد از چند روز، شش نفر از افراد طالبان در خوابگاه آمدند و گفتند که پسر ها حق ندارند در کتابخانهی لیلیه بیایند و مطالعه کنند. محافظ مرد هم حق این را ندارد که از خوابگاه محافطت کند. خودم را هم را گفتند که فقط در هفته یکبار میتوانم برای نظارت به خوابگاه بیایم و دیگر حق ندارم اینجا باشم. با ایجاد همچون محدودیتهای نمیتوانستیم از پس مصارف خوابگاه برآییم و درست مدیریت کنیم. مجبور شدیم خوابگاه را بسته کنیم.»
همه ساله با رخصت شدن دانشگاههای دولتی، شمار زیادی از دختران برای آموزش زبان و سایر مهارتها در فصل زمستان برای اقامت خود به خوابگاههای خصوصی مراجعه میکردند. خوابگاه دخترانهی بامیکا، یکی دیگر از خوابگاههای خصوصی در کابل است. در این خوابگاه بیشتر از ۳۰ دختر زندگی میکردند؛ اما با آمدن طالبان و کم شدن دختران، این خوابگاه بسته شده است. جواد محمدی موسس این خوابگاه میگوید: «در همان روزهای نخست، با آمدن طالبان تمام دختران به ولایتهایشان برگشتند. ما نمیتوانستیم از پس کرایه حویلی و معاش کارمندان ما که شامل آشپز، محافظ و مدیر مالی میشود برآییم و مجبور شدیم خوابگاه را بسته کنیم.»
با سقوط دولت پیشین، شمار زیادی از شهروندان شغلهایشان را از دست دادهاند و شماری از سرمایهگذاران، سرمایههایشان را از افغانستان بیرون کردهاند. سازمان ملل متحد گفته است که احتمالا نظام اقتصادی افغانستان تا چند ماه دیگر فرو بپاشد. زیرا به باور این سازمان، شهروندان توانایی پرداخت قرضههایشان را ندارند. آقای ذکی سلطانی میگوید که خوابگاه او ماهانه حدود پنجاه هزار افغانی درآمد داشت و درآمد کتابخانه از شهریهی ماهانه دانشجویان که هر ماه مبلغ ۲۰۰ افغانی پرداخت میکردند به صد هزار افغانی میرسید. خوابگاه بامیکا نیز به گفته آقای محمدی، ماهانه بیشتر از شصت هزار افغانی درآمد داشت.