رها آزاد
وقتی از دوستم شنیدم که دختر ۲۱ سالهی همسایه شان دست به خودکشی زده، اما زنده مانده به دیدارش رفتم. با دستهای باریک و لاغرش پیالهی چای را پیشِ من گذاشت. حال و هوایش گرفته بود، چون به گفتهی خودش، درد بزرگی را در سینه دارد. آنقدر بزرگ که برای خلاصی از آن تا پای مرگ هم پیش رفته بود. کریمه ساکن شهر فیضآباد ولایت بدخشان است و در اوایل ماه اسد ۱۴۰۳ اقدام به خودکشی کرده، اما زنده مانده است.
وقتی به قصد دلداری میگویم، خوب شد بخیر گذشت، پاسخ غیر قابل انتظار میدهد: «از بخت بدم، این زندگی هم نمیخواهد پایان یابد و مرا راحت بگذارد.»
خانوادهاش کریمه را سریعاً به بیمارستان رسانده و پس از شستوشوی معده و گذراندن یک شب در بیمارستان، از مرگ نجات یافته است. تمامی نامها در این گزارش به درخواست کریمه و مادرش، مستعار ذکر شدهاند و جزئیات دقیق خودکشی کریمه نیز به دلیل نگرانی از اثرات منفی، سانسور شده است.
شرح داستانهای خودکشی کار آسانی نیست، اما کریمه و مادرش قبول کردهاند که داستان خود را در میان بگذارند. اینکه چرا و چگونه کریمه تصمیم میگیرد دست به خودکشی بزند، مادرش – مریم، ۳۸ ساله – روایت میکند: «تقریباً دو ماه بیشتر نمیشود، شخصی به اسم هاشم که از ولسوالی … ولایت بدخشان است و ممکن است ۴۰ یا ۴۱ سال عمر داشته باشد، کریمه را خواستگاری میکند. در این دونیمماه او سهبار خواستگار فرستاد، ولی نه ما و نه کریمه هیچکداممان رضایت نداشتیم و قبول نکردیم. با آنهم، این شخص میخواهد که از هر راه ممکن، کریمه را برای خودش به نکاح درآورد.»
مادر کریمه میگوید که هاشم حدود بیست سال از دخترش بزرگتر است و پدر یک خانواده نیز است. اما آنها اصلا قبلا شناختی در مورد این مرد نداشتهاند. روشن نیست که او رسماً عضویت طالبان را دارد یا نه، اما خانوادهی کریمه مدعی است که هاشم از حمایت طالبان برخوردار است و بهزور میخواهد دختر آنها را به نکاح خود درآورد.
خانوادهی کریمه نمیداند که کجا و از چه طریقی هاشم دختر شان را دیده است، اما بار اول که به خواستگاری آمده بوده یک مرد از بستگان دور پدر کریمه او را همراهی میکرده است.
نگرانی از نکاح اجباری توسط طالبان در افغانستان تازگی ندارد. تاکنون بارها زنان گفتهاند که قربانی نکاح اجباری اعضای طالبان شدهاند. پر سروصداترین آن، نکاح اجباری قاری سعید خوستی، سخنگوی پیشین وزارت داخله طالبان با دختری به نام الهه دلاورزی بود.
رسانهها تاکنون از نکاح اجباری زنان توسط طالبان بارها گزارش دادهاند که گویای یک وضعیت جدی است. این در حالی است که دسترسی به اطلاعات در افغانستان به شدت دشوار شده است و خانوادهها به خاطر پیگرد و ترس از طالبان، به سختی و با نامهای مستعار حاضر میشوند چنین قصههایی را با رسانهها در میان بگذارند.
گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل، حدود یک سال پس از به قدرت رسیدن طالبان، در گزارشی گفته بودند که طالبان در حال نهادینه کردن تبعیض جنسیتی در افغانستان هستند و این روند، خطر سوءاستفاده از زنان و دختران، از جمله ازدواج اجباری قبل از سن قانونی و سوءاستفاده جنسی را بیشتر کرده است.
اکنون که بیش از سه سال از حاکمیت طالبان گذشته است، این گروه هر روز محدودیتها علیه زنان را بیشتر کرده است. رهبر طالبان اخیراً قانون امر به معروف و نهی از منکر را توشیح کرده است که از نظر زنان منتقد، بهصورت رسمی دست طالبان را برای اعمال خشونت بیشتر علیه زنان بازتر کرده است.
بخش زنان سازمان ملل متحد با ابراز نگرانی از قانون جدید طالبان، از این گروه خواسته است تا تمامی قوانین سرکوبگرانه را فوراً لغو کرده و به تعهدات بینالمللی پایبند باشند.
مریم گفته است که آنها همیشه از پیش آمدن چنین روزی میترسیدند. برای همین همیشه به مهاجرت فکر میکردند، اما مشکلات اقتصادی هرگز به آنها اجازه نداد که افغانستان را ترک کنند.
در حالی که بغض گلوی مادر کریمه را میفشارد، میگوید: «هیچ راهی برای شکایت کردن و رهایی از این شر نمیبینیم و به سیستم قضایی و حقوقی طالبان نیز باور نداریم.»
مریم مدعی است که هاشم تاکنون چندین بار با افراد مسلح به خانهی آنها آمده است: «همین شخص که کریمه را خواستگاری میکند، به ما میگوید که اگر دخترتان را به من ندهید، من به زور او را خواهم گرفت و هیچکسی نمیتواند سر راهم را بگیرد. ولی ما نمیتوانیم دخترمان را روی آتش بیندازیم و به مردی ۴۰ ساله بدهیم. دختر من هنوز کوچک است و هیچچیز در مورد زندگی مشترک نمیداند.»
به گفتهی مادر کریمه، هاشم بار اول خودش با دو مرد مویسفید به خواستگاری آمده بود، وقتی جواب رد شنید، دوبار دیگر با دو مرد مسلح به خانهی آنها آمده است.
در این گیرودار، به گفتهی مریم، پدر کریمه که یک کارگر ساده است و در… در شهر فیضآباد به عنوان … کار میکند؛ در مسیر راه توسط افراد مسلح تهدید شده که به این وصلت رضایت دهد.
مریم میگوید پس از اینکه شوهرش در خانه از تهدیدها صحبت کرد و کریمه این حرفها را شنید، فردای آن روز دست به خودکشی زد.
کریمه در یک خانوادهی هشتنفری زندگی میکند. او سه خواهر و دو برادر دارد و فرزند بزرگ خانواده است. او در سال نخست حاکمیت طالبان در افغانستان مکتب را تمام کرده است. به دلیل نگرانیهای امنیتی، محل دقیق زندگی خانواده کریمه در این گزارش نمیآید.
آمار دقیقی از میزان خودکشی زنان در افغانستان وجود ندارد. طالبان به کارکنان صحی افغانستان اجازه نمیدهند این آمار را علنی کنند و خانوادهها نیز به ندرت حاضر به صحبت در این باره با رسانهها هستند. با این وجود، خودکشی زنان همچنان یکی از سرخطهای اصلی رسانهها است.
رسانهی رخشانه در سال جاری دهها مورد اقدام به خودکشی زنان را اطلاعرسانی کرده است که دلایل مختلفی داشته است، از ناامیدی به خاطر محدودیتهای طالبان گرفته تا فرار از ازدواج اجباری و بازداشت توسط طالبان. آخرین مورد خودکشی دختری به نام طاهره در ولسوالی پنجاب ولایت بامیان بود.
نزدیک به سه هفته از ماجرای اقدام به خودکشی کریمه میگذرد، اما او هنوز نگران است که به زور به نکاح مردی که دو برابرش سن دارد، درآید.
از کریمه پرسیدم که چرا چنین کاری کرده است. پاسخاش نشان میدهد که از درد عمیقی رنج میبرد: «واقعاً بیاندازه خسته شدم. چند ماه است که آبِ خوش از گلوی من و خانوادهام پایین نرفته است. از وقتی آن مرد ۴۰ ساله میخواهد مرا زن خود بسازد، فکر میکنم باری بزرگ برای خود و خانوادهام هستم. برای همین خواستم به زندگیام پایان بدهم تا دیگر برای کسی دردسر نباشم.»