هانیه فروتن
تابستان امسال، گیسو همراه با شوهرش برای گرفتن تذکره به اداره ثبت احوال طالبان در ولایت میدان وردک میرفتند. در مسیر، موتر حامل آنها متوقف شد و به گفتهی او، چند مرد مسلح با ریش و موهای بلند، بدون هیچ توضیحی، آنها را به حوزهی پولیس برده و به اتهام «رابطهی غیر اخلاقی» بازداشت کردند.
گیـسو (نام مستعار) ۲۹ سال دارد و در ماه جوزای ۱۴۰۴، همراه با خانوادهی شوهرش از ایران اخراج و به کابل بازگشت. او در مورد ماجرای تلخ آن روز میگوید: «با لحن زشت و بیادبانه از ما خواستن از ماشین پیاده شویم. حدود دو دقیقه از هر کداممان، جداجدا سوالاتی پرسیدن. از ترس زیاد زبانم بند آمده بود، مثلیکه سرگیجه داشته باشم و اصلا متوجه حرفای اونا نبودم. وقتی به خود آمدم، دیدم در یک خانهی قدیمی و خاکی، زندانی شدهام.»
طالبان در چهار سال گذشته هزاران زن و مرد را در نقاط مختلف افغانستان به اتهامهای مختلف از جمله «رابطهی غیراخلاقی» یا «فرار از منزل» بازداشت و محاکمه کرده است.
هرچند رقم مشخصی از بازداشت زنان و مردان به اتهام «رابطهی غیراخلاقی» در دست نیست، اما گزارش نهاد رواداری، سازمان ناظر بر وضعیت حقوق بشر که در ماه مارچ ۲٠۲۵ نشر شد، نشان میدهد که از ۱۵ اگست ۲۰۲۱ تا ۳۰ جون ۲۰۲۴، حداقل ۱۲۰۲ مرد و زن به اتهامات مختلف به صورت غیرقانونی، ظالمانه و غیرانسانی در محضر عام مجازات شدهاند که شامل قصاص، اعدام و سنگسار میشود.
شلاق در ملاءعام یکی از مجازاتهای اصلی طالبان است که عمدتا افراد به اتهام رابطهی غیر اخلاقی میبینند.
گیسو متولد تهران است و پدر و مادرش نیز در ایران زندگی میکنند. تذکرهی افغانستانی تنها چیزی بود که امکان بازگشت او به نزد خانوادهاش در ایران را فراهم میکرد. اما به گفتهی خودش، برای گرفتن آن بهای بزرگی پرداخت: یک شبانهروز در زندان طالبان بودن، گذاشتن وثیقه و پرداخت پول نقد.
در نیمههای ماه اسد سال جاری، وقتی گیسو و شوهرش کابل را به مقصد میدان وردک و برای گرفتن تذکره، ترک کردند، در مسیر راه توسط افراد مسلح طالبان بازداشت و به حوزه منتقل شدند.
گیسو با همان اضطراب شدید میگوید: «ساعت ده و چند دقیقهی صبح بود. در مسیر کابل – میدان وردک، ایستِ بازرسی ماشین را نگه داشت. مردان مسلح با سر و وضع وحشتناکشان دور ما حلقه زدند. چند سوال از هر دوی ما پرسیدند و من آنقدر وحشتزده شده بودم که حتی اسم پسرعموهای شوهرم را هم یادم نمیآمد. بعدش بی هیچ حرفی سوار ماشین نظامی شدیم و سر از بازداشتگاه طالبان در آوردم.»
گیسو نمیخواهد محل دقیق بازداشتش در گزارش ذکر شود. او میگوید افراد طالبان، خودش را زندانی کرده و شوهرش را برای پیدا کردن شاهدی که ثابت کند آن دو محرماند، آزاد گذاشته بودند.
او به رسانهی رخشانه گفته است که او در زندان طالبان به هیچ چیزی برای خوردن دسترسی نداشت و نیروهای طالبان او را تهدید به مرگ نیز کردهاند.
به گفتهی گیسو: «اون شب و روز، با ترس و وحشت غیرقابل وصفی گذشت. یکی میگفت فردا شلاق میزنیمت، دیگری میگفت سنگسارت میکنیم. با لحن خیلی خشنی حرف میزدن و مرتب فحش میدادن، غیر از من هیچ زنی آنجا نبود و تا آزاد شدنم، من از نگرانی، بارها مردم و زنده شدم.»
رامین (نام مستعار)، شوهر گیسو، در گفتوگو با رسانهی رخشانه میگوید که با دشواری توانسته چند تن از اقارب پدرش را راضی کند تا همراه او به حوزهی طالبان بروند و شهادت بدهند.
او توضیح میدهد: «همه میترسیدن. انگار ما جرمی کرده باشیم. حتی بعضی از فامیلا خودشان را ناشناس سر دادن. با هزار زحمت، التماس و خواهش، سه_چهار نفری حاضر شدند که شهادت بدن.»
شوهر ۳۴ سالهی گیسو میگوید برای آزادی همسرش از بند طالبان، سند ملک پدریاش را بهعنوان وثیقه گذاشته و علاوه بر آن، مبلغ پنجاه هزار افغانی پول نقد به مسوولان حوزهی مربوطه طالبان پرداخت کرده است.
رامین لحظهی آزادی گیسو را هنوز با جزئیات به یاد دارد. او میگوید: «وقتی از در حوزه بیرون آمد، لباسش خاکی بود و چشمهایش سرخ. نگاهم میکرد، هیچ حرفی نمیزد. تا سوار ماشین شد، فقط گریه میکرد. منم نمیدانستم چه بگویم، از راننده خواستم سرعت بگیرد تا از آنجا دور شویم.»
حدودا دو ماه از آن حادثهی تلخ میگذرد، اما وحشتش هنوز برای گیسو تازگی دارد. شبها با کوچکترین صدا از خواب میپرد. خودش میگوید: «تا مدتها هر بار که صدای موتور یا شلیک گلوله میشنیدم، خیال میکردم دوباره آمدهاند دنبالم.»
فقط کابوسهای شبانه نیست که گیسو را خانهنشین کرده؛ قضاوتها و بدگوییهای اقارب شوهرش هم بخشی از تلخکامیهای اوست.
میگوید: «یکی دوبار در مهمانیها شرکت کردم، اما زنان با من حرف نمیزدند، از من فاصله میگرفتن. چند وقت پیش در عروسی پسرعمهی رامین، شنیدم که خانمها پچپچ میکردن و میگفتن ای همو کسیست که یک شب مهمان طالب بوده.»
برای گیسو، که تا پیش از این تنها از روزنامهها و سایتهای خبری دربارهی افغانستان و آنچه در این جغرافیا میگذرد میخواند، تجربهی چنین وضعیتی ــ به گفتهی خودش ــ «دور از تصور و وحشتناک» است.
او میگوید: «مهاجرت سخت است، اما حالا نفس کشیدن در کابل برایم سختتر شده.»
ترنم سعیدی، فعال حقوق زنان، میگوید طالبان با نظارت، بازداشت و مجازات مردم، زنان و مردان را در سکوت و ترس نگه میدارند و آزادی فردی را از بین بردهاند.
به گفتهی این فعال حقوق زنان، طالبان با نظارت، بازرسی و مجازات مردم، قصد دارند بر جامعه کنترل کامل داشته باشند و با ایجاد ترس و وحشت، قدرت خود را نشان دهند. به گفتهی او، در دیدگاه بنیادگرایانه طالبان، آزادی فردی معنایی ندارد، هم زنان و هم مردان مجبور به زندگی در سکوت و ترس هستند.
او همچنین به نبود قانون اساسی و مرجع پاسخگو اشاره میکند که به طالبان اجازه میدهد قوانین سلیقهای خود را بر مردم تحمیل کنند. این فعال حقوق زنان میگوید دستگیریها و بازداشتها بهویژه به بهانهی «رابطه غیر اخلاقی» یا ادعاهای مشابه، در واقع نمایش قدرت و سرکوب قربانیان بیپناه است و اغلب افرادی را هدف قرار میدهد که در شرایط نامساعد قرار داشته و یا بیگناه هستند.

