رقیه یکتا
بیش از صد سال از مبارزات زنان علیه تبعیض و بیعدالتی میگذرد و بیشتر از بیست سال است که مجمع عمومی سازمان ملل متحد ۲۵ نوامبر را بهعنوان روز مبارزه با خشونت علیه زنان به رسمیت شناخته است. این روز به هدف ارج گذاری به زنان مبارز که برای احقاق حقوق انسانی شان صدا بلند کرده و به میدان مبارزه قدم گذاشته بودند نام گذاری شد.
زنان برای رسیدن به مشارکت سیاسی و اجتماعی برابر با مردان مبارزههای هدفمند و سختی را تجربه کردند. زنان در برابر جو حاکم مردسالارانه ایستادند و روزهای دشواری را پشت سر گذاشتند؛ و در بسیاری از جوامع تا امروز این مبارزات به صورت دوامدار ادامه دارد.
ثمره این مبارزات شاید این باشد که از مناسبتهایی مانند روز جهانی زن و یا روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان در سراسر دنیا و حتی در کشورهای سنتی و مردسالار مثل افغانستان نیز تجلیل میشود و شهروندان کشورهای جهان سومی با اصطلاح «حقوق زن» آشنا شدهاند. اما این بٌعد مثبت قضیه است که مطمئنا نباید از چشم دور بماند.
بٌعد دیگر این قضیه تجلیلهای سمبولیک، حضور به هم رساندنهای تشریفاتی و برنامههای پروژهای است، چیزی که هیچ سودی به حال زن رنج دیده پستونشین افغان ندارد. در افغانستان حقوق زن تبدیل به یک پروژهی درامدزا برای یک عده افراد سودجو شده، همانهای که خودشان را مدافع حقوق زن میخوانند و سخنرانیها و محافل برگزار میکنند اما تمام اینها را خارج از چارچوکات خانه و فامیل خود میخوانند. اگر سری به مادرشان، همسرشان، خواهرشان و دخترشان بزنی میبینی که عمق فاجعه تا کجاست؟ زنان بیسواد و آنهایی که خارج از خانه کار نمیکنند را در شرایطی قرار دادهاند که هیچ کورسوی امیدی برای آنها وجود ندارد تا حرفی از حقشان بزنند یا چیزی در رابطه با حق خود بفهمند.
ناگفته نماند که تمام انگشت انتقاد را نباید به سوی مردان نشانه گرفت بلکه یک تعداد زنان مدعی دفاع از حقوق زن هم هستند که به زنان بیسواد و درمانده شبیه پروژه نگاه میکنند، زنانی که دغدغهشان مبارزه برای حق زنان نیست بلکه پر کردن جیب خودشان و منفعت شخصی شان است.
همین مدعیان حقوق زن، دردهای یک زن را در قالب اسکناسهایی میبینند که قرار است به جیبشان سرازیر شود و این یعنی خشونت به نوعی دیگر، این یعنی زیر پا گذاشتن و سوءاستفاده از حق یک انسان.
تا زمانی که دیدگاه و طرز نگاه مدافعان حقوق زن، همین گونه منفعت طلبانه و پروژهای باشد چیزی به نام “حق” معنا پیدا نمیکند. اگر قرار است جامعهای عاری از تمام این خشونتها و انسانی داشته باشیم باید نوع نگاه خود را نسبت به زنان و مشکلات آنها تغییر دهیم.
بهتر است دست از این کلیشهبازیها و مانور دادنهای بیرون از خانه برداشته و حق را به درون خانوادهها و به زنان فامیل خود قایل شویم، باید نه به خشونت علیه زنان را در درون خانه تمرین کنیم چرا که اساس این جامعه را خانواده میسازد.
به امید جهانی عاری از خشونت علیه انسان.