رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • درباره خشانه
    • هیات امناء
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
Help Our Work DONATE
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • درباره خشانه
    • هیات امناء
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
Help Our Work
DONATE

انتقام اهریمن از فرشته؛ روایت یکی از قربانیان مرکز آموزشی کاج

۱۴ میزان ۱۴۰۱
انتقام اهریمن از فرشته؛ روایت یکی از قربانیان مرکز آموزشی کاج

نجیبه در نقشی یک فرشته در نمایش تئاتری در کابل عکس: ارسالی به رسانه رخشانه.

نویسنده: کریمه مرادی

در حالی‌که بحث‌های تند وتنش‌آلود در مورد ابتدایی‌ترین حقوق اساسی زنان و دختران بعد از سقوط دولت افغانستان و به روی کارآمدن دوباره طالبان همه‌جا را فراگرفته بود، دختری در گوشه‌ی کابل راه خودش را می‌رفت. غرق شدن در هنر و نقاشی که در فهرست اول ممنوعه‌های طالبان قرار می‌گیرد. آرام و بی صدا بدون گرفتار شدن به این زمان، می‌توانست با پنسل‌های رنگارنگ به خیالاتش از زیبایی رنگ ببخشد. نامش نجیبه هنرجو بود. اما خیلی زود هیولای جنگ او را بلعید. نجیبه هنرجو یکی از قربانیان حمله انتحاری بر آموزشگاه « کاج » در غرب کابل است.

طلوع یک روز دیگر در افغانستان است، نسیم صبح‌گاهی می‌وزد‌، مثل زمان دیگر، یک تراژیدی دیگر در شهر شلوغ کابل در حال رنگ باختن است. اما برای خواهری که ششمین روز است با صدای نجیبه از خواب بیدار نشده، هرگز این غم فراموش نمی‌شود. سکینه امروز قرار است به سوی وظیفه‌اش برود. برای زندگی کردن،  برای‌ این‌که چرخ‌ روزگار بچرخد مجبور است غم‌و غصه را  در دل نگهدارد تا بتواند در روزگار فقر و بیکاری گشنه نماند.

 سکینه در حالی که آماده رفتن بر سرکار می‌شد، از نجیبه صحبت هم می‌کرد. نجبیه در تیاتر نقش ‌یک فرشته را داشت، فرشته‌ی در مقابل اهریمن. شاید نقش فرشته‌ی که نجیبه بازی می‌کرد، نمادی از دختران افغانستان بود. اهریمن را که همه شهر می‌شناسد. او درکنار تیاتر نقاشی هم می‌کرد. سوژه‌هایش را تبعیض علیه زنان شکل می‌داد. در مورد تفنگ و کتاب نقاشی می‌کرد: «تفنگ بگذار کتاب بگیر.»

آموزشگاه « کاج»  به خانه‌ی نجیبه بسیار نزدیک است و صبح روز حادثه، صدای انفجار همه اعضای خانواده را  تکان داد مادر و خواهر نجیبه به بام خانه می‌روند که ببیند امروز هیولای نا امنی در کجا و چه کسانی را بلعیده است. در آن لحظه پدر نجیبه در حال رفتن به سمت کار بوده که از حمله به آموزشگاه کاج خبر می‌شود. سراسیمه می‌شود و گویا نمی‌خواهد قبول کند که دخترش به آموزشگاه رفته، به یک چشم به هم زدن گوشی از جیبش برمی‌دارد به خانه تماس می‌گیرد که از نجیبه خبری بگیرد. اما زود می‌فهمد که نجیبه در جمع دختران کاج است.

خانواده نجبیه مثل هر خانواده قربانی دیگر مکرر به شماره‌اش تماس می‌گیرد؛ اما تماس‌ها یکی پشت دیگری خاموش نشان می‌دهد. تا این زمان خبرها به چهار گوشه جهان رسیده است.  پدر به راهش و مادر به راهش هرکدام سراسیمه به سمت آموزشگاه حرکت می‌کنند. دخترشان در محل حادثه نیست. بعد از سرگردانی‌های زیاد،  جسد او را در طب عدلی پیدا می‌کند. به آسانی قابل شناسایی نیست. کاسه سر نیست، دست چپ که با آن نقاشی می‌کرد، در بدن نیست. از نجیبه که روزی چنین  در نقش واقعی فرشته فرو می‌رفت، جسد نیم سوخته‌ی برجای مانده است. شاید این انتقام است که هیولایی زشتی از خالق زیبایی می‌گیرد.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

فاجعه‌ی آموزشگاه کاج؛ ام‌البنین رویای تحصیل در دانشگاه هاروارد را داشت

فاجعه‌ی آموزشگاه کاج؛ داغ مرگ انیسه برای مادرش مثل دیروز تازه است

نقاشی از نجیبه/ عکس: ارسالی به رسانه رخشانه.

پدر و مادر نجیبه هر دو ضعیف شده، عمرشان زیاد نیست ولی رنج روزگار، فقر و بدبختی آن‌ها را به چنین روزی انداخته است.  وقت سکینه از خواهرش نجیبه حرف می‌زند، صدایش گرفته و هق هق گریه امانش نمی‌دهد. می‌گوید، بعد از فروپاشی نظام،  برای یک مدت آموزشگاه رخصت شد؛ اما  نجیبه دست از تلاش برنداشت او در یک آموزشگاه نقاشی هنر می‌آموخت چون از دوران مکتب به هنر نقاشی علاقه واستعداد داشت.  او می‌دانست که هنر در حکومت طالبان جایی ندارد؛ اما بازهم تقلا می‌کرد.

روزهای محدود مانده  به امتحان کانکور نجیبه برای آمادگی عزم خود را جزم می‌کند. از جیب خالی پدر دل می‌زند؛ اما پدر کارگر مثل کوه پشت دخترش می‌ایستد و می‌گوید، نگران هزینه ثبت نام نباشد. نجیبه فقط سه روز به آموزشگاه می‌رود که جنازه‌اش به خانه بر می‌گردد. 

صدای سکنیه آرام است و آرام حرف می‌زند. فراق خواهر رمقی برایش نگذاشته است. می‌گوید، در یکی از تیاترها نقش یک فرشته را  بازی می کرد: «فرشته که از طرف خداوند نازل شده تا در مقابل شیاطین بیستد و انسان‌ها را از اعمال بد دور به اعمال نیک هدایت کند.»

برچسب ها: حمله بر دانش آموزانروایت قربانیانمرکز آموزشی کاج
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

رنج بی‌پایان؛ کودکان زباله‌گرد کابل به روایت تصویر

۱۰ میزان ۱۴۰۲
رنج بی‌پایان؛ کودکان زباله‌گرد کابل به روایت تصویر

روزانه صدها کودک زباله‌گرد درخیابان‌های کابل روز شان را به شب می‌رسانند. این کودکان عمدتا، آهن‌پاره، پلاستیک، کاغذ، غذاها و...

بیشتر بخوانید

یک سالگی حمله به مرکز آموزشی « کاج»؛ سه روایت از یک فاجعه

۱۰ میزان ۱۴۰۲
یک سالگی حمله به مرکز آموزشی « کاج»؛ سه روایت از یک فاجعه

طبق روال عادی، روزهای جمعه‌ی هر هفته، امتحان آزمایشی کانکور داشتیم. آن روزهم مثل سایر روزها ساعت شش صبح به...

بیشتر بخوانید

نکاح‌نامه و محرم؛ دو چالش اصلی در برابر گشت‌وگذار زنان در بامیان 

۹ میزان ۱۴۰۲
نکاح‌نامه و محرم؛ دو چالش اصلی در برابر گشت‌وگذار زنان در بامیان

سیما عزیزی* زمانی‌که ۴۰ روز پیش از پلخمری ولایت بغلان به بامیان آمد، نمی‌دانست که برای پس رفتن به خانه...

بیشتر بخوانید

روایتی از یک دختر دانش‌آموز؛ چند خط دل تنگی

۸ میزان ۱۴۰۲
روایتی از یک دختر دانش‌آموز؛ چند خط دل تنگی

یادداشت: الهام نام مستعار دختر دانش آموزی است که در غرب کابل زندگی می‌کند. او از بازمانده‌های حمله‌ی مرگ‌بار تروریستی...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • درباره خشانه
    • هیات امناء
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.