الیاس احمدی
در یک روز داغ تابستانی، «قرقول» مانند بسیاری از نقاط ولسوالی جاغوری ولایت غزنی، آرام و زیبا به نظر میرسد. از چشمانداز دورتر، خانههای گلی در دامنههای کوهها و درختان سرسبز یک زندگی آرام روستایی را تداعی میکند. اما از نزدیک، گویا جریان زندگی در «قرقول» از حرکت ایستاده است.
قرقول دور از مرکز و در شمالشرقی ولسوالی جاغوری موقعیت دارد که اعتیاد و فقر در آنجا بیداد میکند. ساکنان محل به رسانهی رخشانه گفتهاند که مردان زیادی در اینجا گرفتار اعتیاد هستند. به گفته ساکنان محل، حدود ۹۰ درصد مردم این منطقه، بهخاطر فقر به نان خوردن خود درمانده هستند.
از گفتوگوها بر میآید که زنان و کودکان قربانیان اصلی فقر و اعتیاد در این نقطهی دورافتاده هستند. بر خلاف بسیاری روستاهای دیگر، در قرقول کودکان به ندرت به چشم میخورند. یک منبع گفت که بیشتر کودکان اینجا به خاطر فقر زیاد در بیرون از قرقول مصروف کارهای شاقه هستند. به گفتهی تعدادی از باشندههای محل، بسیاری از کودکان این روستا در روستاهای دیگر ولسوالی جاغوری مصروف چوپانی و کار در تعمیرگاههای موتر، موتورسایکل، هوتلها و مراکز تولید کلچه و کیک هستند.
رخنه اعتیاد به هر خانه
نرسیده به بازار «بَیَک» در نزدیکی «قرقول» چندین مرد ژندهپوش در امتداد یک جاده خاکی در حرکت هستند. یکی از این مردان که حدودا ۳۰ ساله بهنظر میرسد، ایستاده و کُتی را به نشانه فروش روی دست خود گرفته است.
مثل بسیاری کسانی که به بیماری اعتیاد مبتلا هستند، در اول اعتیادش را انکار میکند. مرد حدودا ۳۰ ساله که حاضر نیست نامش را بگوید؛ اما با اندک پرس و پال به اعتیادش اعتراف میکند. میگوید: «معتاد نمیبودم، همی کرتی(کُت) نَو رَ دَ صدافغانی میدادم؟ بگیر همی رَ بخدا فایده میکنی. خیلی خمارم.»
احمدحسین که خود را نماینده روستای قرقول معرفی میکند، در یک حساب سرانگشتی، دستکم ۳۰ تن از معتادان این روستا را میشمارد. بهگفتهی احمدحسین، بسیاری از این افراد در سنین جوانی و در عالم مهاجرت در ایران، به مواد مخدر گرفتار شدهاند.
فاطمه* زنی که دو پسرش سالها پیش به مواد مخدر معتاد شدهاند، میگوید، از مردان کهنسال تا جوانان ۱۸ ساله در قرقول مبتلا به اعتیاد هستند؛ آنچه که در گفتار احمدحسین نیز هویدا است. بهگفتهی فاطمه، شماری از این معتادان، به خرید و فروش مواد مخدر نیز میپردازند و از دید او، تعداد اندکی از جوانان و نوجوانان توسط معتادانی که در عالم مهاجرت به اعتیاد مبتلا شدهاند، به مواد مخدر گرفتار آمدهاند.
قبلا منابعی گفته که گستردگی اعتیاد در میان زنان در قرقول نیز نگران کننده است. اما ساکنان محل در گفتوگوهای شان از این مساله یا اظهار بیخبر میکنند یا انکار.
دستکم ۶۲ خانواده در روستای قرقول زندگی میکنند. احمدحسین معتقد است که هرچند زنان معتاد نیستند، اما قربانی اصلی این وضعیتاند. او گفته است: «بعضیهایشان (مردان معتاد) خانه که آمد، به زنان شان میگویند، پول مواد را پیدا کنند. از زمین میشود یا از آسمان. به همین خاطر، آنها مجبور میشوند تن به هر کاری بدهند.»
کمتر زنی در این روستا حاضر میشود به صورت رسمی گفتوگو کند. اما از حرفهای غیررسمی شان بر میآید که به خاطر ترس از مردان خانواده، حاضر به این کار نیستند. به نظر میرسد مثل خیلی از جاهای دیگر افغانستان، مردسالاری در اینجا هم حرف اول و آخر را میزند.
محمدرضا محمدی، روحانی دینی قرقول گفته است که خشونت علیه زنان در این روستا بیداد میکند. او به عنوان مثال از حادثه بدرفتاری یک مرد معتاد با خانوادهش در زمستان سال گذشته یاد میکند.
مردی که به قول محمدی تمام اعضای خانواده به شمول مادر پیرش را در زمستان سرد، از خانه بیرون انداخته بود. «اگه اونا خانه رَ ترک نمیکدن، ممکن بود، در اثر دعوا و جنجال، خدای ناخواسته کدام اتفاقی پیش میآمد.»
بخشهایی از گفتههای محمدی که از طریق باشندگان این روستا به او رسیده، بیانگر خشونتهای شدید بسیاری از معتادان این روستا علیه زنان و کودکان شان است.
زنان قربانی اصلی فقر و اعتیاد
از میان زنانی که حاضر به گفتوگوی رسمی با رسانه رخشانه شده فاطمه است. از سه پسر، دو پسر بزرگترش معتاد به مواد مخدر هستند. نمیداند چند ساله است، وقتی سن خود را از روی تولد پسر بزرگترش تخمین میزند ۶۰ ساله است.
فاطمه میگوید، ۴۵ سال در قرقول زندگی کرده اما هنوز از خود شان سرپناهی ندارد. از وقتی که خودش را به یاد می آورد، زندگیاش عجین با فقرشدید گذشته است.
فاطمه میگوید، در سالهای اخیر، خیلی از خانوادهها از قرقول به خاطر فقر و مشکلات کوچ کردهاند. او میتواند دستکم ۱۵ خانواده را نام ببرد.
فاطمه و دستکم چهار تن دیگر از باشندگان قرقول میگویند که این روستا بهصورت بیپیشینه با کمبود آب مواجه شده است. بهگفتهی این منابع، کمبود آب در این روستا در ۵۰ سال گذشته بیپیشینه است. احمدحسین گفته است: «درختان ۵۰ ساله در حال خشکشدن است.»
فاطمه در مورد زندگی شخصیاش میگوید، در طول زندگی پا به پای شوهرش کار کرده و برای دیگران زمین آباد کرده است. «خانه که زیاد شده رفت، مردم زمین جور کدن. بیشتر از نصف زمینهایی که جور میشد رَ خودم با بیل و کلنگ، جور کدم. گشنگی بد چیز است.»
چشم فاطمه برای کشیدن نفس راحت زندگی به قد کشیدن سه فرزندش بود. اما اعتیاد زندگی دو فرزند بزرگش را در خود مچاله کرده است. «بهخدا پای همی بچه کلان خوره ماچ کدم، قسم دادم که ترک کنه. نکرد. معتاده دیگه گاهی که نداشته باشه یگان چیز از خانه برده سودا میکنه.»
فاطمه گفته است که بهخاطر فقر، یک دخترش را در ۱۷ سالگی به ازدواج درآورده و دومین دخترش را به همین علت در ۱۵ سالگی. «ای کارا همه از مجبوری است.»
محمدرضا محمدی، دلایل عمدهی فقر این روستا را خشکسالی و اعتیاد بسیاری از مردان معتاد که در حالت عادی بازوان اقتصادی این روستا بهشمار میرفت، عنوان میکند. بگفتهی او، این مردان اکنون بار سنگینی بر دوش مردم روستای قرقول است.
از نظر محمدی بهعنوان روحانی روستا، مشکلات زندگی در قرقول تنها به فقر و اعتیاد محدود نمیشود: «پهلوی دیگر قضیه بر میگردد به کودکان و زنان. کودکان به انواع و اقسام مریضیها از جمله سوءتغذیه مصاب شده و از تعلیم و تحصیل محروم میشوند. در کنارش خشونتهای فزیکی و کلامی و تاثیرات روانی و فزیکی آن نیز مطرح است.»
شماری از باشندگان روستای قرقول میگویند، فقر در این روستا چنان شدید است که حدود ۹۰ درصد خانوادهها نان خوردن خود را ندارند.
احمدحسین میگوید، از میان ۳۷ خانواده ساکن در قرقول بالا، تنها ۵ خانواده نان خوردن خود را دارند.
او گفته که ۲۵ خانوادهای که در قرقول پایین ساکن اند، وضعیت معیشتی کمابیش بدتر از قرقول بالا دارند.
احمدحسیین با یاد آوری از فقر و اعتیاد میگوید: «هیچخانهای نیست که دزدی نشده باشد. حتا مسجد در امان نمانده.»
به نظر میرسد که اعتیاد به مشکل دیگر در زندگی فقیرانه مردم قرقول دامن زده است. علیداد یکی دیگر از باشندگان قرقول گفته است: «معتادا هرچیزی که بهنظر شان بیشتر از ۱۰۰ افغانی ارزش داشته باشند، دزدی میکنند.»