اشاره: رسانهی رخشانه در همکاری با فولر پروجیکت(The Fuller Project) که یک رسانهی غیرانتفاعی متمرکز به پوشش وضعیت زنان است، روایتهای زنان افغانستان از زندگی در زیر حکومت طالبان را نشر میکند. پس اعلام فراخوان ویژه از سوی رسانهی رخشانه، شماری از زنان افغانستان تجربهها و روایتهایشان را برای ما فرستادهاند که نسخهی فارسی آن در ویبسایت رسانهی رخشانه و نسخهی انگلیسی آن در ویبسایت فولرپروجکت نشر میشود.
سکینه رضوانی، ۱۹ ساله
فضای شهر کابل این روزها برای دختران امن نیست، هر چند ظاهر شهر آرام به نظر میرسد. من اما از این سکوت و آرامش حاکم بر شهر میترسم، احساس خوبی ندارم. آرامش این روزها برایم مثل آرامش قبل از طوفان است.
پس از ۱۲ سال درس خواندن، من پارسال از مکتب فارغ شدم و بعد از سپری کردن امتحان کنکور در رشته فارمسی کامیاب شدم. امسال قرار بود سال اول دانشگاهم باشد، سالی که بارها به آن فکر کرده بودم و برای رسیدن به آن نقشه کشیده بودم. اما دیگر قرار نیست من دانشگاه بروم، چون طالبان حضور زنان در دانشگاه و مکاتب را منع کردهاند، چون طالبان میدانند که توانایی کنترول زنانی را که تن به سیاهی و جهل نمیدهند، ندارند.
بیش از یک ماه میشود که من در دنیای مجازی خودم را با خواندن خبرها مصروف میکنم و وقتی از خواندن اخباری که غیر از غم و اندوه چیزی برای من ندارد، خسته شدم، کنار پنجرهی اتاقم میایستم و همچون پرندهای در بند، با هزار حسرت به بیرون نگاه میکنم.
روزهاست که دیگر زنان و دختران شاد و خندان از کوچهی ما گذر نمیکنند و من دلم میگیرد از نگاه کردن به کوچهی خلوتی که دیگر صدای پای زنان سکوت آن را نمیشکند. برخلاف روزهای سابق که نیمی از عابران این کوچه را دختران شاد و مغرور تشکیل میداد، این روزها دیگر به ندرت دختری بر این کوچه قدم مینهد.
گویا همهی دختران محله ما در خانههای شان حبس شدهاند و دیگر معلوم نیست چه زمانی آزاد خواهند شد. حتی زنان و دختران انگشت شماری که هنوز از کوچه عبور میکنند، متفاوتاند. تغییرات را میشود در پوشش و حتی رفتار دختران و زنان مشاهده کرد. آنها از ترس این که مبادا یکی از افراد طالبان آنها را در بیرون از خانه ببینند، در زیر سایه حجاب اجباری خود را پنهان کردهاند. تعداد دیگری از زنان هم برای زندهماندن به روزنههای چادریشان پناه آوردهاند.
برایم دردآور است وقتی میبینم دختران جوان دیگر مثل روزهای قبل با غرور و اعتماد به نفس راه نمیروند. گروهی به نام طالبان، همه چیز را از زنان و دختران گرفتهاند. این روزها دختران کابل آهسته قدم برمیدارند، با احتیاط راه میروند و بعد از هر چند قدم، نگاهی مملو از ترس به دور و بر و پشت سرشان میاندازند تا مبادا طالبی با کیبل و میلهی فلزی آنها را بزند.
در رفتار دختران کابل میتوان ضعف روح و روان را دید، میتوان دید چگونه آرامش از زندگی آنان رفته است. هر چند شهر در ظاهر در امنیت است، اما ترس و آشوب، در ذهن تمام دختران رخنه کرده است.
دلیر دختران میهنم! ما باید قوی باشیم و خود را نبازیم و اجازهی ندهیم که تاریخ تاریکی و جهل بر ما تحمیل شود. ما باید قوی باشیم.