رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
English
پشتو
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

قلمرو بزرگ فقر در حاکمیت طالبان؛ «نان خشک» رویای زنان دست‌فروش هراتی

۳۰ عقرب ۱۴۰۱
قلمرو بزرگ فقر در حاکمیت طالبان؛ «نان خشک» رویای زنان دست‌فروش هراتی

عکس: رسانه رخشانه

الهه رسا

باد خنکی در یکی از روزهای فصل پاییز در شهر هرات در حال وزیدن است. ده‌ها زن دست‌فروش زیر نورآفتاب کنار یکی از دیواری‌های مسجد جامع شهر هرات پناه گرفته‌اند. لباس‌های دست دوم و کهنه‌ا‌ی را روی زمین پهن کرده‌اند. بازارشان کساد است. روایت همگی این زنان یک‌سان است: کار نیست و پیدا کردن نان خشک هم میسر نمی‌شود.

با روی کار آمدن طالبان و گسترش فقر، به شمار زنان دست‌فروش در شهر هرات افزوده شده است.  فریبا 45 سال دارد. او پس  از روی کار آمدن دوباره‌ی طالبان به دست‌فروشی روی آورده است.  

فریبا در حالی که مصروف تنظیم دوباره لباس‌های دست‌دومی است که پس از رفتن مشتری تیت‌وپار شده است، می‌گوید که خیلی خوش‌چانس باشد تا روزانه الی 150 افغانی عاید کند و این به ندرت پیش می‌آید. «بعضی روزها چند دانه نان خشک به ما خیرات می‌دهند و بعضی روزها هم غذاهای شب مانده را به ما خیرات می‌دهند. ماهانه 3500 افغانی کرایه خانه می‌دهم و هر چهار ماه هم دو هزار افغانی پول آب و برق می‌آید.»

فریبا مادر هفت فرزند است: دو دختر و پنج پسر. سه پسرش مکتب نمی‌روند و در یک ترمیم‌گاه موتر شاگرد هستند.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

طالبان در هرات مسوول بخش سونوگرافی شفاخانه حوزوی را بازداشت کرده‌اند

طالبان در شهر هرات حضور زنان را در «جمعه بازار» منع کرده‌اند

به قول مادرش آن‌ها در هفته 250 افغانی در آمد دارند.

چرخ زندگی برای فریبا و فرزندانش به سختی می‌چرخد. حتا اگر به دارویی نیاز پیدا کند، توان خرید آن‌را ندارد. «من از دل خوش خود کنار سرک برای فروش لباس‌های کهنه نمی‌آیم. اگر این کار را نکنم، کودکان من گرسنه می‌مانند. دیشب تا صبح‌دم سر من درد می‌کرد و به خانه دارو نبود که بخورم. هر زنی می‌خواهد کرسی گرمی داشته باشد و مصارف زندگی او به درستی شود.»

بساط فروش لباس‌های دست دوم برای زنانی مثل فریبا ساده هم نیست. آن‌ها می‌گویند، مجبور هستند هر روز به شهرداری طالبان التماس کنند تا کاری به کارشان نداشته باشد. در تازه‌ترین مورد، کارمندان شهرداری طالبان درهرات به زنان دست‌فروش دستور داده‌اند که بساط شان از کنار دیوار مسجد جامع هرات جمع کنند.

فریبا با لحن عاجزانه‌ا‌ی می‌گوید، اگر بساط شان جمع شود فرزندانش حتا دیگر نانی برای خوردن هم نخواهد داشت. « به این طرف جاده یا آن طرف جاده به یک گوشه نشسته هستیم و کسب‌وکار دیگری نمی‌توانیم، انجام بدهیم. دل ما خوش است که لباس‌های لیلامی را می‌فروشیم. اما کارمندان شاروالی برای ما گفتند که این‌جا را ترک کنیم.»

زندگی فریبا تا پیش از روی کار آمدن طالبان نستباً «بهتر» بود؛ اما حالا می‌گوید که به سختی نان خوردن پیدا می‌کند و با گذشت هر روز پیدا کردن پول نان سخت‌تر می‌شود. فریبا در منطقه‌ی «شال‌بافان» شهر هرات زندگی می‌کند. به‌دلیل نداشتن پول و صرفه‌جویی در هزینه‌ی زندگی  بخش زیادی از مسیر تا خانه‌اش را پیاده می‌رود.

شوهر فریبا زن دوم دارد. او می‌گوید، شوهرش سه فرزند دیگر از همسر دومش دارد و حالا به بیماری قبلی مبتلا شده و پول درمان خود را هم ندارد. شوهرش با زن دومش در افغانستان نیست و در ایران مهاجر شده‌اند.  

گسترش فقر باعث شده است که زنان کهن‌سال نیز به دست‌فروشی روی بیاورند. مثل فاطمه 60 ساله. فاطمه با شوهر کهن‌سال‌تر از خودش و دو دخترش یک‌جا زندگی می‌کند. این روزها تنها فاطمه است که فقط نان خشک روی سفره خانواده چهار نفری‌اش می‌گذارد. «دو بچه‌ی (پسر) من زن و خانه دارند. ما را کمک کرده نمی‌توانند. من مجبور شدم که بیایم کنار سرک بشینم و لباس لیلامی و کهنه بفروشم. به جبر و ستم من پول دو تا نان خشک به دست‌ می‌آورم. اگر همین لباس‌های کهنه را بفروشم، نان در خانه داریم، اگر نفروشم، نانی در خانه نیست که بخوریم.»

بر بنیاد معلومات دفتر هماهنگی کمک های بشری سازمان ملل متحد، بیش از یک دوم جمعیت افغانستان دچار ناامنی غذایی اند و ۲۵ میلیون نفر در فقر زندگی می کنند. نهادهای بین‌المللی از جمله صلیب سرخ، درباره افزایش فقر در افغانستان هشدار داده‌اند.

فاطمه شدیداً بیمار است و بینایی یک چشم خود را از دست داده و پول کافی برای درمان آن ندارد. «یک چشم خود را عمل کردم. خوب شد. اما پول برای عمل چشم دیگر خود نداشتم و حالا کور شدم. من از پاها، کمر شل هستم. برای من خیلی سخت است که به این سن کار کنم.»

فاطمه قصه می‌کند که در زندگی خود روی خوشی را ندیده است. یا در سایه‌ی جنگ زیسته  یا به خاطر فقر به نان شب و روز خود محتاج بوده‌اند.

شیرین‌گل در کنار فاطمه نشسته است. او هم  یکی از ده‌ها زن دست‌فروش در هرات است. می‌گوید، تنها نان‌آور خانواده‌‌ی پنج نفری‌اش است. او می‌گوید، اگر یک روز کار نکند، باید شب‌ گرسنه بخوابد. شوهر شیرین‌گل فوت کرده و دو فرزندش در خانه بیکار است.

او هم چنین سرپرستی دو فرزند دختر بیوه‌اش را نیز برعهده دارد که شوهرش در یک رویداد ترافیکی در ایران کشته شده است. «خیلی به سختی حالا پول پیدا می‌شود. هر چه خدا روزی حواله کند، همان به ما می‌رسد. من سه هزار کرایه خانه می‌دهم. هر قدر هوش می‌کنیم که مصارف برق ما زیاد نشود، اما زیاد مصرف می‌شود و هر چهار ماه 1500 الی 2000 افغانی برای برق و آب می‌دهیم.»

حدود 15 ماه از تسلط طالبان بر افغانستان می‌گذرد. دامن فقر در حال بزرگ‌تر شدن است. در شهر هرات  زنان زیادی کنار خیابان نشسته و چشم به مهر مردم دارند. رسیدن فصل سرد برای زنان مثل شیرین گل از همین حالا یک کابوس است. سازمان‌های امدادرسان نیز از زمستان دشوار پیش رو با توجه به گسترش دامنه فقر هشدار داده‌اند.

به قول شیرین‌گل، از همین حالا آن‌ها را غم گرفته که  در زمستان چه کند. زیرا زمستان نشده پیدا کردن نان خشک برای آن‌ها، بیشتر از واقعیت به یک رویا مبدل گشته است.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

پشتو English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری