مهرین راشیدی
«کی فریاد ما را خواهد شنید؟» عنوان فارسی کتابی است که به تازهگی مرسل سیاس، نویسنده و فعال حقوق بشر، آن را در فرانسه و به زبان فرانسوی چاپ و منتشر کرده است.
به گفتهی مرسل سیاس، این کتاب در بردارندهی ده روایت از زنان قربانی خشونت در افغانستان است و روایت یازدهم زندگی خود او را بهعنوان یک زن که در جامعهی زنستیز و مردسالار افغانستان زندگی کرده، بازگو کرده است.
در روزهایی که زنان و دختران افغانستان علاوه بر منع درسوتحصیل، کار، گشتوگذار و زندگی در سایه، در خیابانها و کوچه پسکوچههای کابل، پایتخت کشور گروه گروه دستگیر، لتوکوب، زندانی و هتک حرمت میشوند، مرسل سیاس این روایتهای زنان قربانی خشونت را منتشر کرده است.
مرسل سیاس توضیح داده است که این کتاب به فارسی نوشته شده و به فرانسوی ترجمه و منتشر شده است. او اظهار امیدواری کرده است که بهزودی بتواند نسخهی فارسی آن را نیز منتشر کند.
خانم سیاس که زمانی با کمسیون مستقل حقوق بشر در افغانستان کار کرده است، میگوید بهدلیل حوزهی کاریاش، هر روز با قضایای خشونتهای خانگی سروکار داشت و به همان دلیل ده روایت از زنان قربانی خشونت را در این کتاب گردآورده و منتشر کرده است.
خانم سیاس به رسانهی رخشانه میگوید که محتوای کتاب شامل روایتهای مستند و چشمدیدهای او از قربانیان خشونتهای خانگی است. خشونتهایی که معمولا توسط مردان انجام شده و گاهی زنان خانواده هم همدست این خشونتها بوده است.
بهگفتهی او، خشونتهایی چون خودکشی، تجاوز جنسی، تراشیدن مو، ازدواج اجباری و زیرسن، تولد کودک در طویلهخانه، رسیدن پای زن قربانی خشونت به تیمارستان و انواع خشونتهایی که میتواند غیرقابل باور باشد، اما واقعیت دارد و جزئی از جامعهی زنستیز افغانستان است، در این کتاب روایت شده است.
او در رابطه به روایت یازدهم این کتاب که زندگی خود او را روایت کرده است نیز میگوید، او نیز بهعنوان یک زنی که در جامعهی زنستیز و مردسالار افغانستان زندگی کرده، قربانی خشونت بوده است: «بله من خشونت را تجربه کردم، اما بهتر است بگوییم هر کدام از ما به نحو و اشکال مختلف خشونت را تجربه کردیم. خشونت خانگی فقط لتوکوب و شکستن دستوپا نیست. ممانعت از حق کار، کار اجباری در خانه، توهین، تحقیر، بازجویی و بازپرسی، محدود کردن زنان و مجبور کردن شان به اجازه گرفتن برای کوچکترین کارها، همهی اینها خشونت است. خشونتهایی که هم من و هم بیشتر زنان در افغانستان هر روز آن را تجربه کردیم و میکنیم.»
مرسل سیاس میگوید که او در دوران کارش با کمسیون حقوق بشر شاهد بوده است که خشونت علاوه بر مردان، حتا برای خود زنان هم عادی بود و بسیاری از خشونتها برای زنان اصلا خشونت به حساب نمیآمد. او میافزاید که این صداها معمولا سرکوب و نادیده گرفته میشد و تلاش میشد که به نحوی انکار شود که وجود ندارد و چیزی که گفته میشود حقیقت ندارد.
خانم سیاس میگوید که او خواسته است تا یک قسمتی از آن روایتها و چشمدیدهایش را مکتوب کند تا ثابت نماید که چیزی که زنان بهنام خشونت از آن سخن میگویند وجود دارد و قابل انکار نیست و در جامعهی افغانستان به حدی نهادینه شده است که عادی معلوم میشود و گویا اصلا خشونت به حساب نمیآید.
مرسل سیاس در رابطه به اینکه با مکتوب کردن این روایتها بهدنبال چیست میگوید: «بهدنبال این هستم که رنج زنان ندیده گرفته نشود و ستم جامعه پنهان نماند. اگر زنی از خشونت حرف زد، باور شود و زنانی که قربانی خشونت خانگی هستند، بدانند که تنها نیستند و حرف و صدایشان تأثیرگذار است. از خشونت حرف بزنند و بدانند که این مایهی شرم برای خشونتگران است نه به آنها.»
مرسل سیاس دربارهی روایتهایی که در کتاب «کی فریاد ما را خواهد شنید؟» آورده است، میگوید که روایتهای این کتاب در گام نخست مانند یک لکهی ننگ بر پیشانی جامعهی زنستیز و مردسالار افغانستان و در گام بعد جامعهی جهانی است که بیست سال را در افغانستان گذراندند و ادعا کردند که حقوق بشر، آزادی و دموکراسی آوردهاند. بهگفتهی او، اما پس از بیست سال زنان افغانستان را در وضعیت بد پشت سر گذاشتند و رفتند.
خانم سیاس افزوده است که این کتاب برای جهان میگوید که خشونتهایی که در آن مکتوب شده است از زمان حکومتی است که تحت حمایت جامعهی جهانی ایجاد و سرپا نگهداشته شده بود.
در آن زمان و با آن امکانات که جامعهی جهانی نتوانستند یک جامعهی برابر برای زنان بسازند، پس انتظار دارند امروز وضعیت زنان در زیر سلطهی طالبان چطور باشد.
او میگوید: «وحشتی را که من در کتاب بیان میکنم وحشتی است که زنان زیر حاکمیت یک نظام مثلا دموکراتیک متحمل شدند. نهادهای حامی زنان و حقوق بشر وجود داشت. دستگاه قضایی که توسط کمیسیون حقوق بشر و سایر نهادهای ناظر نظارت میشد، وجود داشت. قوانینی که هر کدام مدت طولانی را در بر میگرفت تا به تصویب برسد و از کمیسیون حقوق زنان و زیر نظر کارشناسان حوزهی زنان میگذشت. اما با همهی اینها، یک جامعهی برابر برای زنان نداشتیم.»
به باور خانم سیاس: «حالا با نظام تروریستی، ضد زن، خشونتگر، سرکوبگر و ستمگر، زنان هیچ حقی ندارند. گراف خشونتهای خانگی هزار مرتبه بالاتر رفته است، چون زنان هیچ راهی ندارند، حامی ندارند، گوش شنوایی برای شنیدن صدایشان وجود ندارد. زنان فقط بردههای جنسی و ماشین تولید کودک شدهاند. دست خشونتگران طالب و غیرطالب باز است و هیچ محدودیتی برای خشونت شان وجود ندارد.»
خانم سیاس میافزاید که زیر حاکمیت طالبان آیندهی سیاه در انتظار مردم افغانستان است. بهگفتهی او، اگر وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند، نسل بعدی مردان تروریست و رادیکال و طالبان آینده میشوند و زنان هم ناامید، سرخورده و فرمانبردار.
با آن هم مرسل سیاس از جنبش زنان و اعتراضات خیابانیشان ابراز خرسندی میکند و میگوید: «خوشبختانه زنان امروز افغانستان زنان دور اول طالبان نیستند. آنها با تمام خشونتهای طالبان به خیابان میروند و چشمدرچشم طالبان حق شان را میخواهند. به صنفهای آنلاین میروند. به دانشگاههای بینالمللی میروند. با هم و متحد هستند. با آمدن طالبان همه باور داشتند که قشر روشنفکر افغانستان بیرون شدهاند و دیگر هیچکسی برای ایستادن در مقابل طالبان نیست؛ اما ما دیدیم که زیر خاکستر افغانستان آتشی پنهان بود.»
خانم سیاس دربارهی خشونتهای رایج که اغلب از سوی جامعه، بهویژه زنان نیز خشونت پنداشته نمیشوند، میگوید که این خشونتهای رایج و به ظاهر عادی در اجتماع و خانوادهها بهصورت خاص در آیندهی زنان و بهصورت عام در آیندهی کشور تأثیر مستقیم و مخرب دارد.
او میگوید: «زنانی که فکر میکنند همسرانشان حق دارند برایشان تعین تکلیف کنند که چه بپوشد چه نپوشد، اجازه بدهد به خانهی پدرشان برود یا نرود، دوست داشته باشد یا نداشته باشد، با که دوست باشد با که نباشد، شام چه غذا بپزد، …یا کودک میآورد چون همسرش میخواهد، در خانه تمامی کارهای خانه را بدون هیچ دستمزدی انجام میدهد، پول جیب خرچ دختران کمتر از پسران است.»
به گفتهی او، کشوری که زنانش اینطوری از سر دسترخوان تا هر جای دیگر تبعیض را تجربه میکنند، یک جامعهی سرکوبگر میشود؛ جامعهای با زنان فاقد اعتماد به نفس، بیباور به خود و فرمانبردار.
مرسل سیاس در ارتباط به اینکه چه راهکاری پیش روی دختران و زنان افغانستان در چنین شرایطی بگذارد، میگوید: «متأسفانه راهکار دادن در شرایط فعلی کار آسانی نیست. پر هزینه و سنگین است. هیچ نهادی حامی حقوق زنان در افغانستان وجود ندارد. نافرمانیهای مدنی داخل خانه اندکترین کاری است که زنان میتوانند انجام دهند. امروز دست ما بسته است و برای زنان قربانی خشونت هیچ راهکاری ارائه کرده نمیتوانیم الی اینکه آنها را آموزش بدهیم، بنویسیم و به مردان بگوییم که حداقل امروز و در این شرایط وحشیانهی طالبان، کنار زنان بمانند و به رنج این زنان دامن نزنند.»
با رویکارآمدن گروه طالبان در افغانستان، محدودیتهای شدید علیه زنان وضع شده است. منع درسوتحصیل، منع کار، منع گشتوگذار آزاد، منع آزادی بیان و تجمعات محدودیتهایی درشتی است که هر روز دامنگیر زنان است و زندگی را برای این قشر به سیاهچال نفرتانگیز مبدل کرده است.
علاوه بر آن، در جریان چند روز گذشته، نیروهای امر به معروف و نهی از منکر طالبان در کابل، بهویژه در دشت برچی در غرب این شهر، زنان و دختران را به بهانهی «بیحجابی» بازداشت، لتوکوب و زندانی کردهاند.