زیبا بلخی
نفس عمیقی میکشد. تمام صحنههای لحظهی ترک افغانستان در ذهنش تداعی میشود، لحظهای که برای اولین بار اشک دوری از وطن و خانواده از چشماش جاری شده بود. چهرهی خشن جنگجویان طالبان در هر ایست بازرسی را با گذشت دو سال، هنوز به روشنی به خاطر دارد: «تا گذشتن از مرز وقتی در هر ایست بازرسی طالبان را میدیدم، عقده داشتم در مقابل شان که ما از کشور خود با چقدر تحقیر بهخاطر اینها مجبور شدیم بیرون شویم و به کشور دیگر مهاجر شویم. حس نفرت داشتم در مقابل شان، اینها تمامش عقده در دلم بود و هنوز هم است.»
این حس نفرت و انزجار در برابر طالبان باعث شد تا برای فردای روشن مبارزه کند و هربار به خودش وعدهی قاطعتر میداد: «در هر ایست بازرسی که آنها را میدیدم، به خودم خیلی قولها دادم. وعده دادم که من یک روز باید آنقدر قوی شوم که بتوانم از حقوق خود و چیزی که حقم است، دفاع بکنم.»
این گزارش روایت تمنا صمیم است. دختر ۱۷ سالهای که به تازگی از پنج کالج معتبر در امریکا و کانادا پذیرش دریافت کرده است.
تمنا ساکن کابل بود و هنگامی که طالبان به این شهر تسلط یافتند، او دانشآموز صنف هشتم مکتب بود.
بستن مکتبهای دخترانهی بالاتر از صنف ششم، یکی از محدودکنندهترین تصمیمهای طالبان در روزهای نخست برگشت دوباره به قدرت بود. اقدامی که هزاران دختر را در افغانستان تا امروز خانهنشین کرده است.
تمنا هنگامیکه خبر بسته شدن مکتبها را شنیده بود، مثل هر دختر دیگر افغانستانی تلخ گریست: «خبر بسته شدن مکتبها را از طریق تلویزیون شنیدم، همان لحظه همه چیز پیش چشمم تاریک شد، خیلی جگرخون و ناراحت شده بودم، نمیفهمیدم چی کار بکنم و کاملا سرگردان بودم.»
تمنا میگوید که آن زمان بسیار شکسته و گریه کرده بود؛ اما نگذاشت امیدش هم بمیرد. به این فکر شد که حالا زمان آن است که با خانواده و یا بدون آنها از افغانستان برود.
دو سال پیش، با اصرار زیاد خانوادهاش را راضی کرد که برایش اجازه بدهند تا از افغانستان بیرون شود. او از راه قاچاقی و همراه با یک خانواده از بستگانش وارد یکی از کشورهای همسایه افغانستان شد. تمنا ترجیح داد نام کشوری را که حالا در آن زندگی میکند، در گزارش ذکر نشود.
او آغوش گرم مادرش و خانواده را رها کرد. تصمیم سختی برای او بود؛ اما برای یک هدف بزرگ: «افغانستان را ترک کردم به قصد رسیدن به رویاهایم.»
بر اساس آمار سازمان بینالمللی ماجرت(IOM) در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ میلادی همزمان با حاکمیت دوبارهی طالبان، سه میلیون و ششصد هزار نفر از مردم افغانستان به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند. بیشترین مقصد این مهاجران کشورهای ایران و پاکستان بوده است.
روزی که تمنا از مرز افغانستان بیرون میشد، ماسک پوشیده بود و خودش را در چادر سیاه بزرگ پنهان کرده بود: «وقتیکه به ایست بازرسی طالبان میرسیدیم، خیلی میترسیدم. چون در آن زمان که ما به این کشور همسایه میرفتیم، طالبان را تازه دیده بودیم.»
تمنا تا اینجا تنها از سد محدودیت طالبان گذشته بود. موانع بزرگ دیگری هم بر سر راهش بود؛ دختری تنها در کشوری بیگانه: «چند مدتی را در سردرگمی بودم و نمیدانستم چی کار کنم، ولی بعد از تماس با آنهایی که اسکالرشیپ گرفتند و رفتند و همچنین تحقیقات، خودم راه خود را پیدا کردم و تصمیم گرفتم بهخاطر این که قوی شوم و توان ایستادگی در برابر ناعدالتیها را داشته باشم، باید علم لازم و دانش بسنده داشته باشم.»
در یکقدمی رویا
«خیلی خوشحال هستم و حالا بیشتر از قبل به خود باورمند شدم.»
این پاسخ تمنا است که وقتی از او میپرسم از چند کالج پذیرش دریافت کرده است، با لبخندی بر لب آن را بیان میکند.
تمنا صمیم از دستکم پنج کالج جهانی پذیرش گرفته است. از دو کالج کشور کانادا، دو کالج در کشور نیوزلند و یک کالج از آمریکا این بورسیهها را به دست آورده است. او نامههای پذیرش این کالجها را در اختیار رسانهی رخشانه گذاشته است؛ اما به دلیل حساسیتهای امنیتی در این گزارش نشر نمیشود.
تمنا میگوید، دستکم به چندین کالج ۳۰ بار ایمیل زده است. بارها هم جواب رد گرفته؛ اما متوقف نشده است. او در توصیف آن لحظهها گفته است: «خیلی راه سختی بود، خیلیها جواب رد دادند و بعضی مکتبها هم بودند که حتا ایمیل را جواب نمیدادند. بعضیها هم احساس تاسف شان را شریک میکردند. وقتی اولین ایمیلی که زدم و جواب رد گرفتم، بسیار جگرخون شدم؛ اما باز تلاش کردم. با وجودیکه خیلی درها بسته بود، ولی توانستم انترویوهای مکاتب جهان اول را سپری بکنم و قبولی شان را بگیرم.»
«North Cedar Academy» از جملهی مشهورترین کالجهای آمریکا است که تمنا پذیرش آن را دریافت کرده است. او تصمیم گرفته است تا تحصیل خود را در این کالج ادامه دهد.
این کالج پذیرفته است که ۸۰ درصد هزینهی تحصیل او را پرداخت کند؛ اما ۲۰ درصد دیگر را باید خود تمنا پرداخت کند.
حالا او در یک قدمی موفقیت با یک مشکل نهچندان بزرگ رسیده است؛ اما برای تمنا که پدرش به خاطر طالبان کارش را از دست داده، همین هم مشکلی بزرگی به شمار میرود. او باید مقدار ۱۱ هزار و ۶۰۰ دالر امریکایی را خودش تامین کند.
تمنا به رسانهی رخشانه گفته است که پدرش بیکار است. او به خاطر مساییل امنیتی از شغل پدرش نام نمیبرد، زیرا خانوادهاش هنوز در افغانستان به سر میبرند: «با وجودی که فامیلم خیلی تشویقام میکنند؛ اما سخت است تا آنها ۲۰ درصد پولی که برای اسکالرشیپ نیاز است را تهیه کنند.»
تمنا این روزها هزینهی زندگیاش را از طریق تدریس ریاضی و انگلیسی تامین میکند. او برای جمعآوری این مقدار پول کمپاین راهاندازی کرده است؛ اما میگوید، هنوز ابتکارش با استقبال عمومی مواجه نشده است: «امیدوار هستم بتوانم این مقدار پول را به دست بیاورم و به دنبال اهداف، آرزوها و رویاهایم بروم.»
در پاسخ به این پرسش که پیاماش به عنوان دختری که سد ممنوعیت طالبان را شکسته و در دنیای مهاجرت با سختیها مبارزه کرده، به دختران گیرمانده در افغانستان چیست؟ با قاطعیتی که از صدایش پیدا است میگوید: «چیزی که سرنوشت ما را تغییر میدهد، شجاعتی است که ما در راه اهداف ما بکار میگیریم. با وجودیکه شب را با گریه سپری کردی، ولی فردایش با همت بلند برای ساختن راهت ادامه بده و تسلیم نشو.»