آرزو رحیمی
دولت پیشین افغانستان که سقوط کرد، بانکهای کشور از فعالیت عادی بازماندند و روند توزیع معاشات نیز مختل شد. به همین دلیل، بسیاری از کارمندان عادی دولتی از جمله آموزگاران، ماهها میشود که معاش دریافت نکرده و با مشکل حاد اقتصادی مواجه شدهاند.
خاطره عزیزی، آموزگار لیسهی استاد خلیلالله خلیلی در هرات میگوید که به دلیل پرداخت نشدن معاشش، اکنون تمامی هزینههای زندگی خانوادهی ۶ نفری او بر دوش همسرش گذاشته شده است. این آموزگار چهل ساله، پیش از این با ۱۰ هزار افغانی معاش ماهانه، در تامین هزینههای زندگی خانواده سهم میگرفت ولی حالا روند عادی زندگیشان از نگاه اقتصادی مختل شده است.
خانم عزیزی میگوید که پس از قدرتیابی طالبان در ۲۴ اسد، فقط معاش ماه اسد را که در نظام پیشین کار کرده، به دست آورده است و دیگر معاشی برای آموزگاران توزیع نشده است. او میگوید که توزیع نشدن معاش چندماهه و افزایش نرخها تامین مواد غذایی، مواد سوخت و دیگر نیازمندیها را برای او و همکارانش دشوار ساخته است. به گفته او، در جمع همکارانش، آموزگارانی هستند که در وقت فعالیت مکتب، حتا کرایه موتر برای رفتوآمد خود به مکتب را نیز نداشتند.
این وضعیت تنها مربوط به آموزگاران ولایت هرات نمیشود. فرشته احمدی، آموزگار لیسهی دخترانه حیدرآباد غزنی نیز میگوید، طی چهار ماه گذشته معاشی دریافت نکرده و «هیچفروشندهای مواد خوراکه را به او به قرض نمیفروشد.» این آموزگار ۳۶ ساله که در یک خانوادهی ۷ نفری زندگی میکند، میگوید، با شرایط پیش آمده، هزینهی آموزش فرزندانش را تامین نتوانسته و از همین رو، امسال فرزندانش در «کورسهای» زمستانی ثبتنام نکرده است.
در کنار این، شماری از آموزگارانی که بهصورت قراردادی (حقالزحمه) کار میکردند، با حاکمیت طالبان، وظایف خود را از دست دادهاند. فاطمه مرتضوی، یکی از این آموزگاران حقالزحمه در شهر غزنی است. او میگوید: «در مکتب امام زمان بکاول، بهحیث استاد حقالزحمه کار میکردم. طالبان که آمد، آموزگاران حقالزحمه را جذب نکرد. ما بیکار در خانه هستیم. معاش نداریم.»
این آموزگار ۲۶ ساله میگوید، همسرش که نیز آدم تحصیلکردهای است، حالا بیکار شده و از این رو، تامین مخارج خانوادهی هفت نفری آنها دشوار شده است. او میگوید که امسال نتوانسته تدابیر زمستان را بگیرد، در حالی که پیش از این، مخارج خانه از قبیل آرد، روغن، برنج و مواد سوخت را پیش از سرد شدن میگرفتند و امسال به دلیل بیپولی و بیکاری این نیازمندیها را به اندازهی کافی خریداری نتوانستهاند. او میگوید که مقداری ذغالی که خریده به «همین زودیها» تمام خواهد شد. علاوه بر آن، این آموزگار میگوید که تا حال لباسهای گرم و مناسب زمستانی نیز برای کودکان خود خریده نتوانستهاند.
این آموزگار که پس از سقوط دولت پیشین بیکار شده، میافزاید که کودکانش خردسال هستند و یکی از آنها مریض شده بود و به دلیل بیپولی نتوانسته بود او را برای تداوی به داکتر ببرد و «با تداوی خانگی» او را معالجه کرده است. به همین خاطر، مریضی این کودک حدود ۲۰ روز طول کشیده است.
معاش آموزگاران حقالزحمهای ساعتوار حساب میشود. یک آموزگار حق دارد در جریان یک هفته، ۲۴ ساعت تدریس کند و بر اساس تصمیم ادارهی مکتب، تعداد ساعتدرسی برای آنها مشخص میشود. طبق لایحهی وزارت معارف نظام پیشین، معاش هر ساعت درسی برای فارغ صنف ۱۲، ۶۰ افغانی، برای فارغ صنف ۱۴، ۷۰ افغانی و برای لیسانس ۸۰ افغانی تعیین شده بود. فاطمه رحیمی که به سویهی لیسانس تحصیلات دارد، در بدل هرساعت درسی (۳۵ تا ۴۵ دقیقه) ۸۰ افغانی دریافت میکرد.
به دلیل متوقف شدن پرداخت معاشات، یونیسف اعلام کرده بود که معاش آموزگاران افغانستان را برعهده میگیرد. خبرگزاری رویترز از قول ژانت وگلار، رییس بخش افغانستان یونیسف گزارش داده بود که این نهاد بینالمللی در تلاش است تا سیستمی را ایجاد کند که معاش آموزگاران را بهصورت مستقیم و بدون دخالت طالبان، پرداخت کند.
حاکمیت دوبارهی طالبان روی آموزش در مکاتب خصوصی نیز تاثیرات منفی گذاشته است. خدیجه احمدی، آموزگار مکتب خصوصی شکوه در کابل میگوید که با سقوط نظام قبلی، معاش او نیز کاهش یافته است. او علت کاهش معاش خود را کمشدن شمار دانشآموزان مکتب میداند. این آموزگار ۲۸ ساله میگوید که تا قبل از طالبان، ۱۶ هزار افغانی معاش میگرفت و حالا معاشش به ۱۰ هزار تقلیل یافته که با توجه به افزایش نرخها، مخارج خانوادهی ۳ نفری او تامین نمیشود.
این آموزگار میگوید که علاوه بر نگرانی خرج خانواده، نگران آیندهی دخترش نیز هست و نمیداند که در چنین وضعیت، چه آیندهای در انتظار او خواهد بود.
دانشآموزان مکاتب خصوصی به علت مهاجرت خانوادهها و نیز محدودیتهایی که از طرف طالبان بر آموزش دختران وضع شده، کاهش یافته است. نیمهی سال تعلیمی ۱۴۰۰ با حضور طالبان که گفتهاند طرزالعمل تازهای را برای آموزش دختران میسازند، به پایان رسید. در بسیاری از ولایتهای کشور، دختران بالاتر از صنف ششم، بدون اینکه در مکتب حضور داشته باشند، بر اساس هدایت مسوولان طالبان در معارف، یک صنف بالاتر ارتقا داده شدهاند؛ اما آیندهی آموزش دختران و سرنوشت آموزگاران برای سال آیندهی تعلیمی تا هنوز نامعلوم است.
با توجه به محدودیتهایی حقوقی که طالبان وضع کرده، زنان نگران کار در ادارههای دولتی هستند. خانم رحیمی میگوید، ممکن است سال آینده حکومت طالبان آموزگار حقالزحمه را هیچ استخدام نکند و او همچنان بیکار بماند.