زهرا نادر
ماهجبین حکیمی در اوایل ماه اسد خبر خوشی دریافت کرد: بالاخره ویزای او برای مهاجرت به امریکا در حال قبول شدن بود. ماهجبین ۲۵ ساله که در قطعه خاص نیروهای امنیتی حکومت پیشین افغانستان کار کرده بود، عضو تیم والیبال بانوان شهرداری کابل نیز بود. او برای آغاز یک زندگی جدید هیجان زده بود. اما ماهجبین هرگز به امریکا نرسید. او چند هفته بعد به گونهی مرموزی جان باخت.
چگونگی مرگ او به سرعت در محور توجه رسانهها قرار گرفت و به موضوع گرم شایعه در افغانستان زیر کنترول طالبان تبدیل شد.
برخی از رسانهها به نقل از مربی تیم والیبال شهرداری کابل گزارش دادند که طالبان ماهجبین را سر بریدهاند، هرچند ماهجبین ۹ روز قبل از آمدن طالبان به کابل، در ۱۵ اسد جان باخته بود.
رسانهی رخشانه در این گزارش به چگونگی و علت مرگ ماهجبین حکیمی پرداخته است. در این گزارش با پنج منبع، از اعضای خانواده، اقوام، دوست و یک منبع امنیتی حکومت پیشین افغانستان گفتوگو شده است.
اکنون تلاشهای والدین ماهجبین برای پیدا کردن چگونگی مرگ دخترشان با فروپاشی حکومت به بنبست خورده است. آنها نگراناند که هرگز عدالت در قضیهی مرگ ماهجبین اجرا نشود.
نزدیکان خانواده نامزد ماهجبین میگویند که او خود را حلقه آویز کردهاست. اما خانواده ماهجبین این ادعا را باور ندارد.
صبح روز جمعه، ۱۵ اسد، طیبه سحر، دوست ماهجبین همراه یک دوست مشترک شان به خانه نامزد ماهجبین رفت. خواهر مجید، نامزد ماهجبین آنها را به اتاق خواب ماهجبین راهنمایی کرد. سحر که قبلا سه بار دیگر نیز به خانه ماهجبین آمده بود، آن روز اتاق او را به گونهای غیرعادی تمیز و منظم یافت.
هر دو دوست منتظر ماهجبین در اتاق خواب او نشسته بودند که صدای جیغ مادر نامزد ماهجبین که رفته بود از او احوال بگیرد را از حمام شنیدند و بلافاصله خود را به حمام رساندند.
سحر در یک مصاحبهی تلفنی به رسانهی رخشانه گفت: «ماه جبین با یک چادر سبز رنگ از یک گوشه کلکین حلقهآویز شده بود.»
سحر که از کمپ نظامی فورت مک کوی امریکا در ویسکانسین صحبت میکرد، گفت: «در اطراف گردن و زیر چانهاش زخمهایی وجود داشت که با حلقه آویز شدن با چادر مطابقت نداشت.»
سحر ۲۳ ساله که تا سقوط حکومت و آمدن طالبان به کابل، به عنوان یک پولیس در فرماندهی پولیس کابل کار میکرد، گفت: «انگار ماهجبین هیچ دست و پایش را تکان نداده بود.»
موضوعی که باعث نگرانی سحر شد، درخواست یکی از اقوام نامزد ماهجبین در آن روز بود: «او از من خواست که به پولیس بگویم ما ماهجبین را قبل از رفتن به حمام، زنده دیدیم.»
یکی از اقوام نامزد ماهجبین که نخواست نام یا رابطهی او با این خانواده در گزارش درج شود، گفت که پولیس ابتدا نامزد ماهجبین را دستگیر کرد، اما بعدا او را به قید ضمانت رها کرد.
یک افسر سابق پولیس که در حوزهی محل زندگی ماهجبین کار میکرد، بررسی این قضیه از سوی پولیس را تایید کرد، اما گفت که نتایج تحقیقات آنان پس از آمدن طالبان «نابود» شده است.
برای خانوادهی ماه جبین، عدم شفافیت در مورد چگونگی مرگ او رنج آور است. سرور حکیمی، پدر ماه جبین در مصاحبه با رسانه رخشانه گفت: «من می خواهم بدانم چه اتفاقی برای دخترم افتاده است. حتی اگر خودکشی بوده، دلیلش چه بوده است؟»
پدر و مادر ماهجبین همان جمعه شب، ۱۵ اسد خود را از یکی از ولسوالی های ولایت غزنی به کابل رساندند، وقتی یکی از اقوام نامزد ماهجبین تلفنی به آنها اطلاع داد که ماهجبین در شفاخانه است.
آنها در کابل از مرگ دخترشان با خبر شدند، زمانی که جنازه او هنوز در طب عدلی بود.
پدر ۵۱ ساله ماهجبین که استاد هنرهای رزمی است، اولین استاد کاراته ماهجبین بوده است. ماهجبین و پدرش با هم دوستان صمیمی بودند. پدر او عکسها و ویدیوهایی با رسانهی رخشانه شریک کرده که نشان میدهد ماهجبین یک دختر سرزنده و با نشاط بوده است. در یکی از این عکسها، پدر ماهجبین او را در آغوش گرفته و هر دو به طرف عکاس لبخند میزدند.
پدر ماهجبین میگوید: «آنها به من گفتند که دخترم از یک کلکین ۱۲۰ سانتی متری خود را حلقه آویز کرده است. قد دختر من ۱۶۰ سانتی متر بود، این چطور ممکن است؟»
سحر شک دارد که ماهجبین خودکشی کرده باشد، زیرا در شش سالی که با هم دوست بودند، ماهجبین همیشه یک دختر شاد و مثبت بوده است. او میگوید که ماهجبین همیشه از این که یک خواهرش خودکشی کرده بود و باعث رنج پدر و مادرش شده بود، ناراحت بود. برای سحر، این «غیرقابل تصور» است که ماهجبین خودکشی کرده باشد.
خانواده ماهجبین و اقوام نامزد او، تایید میکنند که نامزد ماهجبین با کار او در قطعه خاص نیروهای امنیتی مخالف بوده و ماهجبین بعد از نامزدیاش کارش را رها کرده است. یکی از بستگان مجید، نامزد ماهجبین به رسانهی رخشانه گفت: «مجید به او گفته بود اگر میخواهی با من زندگی کنی، کارت را در قطعه خاص ترک کن.»
عاقله ۵۰ ساله، مادر ماهجبین رسانهی رخشانه گفت: «من روز پنجشنبه، (یک روز قبل از مرگ ماهجبین) با او صحبت کردم. ماهجبین به من گفت که ویزای او برای امریکا در حال تکمیل شدن است، اما نامزدش نمیخواهد با او برود.»
با وجود تلاشهای زیاد برای تماس با مجید، نامزد ماهجبین، رسانهی رخشانه موفق به صحبت با او نشد.
ماهجبین یک هفته قبل از مرگش به دوستش سحر گفته بود که آرزوی بازگشت به کارش را دارد. سحر گفت: «او از من خواست که یک پست خالی برایش پیدا کنم. او گفت که نامزدش را متقاعد خواهد کرد تا به او اجازه دهد تا کار کند.»
یکی از بستگان نامزد ماهجبین که آن روز جمعه در خانهی آنها بوده و جنازه ماهجبین را از نزدیک دیده، گفت: «واقعیت این است که ماهجبین خودکشی کرده است.»
والدین ماهجبین اکنون نگران امنیتشان هستند. حکیمی، پدر ماهجبین گفت: «ما قبلا هم به دلیل کار ماهجبین با نیروهای قطعات خاص از سوی طالبان خطر احساس میکردیم، اما دروغی که بعضی از رسانهها نشر کرده که گویا ماهجبین را طالبان سربریدهاند، بیشتر ما را با خطر مواجه کرده است.»