رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

همسر و کودکان یکی از سربازان کشته شده ارتش ملی در مغاره زندگی می‌کنند

ربابه رضایی by ربابه رضایی
۵ اسد ۱۴۰۰

پروین زن ۳۸ساله که سیمای او زن ۵۰ساله را نشان می‌دهد، شش فرزند دارد که بزرگ‌ترین آن‌ها تازه به سن قانونی‌اش رسیده است. ظاهر پریشان و حیران پروین حاکی از آن است که او تلاش می‌کند، برای فرزندانش هم پدر و هم مادر شود، آن‌هم با دستان خالی و بی‌پناه. 

 همسر او سال قبل بعد از ۱۵سال دوری از خانه و سربازی بالاخره در ولایت کندز در یک درگیری با طالبان کشته می‌شود.

غلام سخی همسر پروین، ۱۵ سال در ارتش ملی افغانستان خدمت کرده که چهار سال در هلمند، چهار سال در کابل  و بعد در بدخشان؛ اما در تابستان سال گذشته، برایش اطلاع می‌دهند که از این به بعد در کندز اجرای وظیفه کند، او بعد از چند ماه اجرای وظیفه در نزدیک‌های زمستان در جنگ با طالبان در این ولایت جانش را از دست می‌دهد.

پروین با چشمان خسته و بیزار از این جنگ نابرابر،  میگوید:«به‌خاطری که وضعیت اقتصادی خوب نداشتیم، غلام سخی به اردو رفت  در آن مدتی که در اردو بود، چون قرض‌دار بودیم  با معاش شوهرم زندگی را می‌گذراندیم و هم قرض‌ها را می‌دادیم».

به گفته همسر غلام سخی، او در میان جنگ و درگیری و خستگی‌های جنگ‌، هر روز سحر با تماس تلفنی برای پروین و فرزندانش قصه‌ می‌گفته و آن‌ها را از راه دور شاد می‌کرده است. پروین می‌گوید:« هر صبح و شب برایم زنگ می‌زد تا برای نماز خواندن بیدارم کند. شب‌ها می‌گفت طالبان آنتن را قطع می‌کند؛ اما همیشه صبح‌گاهی برایم زنگ می‌زد. آن صبح  برایم زنگ نزد،  من وقتی بیدار شدم نگرانش شدم زنگ زدم اما گوشی‌اش خاموش بود چندین بار زنگ زدم ولی  زنگ نمی‌خورد».

آن روز می‌گذرد صبح روز بعدی پروین بعد از ادای نماز صبح تصمیم می‌گیرد  تا برای سلامتی  همسرش  نذر کند و برای دختر خود دستور می‌دهد  یک دستمال به  مسجد ببرد و آنجا دعا کند تا پدرش  را چیزی نشود. خودش گوشی را برمی‌دارد، دوباره به غلام سخی تماس می‌گیرد گوشی زنگ می‌خورد  و پروین هم  بی‌صبرانه منتظر شنیدن صدای  همسرش است؛ اما جوابی که پروین می‌گیرد از یکی از دوستان همسرش بوده که به او گفته بود غلام سخی زخمی شده و به شفاخانه انتقال داده‌اند. پروین و کودکان غلام سخی تا یک هفته چشم انتظار بودند که بعد از یک هفته جنازه همسرش را در بامیان تحویل می‌گیرند.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

رویداد ترافیکی در سرپل و بامیان ۲۳ کشته و ۱۴ زخمی برجای گذاشت

یک موتر باربری در ننگرهار کودک ۱۳ ساله را زیر گرفت

بعد از آن‌که پروین همسرش را از دست می‌دهد، او سرپرستی فرزندان خود را به عهده می‌گیرد، به‌خاطری که طفل شیرخواره دارد جای کار پیدا نمی‌تواند. بزرگ‌ترین فرزند او ۱۵ ساله است.  مکتب می‌رود اما توان کار ندارد. در روزهای اول که غلام سخی کشته شده بود وزارت دفاع تنها۲۵۰ هزار افغانی پول اکرامیه به خانواده او داده است و پس از آن هیچ نوع کمکی به این خانواده صورت نگرفته است.

پروین با فرزندانش در یک مغاره نمناک زندگی می‌کنند، تا از پرداخت کرایه خانه  در امان باشد؛  اما  زندگی را فقط با کمک‌های  بعضی  از نهادهای خیریه و بعضی از افرادی که هرازگاهی مقداری مواد خوراکه کمک می‌کنند، می‌گذرانند.

این‌بار وقتی طالبان بالای چند ولسوالی بامیان حمله کرد، ترس و نگرانی تمام فضای بامیان را فرا گرفت و پروین هم در میان از وحشت شب‌ها را نتوانست بخوابد. بالاخره او تصمیم می‌گیرد از مغاره بیرون بزند و در دره‌های دورتر از شهر با کودکانش فرار کند.

پروین تنها زنی نیست که قربانی این چنین جنگ ها در کشور است بلکه هزاران زن افغان حتی خاطره های دردناک و غم انگیزتر از او در سرزمین به نام افغانستان دارد.

برچسب ها: خانواده هاکودکانهمسر سرباز ارتش ملی
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

زخم زندگی؛ روایت زندگی دشوار همسر سربازی که در جنگ با طالبان جان باخت

۱۷ جوزا ۱۴۰۲
زخم زندگی؛ روایت زندگی دشوار همسر سربازی که در جنگ با طالبان جان باخت

عارفه صالحی در هوای سوزان شهر هرات و در گرمای 38 درجه‌ سانتی‌گراد سرگرم کار است. برای چند روز در...

بیشتر بخوانید

روایت زنان؛ مبارزه‌ی دشوار سلیمه برای نگهداری فرزندانش

۱۶ جوزا ۱۴۰۲
روایت زنان؛ مبارزه‌ی دشوار سلیمه برای نگهداری فرزندانش

بهار و هوای کابل ملایم است. در یکی از پس‌کوچه‌های«تایمنی» به سوی خانه‌ی سلیمه می‌روم. زنی که در برزخ دشوار زندگی زیر...

بیشتر بخوانید

«آموزش در خانه»؛ دختران بادغیس با استفاده از برنامه‌ی رادیویی درس می‌خوانند

۱۵ جوزا ۱۴۰۲
«آموزش در خانه»؛ دختران بادغیس با استفاده از برنامه‌ی رادیویی درس می‌خوانند

راس ساعت سه عصر روز ‌شنبه به وقت محلی در ولایت بادغیس گروه چهار نفری از دختران، رادیوی محلی را...

بیشتر بخوانید

نامه به دخترم؛ تو از نسل شیرین هستی و من به عزم تو ایمان دارم

۱۴ جوزا ۱۴۰۲
نامه به دخترم؛ تو از نسل شیرین هستی و من به عزم تو ایمان دارم

تو می‌دانی و آگاهی که هردوی ما برای تحقق آرزوها و شگوفایی آینده‌ات برنامه‌های زیبا و دست‌یافتنی بافته بودیم. آن‌گاه...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.