جمشید ارسلان
یلدا، نوروز و چهارشنبه سوری از مناسبتها و ارزشهای فرهنگی و کهن مردم سرزمین ماست که از درازنای تاریخ به این سو مورد تجلیل قرار گرفته و از آن به عنوان نمادی از فرهنگ پربار این مرز و بوم یاد میشود.
نوروز این جشن باستانی و زیبا که نمادی از امید، شادی و زندگی دوباره است همواره با خود برای مردم سرزمین کهن ما شادی و نشاط به ارمغان آورده و با آمد آمد سال نو همهی مردم جامههای نو به تن کرده و خوشحالی را قرین زندگیشان مینمایند.
از آن جاییکه در این جشن خجسته طبیعت دوباره زنده میشود، دلهای مردم نیز تازهتر و زندهتر میشود.
یلدا یکی دیگر از این مناسبتهای با ارزش، کهن و باستانی روزگار ماست، که میراثی ارزشمند و باشکوه از نیاکان ما بوده و نسل اندر نسل، انتقال پیدا کرده تا به ما رسیده است.
باشندگان آریانای کهن، جهان را جولانگاه تقابل دو نیروی خیر و شر، روشنایی و تاریکی و در نهایت رویارویی اهورا و اهریمن میدانستند، آنان در موارد بسیاری به شکل نمادین به این تقابل مینگریستند که یکی از جلوههای این طرز دید در تعویض و تناوب روز و شب نمایان و برجسته میشد.
آنان روز را نماد روشنایی، دانایی و آگاهی قلمداد مینمودند و برعکس شب را سمبلی از تاریکی، نادانی و جهالت میدانستند؛ از همینرو است که قدیمیها و نیاکان ما شب یلدا را به دلیل این که درازی شب رو به تضعیف، سقوط و فروکاستن است به عنوان نمادی از شکست و زوال تاریکی در برابر نیروی نور و روشنایی تجلیل نموده و جشن میگرفتند تا نیروی دانایی و آگاهی را در وجود خویش تقویت و نهادینه کنند؛ بدین روی از شب یلدا تجلیل میکردند و آن را جشن میگرفتند”.
شب یلدا در کشورهای آسیای مرکزی به خصوص حوزهی پارسیزبانان از ارزش و اهمیت زیادی برخوردار است، مردم در کشورهای افغانستان، ایران، تاجیکستان، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، پاکستان، کردستان عراق، بخشهایی از ترکیه، داغستانیهای کشور روسیه و مناطق دیگر از این شب تجلیل نموده و آن را جشن میگیرند.
معمولاً مردم، شب یلدا را با تزیین دسترخوان با میوههای مخصوص این شب که شامل انار، تربوز، سیب، مالته، خرما و سایر میوههای خشک است و بیشتر اوقات با کتابهای حافظ و شاهنامه فردوسی نیز یکجا تزئین میشود، جشن میگیرند و از آن پاسداری میکنند.
در شب یلدا مردم تا پاسی از شب، شب زندهداری نموده و با انواع سرگرمیها شادی میکنند و نشاط و خوشطبعی را گسترش میدهند، آنان با خواندن شهنامه، قصهگویی و گرفتن فال حافظ این شب که درازترین شب سال است را به سحر میرسانند.
شب یلدا در مناطق هزاره نشین با نام شب چله مشهور است، مناطق مرکزی و هزاره نشین کشور با داشتن کوههای پربرف، آب و هوای نهایت سرد و طبیعت خشن، بیشتر از ۵ ماه زمستان و سردی را تجربه میکند.
به همین اساس مردم این مناطق آخرین شب ماه قوس و شروع ماه جدی را اولین شب و روز چله دانسته و همیشه از آن با آیین خاص تجلیل میکنند.
وقتی چله آغاز شد، هر چهل روز را حساب کرده و چهل روز اول را با نام چلهی بزرگ و چهل روز دوم را نیز با نام «چلهی خردک» یا چلهی کوچک یاد میکنند.
چلهی کلان از اولین روز ماه جدی آغاز شده و در روز دهم دلو پایان مییابد، این چله سردترین روزها و شبهای سال را در مناطق هزارهنشین تشکیل میدهد، وقتی چلهی کلان سپری شد، کمی خیال مردم از تشویش سرما و سردی بیش از حد راحت میشود.
چلهی خردک یا کوچک نیز از روز یازدهم دلو آغاز و در روز بیستم حوت، دقیقا ده روز قبل از نوروز پایان پیدا میکند، با پایان چلهی خردک مردم این مناطق سرمای استخوان سوز را تمام شده فکر میکنند، اما در خیلی از مناطق تا پایان ماه حمل از گرمای بهار خبری نیست.
در سالهای نه چندان دور مردم هزاره در شبهای چله و سرما گرد هم جمع میشدند و تا پاسی از شب به شهنامه خوانی، حملهخوانی و قصهگویی مشغول میشدند و اینگونه شبهای دراز و سرد زمستان را سپری میکردند؛ اما با به میان آمدن وسایل سرگرمی عصری مانند رادیو، تلویزیون و موبایل رفته رفته این رسوم در میان مردم هزاره کمرنگ و گمرنگتر شده، تا اینکه حالا به جز شب یلدا در دیگر شبهای چله از اینگونه گردهم آمدنها خبری نیست.
با روی کار آمدن طالبان و سختگیری و مخالفت این گروه علیه جشنهای فرهنگی و کهن مردم این سرزمین، دیده میشود که گرایشهای مردم به زندهنگهداشتن این رسوم بیشتر شده است.
با وجود مخالفت بسیار شدید طالبان با آیین نوروزی و این جشن جمشیدی و چندین هزارساله، مردم هنوز هم سالانه به کثرت از این پیشآمد و تحول طبیعی تجلیل نموده و سال جدید را به هم تبریک میگویند.
در صورتیکه طالبان به مردم اخطار داده است که هرکسی سال نو را به دیگری تبریک بگوید کافر شده است، اما مردم باکی از این حرفهای بیجا، بیخود و جاهلانهی طالبان و همفکران شان ندارند و در خانههای شان به تجلیل از این روز میپردازند. اگر چه در حضور عام مردم، جلوههای این جشن خجسته کمتر شده است.
طالبان که سالها همواره دشمن شادی، نشاط و سرزندگی مردم بودهاند، اکنون نیز با مخالفت کورکورانه علیه جشنهای تقویمی پارسی زبانان میخواهند این جشنهای باستانی و ارزشهای فرهنگی را از میان آنان بردارند و با سختگیری آن را نابود کنند؛ اما غافل از اینکه این رسوم کهن به این سادگی به وجود نیامدهاند که به همین سادگی از بین بروند.
این رسوم کهن و زیبا از هزاران سال به این سو، نسل اندر نسل انتقال پیدا کرده و روز به روز زندهتر شده است، پس تلاش طالبان برای نابودی این آیین کهن و باستانی جز روسیاهی چیز دیگری برای آنان به دنبال نخواهد داشت.
طالبان تجلیل از شب یلدا را نیز کاملاً حرام اعلام کرده و برای مردم اخطار دادهاند که اگر کسی را پیدا نمایند که از این مناسبت تجلیل کرده است به سختی مجازات خواهند نمود.
اما از آنجاییکه در شبکههای اجتماعی دیده میشود، مردم سراسر کشور از این شب و این جشن باشکوه باستانی قویتر از قبل تجلیل کردهاند که استوریها و پستهای اینستاگرامی و فیسبوکی خود گواه متقنی بر این مدعاست.
طالبان بارها کوشیدهاند تا این رسوم در میان مردم کشور کمرنگ شود، تا به مرور زمان کاملاً نابود شده و بعد از گذشت چند سال کسی دیگر نامی از یلدا و نوروز نبرد؛ اما تا اینجای کار، با واکنش برعکس مردم روبرو شدهاند.
آنان شاید این خواب را در سر بپرورانند که به جای مناسبتهای فرهنگی_تاریخی این سرزمین، افراطیت و جهالت را جایگزین بسازند؛ اما هنوز نمیدانند که مردم این مرز و بوم به این درک رسیدهاند که طالبان دشمن قسمخوردهی آنان و رسوم باستانی نیاکانشان است و اگر تسلیم شوند، پس از نابودی فرهنگ غنی و کهن شان، نوبت خود آنان است.