نویسندهگان: لمبا صبور، لیدا احمد و عایشه احمد
ترجمه: محمدحسین قرهباغیان
خشونت جنسیتی تهدید بزرگی در مقابل زندگی اکثریت زنان افغانستان است. بر اساس برآورد صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، حدود ۷۸ درصد از زنان افغانستان در طول زندگی، حداقل یک نوع خشونت جنسیتی و ۶۲ درصد آنها انواع خشونتها مانند اذیت و آزار جسمی، جنسی و روانی را تجربه میکنند. آسیبها و فشارهای روانی، زندگی تعداد زیادی از زنان افغانستان را مـتاثر ساخته است. اکنون با گذشت شش ماه از بهقدرت رسیدن طالبان، ابعاد تازهای از آیندهی تاریک وضعیت سلامت زنان و تهدید بزرگی که این گروه اجتماعی زیر سایهی حکومت طالبان با آن مواجهاند، روشن شده است.
در این مدت، مصداقهای عینی «زن ستیزی» که اساس و بنیاد خشونت علیه زنان و دختران در جامعهی افغانستان است، در حکومت بنیادگرای طالبان تثبیت شده است. در شرایط فعلی با اعمال روشهای خشونتآمیز در قالب محدودیتها و فرمانهایی که حقوق اساسی زنان را نقض میکند، خشونت جنسیتی گستردهای در حال تبارز و تسری است. نتیجهی آنی بهقدرت رسیدن دوبارهی طالبان، از بین رفتن کامل دستآوردهای متزلزلی بوده است که زنان در طول دو دههی گذشته کسب کرده بودند. در این میان، اکثریت سازمانهای غیردولتی و مراکز حمایتی و فعال جامعهی مدنی که در بخشهای متفاوت برای زنان دادخواهی و فعالیت میکردند، بهخاطر نبود بودجه یا تهدیدها و نگرانیهای امنیتی بسته شدند. وزارت امور زنان حکومت قبلی به وزارت امر به معروف و نهی از منکرتبدیل شده است که قیودات زیادی بر حقوق اساسی زنان بهشمول ممانعت زنان از سفر به فاصلهی بیشتر از ۴۵ مایل بدون سرپرست مرد،وضع کرده است. بهطور مشخص، وضع این محدودیت از دلایل عمدهی کاهش دسترسی زنان به خدمات صحی و مراکز درمانی در اکثر مناطق افغانستان محسوب میشود. زنان اجازه ندارند که توسط متخصصان و پزشکان مرد ــ حتا با همراه مرد محرم خودــ معاینه شوند. محدودیتی که مانع دسترسی زنان به خدمات فوری و ضروی بهداشتی و صحی شده و خشونت جنسیتی را به طور فزایندهای دامن زده است.
وضع محدودیت بر حق دسترسی زنان به خدمات صحی، همزمان با وخامت روزمرهی بحران انسانی و فروپاشی زیرساختهای اقتصادی در کشور، باعث افزایش خشونت علیه زنان و دختران در جفرافیایی میشود که قبل از به قدرت رسیدن طالبان نیز یکی از بدترین مکانهای جهان برای زندگی زنان بود. بر اساس مستندات، دسترسی زنان به خدمات تامین و تضمین کنندهی حقوق اساسی آنان خاصتا خدمات صحی در حکومت قبلی نیز با محدودیتها و چالشهای بیشماری مواجه بود. نگرش قوهی مقننه و قضاییهی حکومت قبلی افغانستان، متاثر از اعمال نفوذ ذهنیت افراد مسوول و مذهبی، خشونتهای جنسیتی را جرم اخلاقی تلقی میکردند و زنان متضرر و خشونتدیده را به جای عاملان، مسوول و متهم اعمال این خشونتها میدانستند. از اینرو، در اغلب موارد، زنان و قربانیان خشونتهای جنسیتی و جنسی از دریافت خدمات سلامت روانی محروم بودند. با وجود این چالشها، سازمانهای غیردولتی و وزارت امور زنان، برای ارایهی خدمات به زنان آسیبدیده و آسیبپذیر خشونتهای جنسیتی در چندین ولسوالی افغانستان مراکز حمایتی / بازپروری ایجاد کرده بودند. بهطور نمونه، یکی از ایدهها و ابتکارات جسورانهای که توسط سازمانهای غیردولتی روی دست گرفته شده بود، ایجاد خانههای امن برای زنانی بود که در معرض خشونت خانوادگی و جنسیتی قرار داشتند. اکنون بدون دسترسی به این امکانات و خدمات، زنان در فقدان کمترین حمایتی، در معرض مستقیم اعمال خشونتهای فزاینده و متنوع جنسیتی قرار دارند. آنچه که به یاس و سرخوردگی زنان خشونتدیده و در معرض خشونت میانجامد و به زعمی از عوامل نرخ بالای خودسوزی زنان افغانستان در سطح جهان است. در چنین شرایطی، شیوههایی چون «خودسوزی» نوعی اعتراض در مقابل خشونت جنسیتی تلقی میشود.
بعد از سقوط دولت و فروپاشی ساختاری، شبکههای حفاظتی زنان نیز برچیده شده است. اکنون هیچ راه و مجرایی برای آسیبدیدگان خشونت جنسی و جنسیتی وجود ندارد و هیچگونه خدمات تخصصی و حمایتیای، مشمول خدمات و مراقبتهای سلامت روحی و جسمی برای متضرران و زنان متاثر از خشونت، قابل دسترس نیست. بر علاوه، زنانی که از خشونتهای خانوادگی فرار میکنند با جزای سختی چون شلاق، محاکم صحرایی، سنگسار و زندان مواجه میشوند. هرچند در ماههای گذشته، بخش قضایی نیز چون دیگر بخشها فلج شده و فعالیتی نداشته، با این حال انتظار نمیرود که در صورت فعالیت قوهی قضاییهی طالبان نیز که بر اساس احکام شرعی استوار است و به سنگسار زنان، شکنجه و شلاق آنان حکم میدهد، از تامین و صیانت از حقوق انسانی و مدنی آنان خبری باشد.
اولویت تامین سلامت زنان و دختران افغانستان، بهرسمیت شناختن حق محافظت از آنان در برابر خشونتهای جنسی و جنیستی ساختاری است. به این منظور نیاز است تا نخست با فهم پیامدها و آسیبهای پیچیدهای که سلامت روانی و جسمانی خشونتدیدگان را متاثر میکند، حق و اصل سلامت و دسترسی به خدمات صحی بهعنوان یکی از حقوق اساسی و بدیهی زندگی زنان بهرسمیت شناخته شود. حقی که زنان افغانستان همواره بهخاطر وجود موانع ساختاری و سیستماتیک از آن حق محروم شده و بودهاند. با توجه به این موارد، نیاز است که جامعهی بینالملل با به رسمیت نشناختن گروه طالبان و با به کار بستن تدابیر و تمهیدات و فعال کردن کانالها و راههای انتقال کمکهای بشردوستانه به زنان و دختران آسیبپذیر افغانستان، فورا وارد عمل شود.
توقف روند انتقال کمکهای بینالمللی به افغانستان پس از به قدرت رسیدن طالبان و اعمال تحریمهای اقتصادی و سیاسی بر گروه طالبان، وضعیت حقوق بشری گروههای آسیبپذیر چون کودکان و زنان را به وخامت مواجه ساخته است. در این میان، نیاز است تا با انسجام تلاشهای حلقات و سازمانهای فعال حقوقبشری جهانی و غیردولتی در امر مبارزه با هر نوع خشونت علیه زنان و دختران، برای ارایه و انتقال کمکهای بشردوستانه به زنان افغانستان در کوتاه مدت اقدام شود. همزمان برای رسیدگی و مهار ابعاد گستردهی بحران انسانی در درازمدت و احیا و توسعهی زیرساختهای کشور، نیاز است زنان در تمام سکتورهای اجتماعی مشارکت داشته و در تمام برنامههای ارتقای ظرفیت شامل باشند. خشونت ساختاری علیه زنان افغانستان خطری است که هم زندگی زنان و هم آیندهی افغانستان را تهدید میکند.
منبع: مجله لنسیت