تمنا تابان
آمارها در بامیان نشان میدهد که مشکلات روحی و روانی میان دختران جوان بلند و نگرانکننده است. بر اساس آماری که رسانهی رخشانه به صورت غیر رسمی از شفاخانهی ولایتی بامیان به دست آورده، تنها در ۱۰ ماه اول سال ۲۰۲۳ میلادی یک هزار و ۹۶۵ زن و دختر برای درمان مشکلات روحی و روانی به این شفاخانه مراجعه کردهاند.
مراجعه کنندهها عمدتا دختران و زنان جوان بودهاند که از مشکلاتی نظیر ناامیدی مداوم، بی انگیزگی، دلتنگی، سردردی، کم اشتهایی و اندوه ناخواسته و همیشگی شکایت داشتهاند.
منابع به رسانهی رخشانه گفتهاند که آمارهای واقعی بیشتر از این است. از قول این منابع، از آنجایی که بخش صحت روانی در شفاخانهی ولایتی بامیان به تازگی فعالیت درمانی را هم شروع کرده، بسیاری از ساکنان بامیان از آن آگاهی ندارند. برای همین، زنان و دختران زیادی برای درمان مشکلات روحی روانی به کلینیکهای خصوصی مراجعه میکنند.
بخش صحت روانی قبلا هم در شفاخانه ولایتی بامیان وجود داشت، اما صرف خدمات مشاورهای ارائه میداد، حدود سه ماه میشود که بخش بستر و تداوی تخصصی بیماران روانی در این شفاخانه فعال شده است.
به گفتهی منابع آگاه، برای فعلا بخش تداوی امراض روانی در شفاخانه ولایتی بامیان دارای ۲۰ بستر است، اما خیلی اوقات تعداد مراجعهکنندگانی که نیاز به بستری شدن دارند، بیشتر از ظرفیت این مرکز است.
در بخش روانی شفاخانه ولایتی بامیان در حال حاضر یک متخصص، ۳ داکتر و ۵ پرستار حضور دارد، اما خدمات مدیریتی آن مربوط به بخش عمومی شفاخانه میشود.
یکی از زنان بستر شده در این مرکز معصومه* است. دختر ۲۱ سالهای که در زمان سقوط حکومت پیشین به تازگی توانسته بود مکتب را تمام کند و شوق بسیاری برای رفتن به دانشگاه داشت.
معصومه گفته زمانی که امتحان کانکور داد به دانشکدهی اقتصاد دانشگاه بامیان راه یافت، اما هنوز مرحلهی ثبت نام دانشجویان آغاز نشده بود که خبر شد طالبان دانشگاهها را به روی دختران بستهاند.
«بدترین روز زندگیم شنیدن این خبر بود، وقتی شنیدم که دانشگاه به روی ما دخترا بسته شده است فکر کردم از آسمان به زمین خوردهام، سه روز و سه شب نان دلم نمیشد، در دلم آرزو میکردم که این فقط یک خواب بد باشد.» همین خبر سرآغاز روزهای انزوا و افسردگی معصومه شد. او گفته است، وقتی دید همهی آرزوهایش از دست رفته به دنبال راه بدیلی گشت تا جای خالی دانشگاه را برایش پر کند.
تصمیم گرفت حرفهی خیاطی را یاد بگیرد، اما این تیرش هم به سنگ خورد. خودش گفته است: «پدرم شدیداً مخالفت کرد، گفت مه به هیچ عنوان اجازه نمیدهم که در بازار بروی، فعلا هم که یگان بار از خانه بیرون میروی تا آمدنت هزار رقم تشویش ده ذهنم میگرده… سر طالبا به اندازه موی اعتبار نیست، خدای نخواسته یک روز نه یک روز برایت مشکل پیش میآیه.»
از آن روز به بعد معصومهای که سالها به صورت آزادانه زندگی کرده بود، مانند زندانی مجبور شد روزهایش را در کنجخانه به شب برساند: «ازو به بعد احساس میکنم زندانی هستم، ما در محیط آزاد بزرگشدهایم؛ در این مدت حتا پدرم اندکی سختگیری نکرده بود، حالی نمیفامم چرا ما را درک نمیکنه، یا شاید ما او ره درک نمیتوانیم.»
معصومه از شش ماه به این سو دچار مشکلات حاد روحی و روانی شده است، او این بار سوم است که در بخش صحت روانی در شفاخانهی ولایتی بامیان بستری شده است.
معصومه که با چهرهی گرفته و صدای آهسته حرف میزد گفته است، بار اول در آغاز روزهای ماه میزان امسال به مدت ۴ روز در بخش روانی این شفاخانه بستری شد. دومینبار معصومه ۱۱ روز بعد و به تاریخ ۲۰ میزان برای شش روز دیگر بستری شد. سومینبار نیز معصومه به تاریخ ۱۸ عقرب که حدود کمتر از یک ماه از بستری شدن قبلیاش گذشته بود، به خاطر وخامت وضعیتاش، در شفاخانه بستری شد.
در سایه طالبان و قوانین زنستیزانهی این گروه، این تنها سرنوشت معصومه نیست، بلکه میلیونها دختر افغانستان گرفتار چنین وضعیتی شده است که افزایش خودکشی در میان دختران خود گواه آن است.
برای همین، نگرانی خانوادهها از افزایش افکار خودکشی در میان دختران در افغانستان بیشتر شده است. اخیرا خانوادههای زیادی در گفتوگو با رسانهی رخشانه از این موضوع اظهار نگرانی کردهاند که عمدتا دلیل آن بر میگردد به محدودیتهای طالبان و افزایش بحران سلامت روان در میان زنان و دختران در افغانستان.
گزارشهای رسمی نیز نشان میدهد که محدودیتهای طالبان سلامت روان زنان را به طور جدی با خطر مواجه کرده است. بخش زنان ملل متحد در آخرین گزارش در این مورد گفته است، ۶۹ درصد زنان افغانستان احساس اضطراب، انزوا و افسردگی دارند.
از سویی هم مادر معصومه نیز میگوید که دخترش وضعیت وخیم و بدی را سپری میکند و اگر اینطور ادامه پیدا کند نمیداند چه سرنوشتی در انتظارش خواهد بود.
سکینه* ۵۲ ساله مادر معصومه که از دخترش در شفاخانه، مراقبت میکند گفته است: «وضعیتش هیچ خوب نیست، بعد ازی که پدرش اجازه نداد بازار برود و خیاطی یاد بگیرد، خیلی از شبا درست خواب نمیرفت، وضعیت معصومه روز به روز خرابتر شده رفت، به حدی که تا حالا سه بار در شفاخانه بستری شده است.»
سکینه همچنین میگوید که وقتی وضعیت دخترش بسیار وخیم میشود به خودش آسیب میزند: «بعضی وقتا اوقدر وضعیتش بد میشه که دستای خوده میخوره ( گاز میگیره)، چک میزنه( سیلی) و اگر کسی مانعش شوه او ره هم چک میزنه.»
سکینه میگوید، این وضعیتی است که طالبان بر سر دخترش آورده است.
رینا امیری، نمایندهی ویژهی ایالات متحده در امور زنان، دختران و حقوق بشر در افغانستان روز جمعه ۱۱ اکتوبر (۲۰ میزان) گفته است که زنان و دختران افغانستان به دلیل محدودیتهای طالبان، با بحران ویرانگر سلامت روانی مواجه شدهاند.
محدودیتهای فزایندهی طالبان بر وضعیت زندگی زنان و دختران در افغانستان به دهها مورد میرسد. آخرین مورد هم توشیح قانون امر به معروف و نهی از منکر از سوی رهبران طالبان است. قانونی که پوشش صورت زنان را الزامی کرده و صدای زنان را عورت خوانده است.
کمیشنری عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، تاریخ ۲۰ میزان امسال در گزارشی گفته است که پس از توشیح این قانون، زنان و دختران در افغانستان بیشتر احساس «عصبانیت، افسردگی و ناامیدی» میکنند.
عادله ذاکری* داکتر ۳۱ ساله در یکی از درمانگاههای خصوصی در مرکز بامیان گفته است، از دو سال به این سو دختران جوان زیادی به او مراجعه کردهاند که دچار مشکلات سلامت روان بودهاند.
او به رسانهی رخشانه گفته است: «گرچند ما آمار دقیق از اینگونه بیماران نداریم؛ زیرا تا هنوز به این مورد فکر نکرده بودیم؛ اما با یقین کامل گفته میتوانم که ماهانه بیشتر از ۵۰ زن و دختر جوان که به مشکلات روانی مبتلااند، نزد ما مراجعه میکنند…دلیل اصلی بیماریهای روانی نزد زنان و دختران جوان، محدودیتهای طالبانی است، آنان درس، تحصیل، کار، فعالیت و حتی گشت و گذار را برای زنان ممنوع کردهاند، این موارد خواهی نخواهی تاثیر بسیار منفی و مخرب روی روحیه زنان میگذارد.»
به گفتهی این داکتر، فشار خانوادهها به دلیل ترس از طالبان مزید بر علت شده است: «خانوادهها از فضایی که طالبان ایجاد کردهاند میترسند، به همین سبب آنان هم کوشش میکنند تا زنان و دخترانشان کمتر از خانه بیرون شوند. اکثر زنان و دختران که نزد ما مراجعه میکنند، میگویند که حس میکنند در زندان هستند، زیرا وقتی آزادنه گشت و گذار نمیتوانند و از تمام فعالیتهای انسانی محروم شدهاند، به حدی که حتی صدایشان عورت هست، آنان به چه دلخوش کنند.»
بازداشت دختران و زنان به بهانهی حجاب، بدرفتاری با زنان در بازداشت، تهدید خانوادهها و شکنجه در زندانها از تاکتیکهای اصلی طالبان برای گرفتن پای زنان از بیرون بوده است که بهطور گسترده در شماری از شهرهای افغانستان اجرا شده که منجر به ترس گستردهی در خانوادهها شده است.
عذرای* ۵۶ ساله مادر دیگری است که دخترش را به بخش صحت روانی آورده است. او گفته است، دخترش صنف سوم دانشگاه و آموزگار یک مکتب بود که به خاطر محدودیتهای طالبان خانهنشین شد.
عذرا میگوید، حدود یک و نیم سال شده که دخترش گوشهنشین، افسرده و کم حرف شده است. اما همهی مشکلات دختر ۲۴ سالهی عذرا همین نیست: «یگان دفعه قفسه سینهاش به درد میایه و رقم کسایی که سایه (مرگی) میگیره از دهنش کف میایه و حدود یک ساعت از خود خبر نیست و فقط ناله میکنه…وقتی دخترم ره به ای حال میبینم خدا شاهد است که دلم میترقه، ذره ذره آب میشوم، نمیدانم چه کار کنم، چند بار کابل بردیم، پیش داکترای خیلی نامدار، ولی ده وضعیت ظریفه تغییرات نیامد.»
بیشتر از یک سال شده که عذرا خودش را به آب و آتش زده که دخترش به روزهای خوب قبل از طالبان برگردد، اما هرگز این اتفاق نیفتاده است. عذرا وقتی از دخترش قبل از طالبان حرف میزند، در چشماناش برق خاصی دارد. شاد، تندرست و شجاع توصیفهایی است که او از دخترش میکند: «در این یک سال چه که نکدیم، مردم گفت نذر کنین نذر کدیم، گفتند قربانی کنین چند بار بره و گوسفند قربانی کدیم، دوای داکتر که همیشه همرایش استه…هر وقت جایی میره یک نفر ره همرایش روان میکنم، چون میترسم سرش حمله بیایه و از خود بیخود شوه، خیلی وقتا اصلا اجازه نمیدهیم جایی برود.»
یادداشت: نامهای آمده در این گزارش، مستعار است