محمد و احمد
در یکی از محلههای فقیرنشین شهر جلالآباد، داستانی تلخ و تراژیک از فقر و ناامیدی به وقوع پیوسته است؛ داستانی که نشاندهنده بحران اقتصادی عمیق و بیپایانی است که بسیاری از خانوادههای افغانستان را به زانو درآورده است. در قلب این ماجرا، زنی به نام «اسلام بیبی» نشسته است، زن میانسال و مادر چهار فرزند که سرپرست خانواده پرجمعیت خود است. اسلام بیبی، نام مستعار است.
این گزارش، داستان دردناک یک مادر ننگرهاری را روایت میکند که به دلیل وضعیت اقتصادی سخت و بیماری شوهرش، مجبور شده دختر شش سالهاش را به فروش بگذارد. او گفته است، این تصمیم ناگوار تنها راه برای تامین هزینههای درمان شوهر و بقای خانوادهاش است.
اسلام بیبی ۴۱ ساله هرگز روی مکتب را ندیده و تمام عمرش را به خانهداری، فرزندآوری و مراقبت از فرزندانش سپری کرده است.
ماجرا از زمانی برای «اسلام بی بی» بدتر شد که شوهرش حدود شش ماه قبل در یک رویداد ترافیکی به شدت مجروح شد. او برای درمان شوهرش تاکنون حدود ۵۰۰ هزار افغانی قرض گرفته است. اما حالا نهتنها توان پرداخت بدهیاش را ندارد، بلکه به سختی نان خوردن پیدا میکند: «طلبکاران به دنبال بازپسگیری پول خود هستند؛ اما ما هیچ چیز نداریم. من به حدی تحت فشار هستم که مجبور شدهام این دخترای کوچک خود را به طلبکاران بفروشم.»
اسلام بیبی میگوید، او دختر شش سالهاش را برای فروش گذاشته است. خبرنگار رسانهی رخشانه میگوید، اسلام بی بی با همسایههایش این تصمیم خود را در میان گذاشته است. هنوز خریداری برای دخترش پیدا نشده است.
شوهر۴۷ سالهی اسلام بیبی در یک رویداد ترافیکی مجروح شده است. او گفته شوهرش در مسیر بزرگراه کابل- جلالآباد رانندگی میکرد. حدود شش ماه قبل در همین مسیر دچار حادثه شد و دو پایش شکسته و از ناحیهی کمر نیز به شدت آسیب دیده است.
زرگل (مستعار) دختر شش سالهی اسلام بیبی است. کودکی که بیخبر از دنیا این روزها، روزش به تکدیگری در خیابان به شام میرسد. او میگوید: «گاهی ۵۰ افغانی و گاهی ۶۰ افغانی پیدا میکنم و با آن برای پدر و برادرانم چیزی میخرم. ما بسیار فقیر هستیم. از مردم میخواهم که به ما کمک کنند.»
به گفتهی اسلام بیبی، بارها برای دریافت کمک به ریاست کار و امور اجتماعی و شهدا و معلولان طالبان در ولایت ننگرهار مراجعه کرده؛ اما هیچ کمکی از آنها دریافت نکرده است.
اسلام بیبی در یک خانهی اجارهای در ناحیهی ششم شهر جلالآباد زندگی میکند. یک خبر نگار که از خانهی اسلام بیبی بازدید کرده است، میگوید: « در دل یک خانهی کوچکِ گِلی، اسلام بیبی و خانوادهاش در میان فقر و ناامیدی زندگی میکنند. فضای خانه بهم ریخته است و اشکهای اسلام بیبی هنگام صحبت از ناتوانیاش جاری میشود. او در حالی که از بیکسی و مشکلاتش میگوید، به گریه میافتد. بچهها با لباسهای کهنه و پارهای که به تن دارند، در خانه میچرخند. این تصویر، نمایانگر سختیهای بیپایان و وضعیت دشوار این خانواده است.»
بزرگترین پسر اسلام بی بی ۱۲ ساله است و توان کار ندارد. او میگوید، اغلب اوقات در خانه هیچ چیزی برای خوردن ندارند: «در خانه حتی آردی برای پختن نان وجود ندارد. دخترم … را به خیابان میفرستم تا شاید کسی به او رحم کند و چیزی به او بدهد. بچههایم گاهی سه تا چهار روز بدون غذا میمانند. دخترم بیمار است، شوهرم بیمار است و هیچ پولی نداریم. من دیگر مجبور شدهام یا چیزی برای خوردن پیدا کنم یا با اسلحه خودم را بکشم.»
اسلام بیبی گفته، نه تنها قصد فروش زرگل را دارد، بلکه اکنون به خاطر بدهیهای سنگینی که برای درمان شوهرش و تأمین نیازهای اولیهی خانواده گرفته، او را به نقطهای رسانده که مجبور است به فروش دختر دیگرش نیز فکر کند.
یک منبع از نزدیکان این خانواده که با نام مستعار «فصیح الله» با رسانهی رخشانه صحبت کرده، گفته است: «ما هم تا جایی که می توانستیم به آنها کمک کردیم، اما مشکلات اقتصادی آنها بسیار زیاد است و نیاز به کمک بیشتری دارند، یک مادر و این بچههای کوچک چه خواهند کرد؟ بالاخره مجبور می شوند این بچه ها را به گدایی بفرستند یا آنها را بفروشند.»
اسلام بیبی با صدایی که در آن هیچ امیدی باقی نمانده است، میگوید: «من بیش از ۵۰۰ هزار افغانی بدهکارم و طلبکاران هر روز به در خانهی ما میآیند. اما من هیچ چیزی ندارم. تنها گزینهای که برایم باقی مانده این است که دختران کوچک خود را بفروشم.»
او میگوید که زرگل به دلیل فقر خانواده قادر به رفتن به مکتب نیست و هر روز برای تأمین غذا و هزینههای زندگی، در خیابانها گدایی میکند.
این داستان غمانگیز از وضعیت خانوادهی اسلام بیبی، نمونهای از بحران گستردهتری است که بسیاری از خانوادههای افغانستان را درگیر کرده است. بحران اقتصادی، بیکاری و ناتوانی رژیم طالبان در تأمین حمایتهای اجتماعی، بسیاری از خانوادهها را به تصمیمهای ناامیدکننده و گاه غیرانسانی واداشته است.
زرگل، که اکنون در شش سالگی بار سنگین فقر را بر دوش میکشد، نمایانگر نسلی است که در میان جنگ، فقر و بیعدالتی رشد کرده است. او هر روز با نگاهی پر از امید و ناامیدی به رهگذران شهر نگاه میکند، در حالی که کودکانهترین آرزویش، یعنی رفتن به مکتب و بازی با همسن و سالانش، برای او به یک رؤیای دستنیافتنی تبدیل شده است.
روایت اسلام بیبی و زرگل، واقعیتی از فقر، ناامیدی و قربانی شدن کودکی است که هیچگاه فرصت زندگی کردن را نیافته است. این روایت نه تنها بیانگر یک فاجعهی فردی، بلکه نماد بحران انسانی گستردهای است که نیازمند توجه فوری و کمکهای جهانی است.
سال گذشته نیز در یک مورد مشابه، یک مرد باشندهی ولسوالی دره نور این ولایت، دختر یک سالهاش را به مبلغ ۱۵ هزار افغانی فروخته بود. منابع رسانهی رخشانه در این مورد گفته بودند که این شخص مدتها بیکار بوده و نتوانسته است برای خود کار پیدا کند و در نهایت دخترش را مخفیانه فروخته است.
از سویی هم، مسوولان محلی طالبان در ولایت ننگرهار نیز این رویداد را تایید کرده و گفته بودند که این مرد توسط ماموران این گروه در فرماندهی امنیهی طالبان در ولسوالی دره نور این ولایت تحت نظارت قرار دارد. فرماندهی امنیهی طالبان گفته بود که برای یافتن کودک فروخته شده اقدام و او را به خانوادهاش باز میگردانند.
گفتنی است که با قطع شدن کمکهای بینالمللی و فروپاشی اقتصادی، بیکاری به شدت افزایش یافته است. تلاشهای طالبان برای جذب سرمایهگذاریهای خارجی و توسعهی زیرساختها نتایج محدودی داشته و اقتصاد کشور همچنان در وضعیت بحرانی قرار دارد.
وضعیت اقتصادی خانوادهها در افغانستان به شدت وخیم است و روز به روز بدتر میشود. براساس گزارشهای اخیر، پس از تغییرات قدرت در سال ۲۰۲۱، افغانستان با یکی از بزرگترین و پیچیدهترین بحرانهای انسانی در جهان مواجه شده است.
این کشور همچنان به شدت وابسته به کمکهای بشردوستانه است و میلیونها شهروند کشور در چرخهای از فقر، بیخانمانی و ناامیدی گرفتار شدهاند.
طبق گزارش بانک جهانی، افغانستان با بحرانهای اقتصادی متعدد، از جمله افزایش بیکاری، تورم شدید و فروپاشی سیستمهای مالی مواجه است. نرخ بیکاری در افغانستان در سال ۲۰۲۴ دو برابر شده و میلیونها نفر از مردم کشور دچار ناامنی غذایی شدید هستند. نزدیک به ۱۲٫۴ میلیون نفر با ناامنی غذایی حاد روبهرو هستند که انتظار میرود این وضعیت بدتر شود.
گزارشهای دیگر از سازمانهای بینالمللی از جمله کمیتهی نجات بینالمللی (IRC) نشان میدهد که حدود ۲۳٫۷ میلیون نفر از مردم افغانستان به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند که ۵۲ درصد از این افراد کودکان هستند. در حالی که نیازها همچنان در حال افزایش است، بودجهی لازم برای کمکهای بشردوستانه در افغانستان به شدت کاهش یافته است. این کمبود بودجه منجر به تعطیلی صدها تیم سیار بهداشتی شده است که تاثیر شدیدی بر وضعیت بهداشت و تغذیه در کشور داشته است.