رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج

پاکیزه؛ دختری در انتظار معجزه رهایی از حکم‌روایی طالبان

22 جوزا 1401
پاکیزه؛ دختری در انتظار معجزه رهایی از حکم‌روایی طالبان

عکس: شبکه‌های اجتماعی

محمدعمر یزدانی

مادرم نامش را پاکیزه گذاشت. نه برای این‌که این نام نمادی از پاکی است؛ بلکه مادرم نام داکتری را رویش گذاشت که او را هنگام ولادت خواهرم کمک کرده بود. پاکیزه در  سال ۱۳۸۰ خورشیدی تولد شد. درست زمانی که رژیم طالبان در افغانستان حکم‌روایی می‌کرد. همه‌ی زندگی، ارزش‌ها و داشته‌های مردم افغانستان به خواست و سلیقه‌ی طالبان رقم می‌خورد. تا آن‌جا که حتا حق کار را از زنان گرفته بود. وضعیت مشابهی که دوباره زندگی مردم افغانستان را در چنگ گرفته است.

از مادرم شنیده‌ام که می‌گفت، آن زمان تنها داکتران می توانستند به کار روند. از این‌رو، فکر کرده بود پاکیزه هم باید روزی داکتر شود تا اگر در آشفته‌بازار سیاست افغانستان، روزگار ما شبیه روزگار آن‌ها شد، پاکیزه بتواند کار کند.  مادرم که معلم بود نمی‌توانست آن زمان کار کند.از این‌رو، برای دخترش آرزوی بلندی کرده بود. به همین امید، نام داکتری را بر او گذاشت که او را هنگام تولد دخترش کمک کرده بود.

پس از ماه سنبله ۱۳۷۵خورشیدی و تصرف کابل به دست طالبان، آن زمان طالبان طی یک اعلامیه دختران را از رفتن به مکتب منع کردند و زنان که بیرون از خانه کار می‌کردند نیز اجازه نیافتند تا به کارهای شان برگردند و تا زمانی که حکومت طالبان سقوط کرد، قوانین کاری و آموزشی برای زنان همین‌گونه بود. این‌بار طالبان برای دختران حق آموزش را مشروط به حجاب اسلامی دادند. اما این گروه در عمل همان راهی را می‌رود که در دهه‌ی ۷۰ خورشیدی رفت.

این داستان زندگی پاکیزه است. او به مکتب رفت تا آرزوی مادرم را که جدا از آرزوی خودش  نبود، برآورده کند. پاکیزه، پله‌های دانش‌آموزی را یک به یک طی کرد؛ اما در آخرین پله، تاوان سال‌ها جنگ، ناامنی و نابسامانی را پرداخت. او و دیگر دختران و البته شاید درست‌تر این باشد که بگویم همه مردم افغانستان که بیست سال با امید به دنبال کار و آموزش رفتند و باورمند به ارزش‌های انسانی و حقوق بشری بودند، یک شبه همه آرزوهای شان به باد فنا رفت. پاکیزه که لحظه‌ا‌ی از فکر آینده‌ی درخشان خود و آبادی کشور غافل نبود، اکنون در کنج خانه گوش به اخبار جهان نشسته تا مگر از کم‌ترین تغییری بگوید که سرنوشت او و امثالش به آن گره خورده باشد.

پاکیزه در زمره‌ی  نسلی که خود بخشی از تغییر و موتور محرک پیشرفت بودند، حالا در چشم‌داشت معجزه‌ نشسته‌اند؛ معجزه‌ا‌ی که شاید هیچ‌گاه اتفاق نیفتد. جهان باید بداند که دختران افغانستان بی‌هیچ آینده‌ا‌ی در کنج خانه‌های‌شان به امید یک معجزه نشسته‌اند و نزدیک به یک سال می‌شود به مکتب نرفته‌اند. این زمان برای دختران ساده نگذشته است. پاکیزه همه وقت به روزهای خوب مکتب و به آرزوهایی که زیر چکمه‌های طالبان  لِه شده، فکر کرده است.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

سازمان ملل: مردم افغانستان تاریک‌ترین لحظات خود در یک نسل را تجربه می‌کنند

رییس پیشین یوناما: سیستمی که زنان را «مستثنی» می‌سازد دوام نمی‌آورد

دنیا نباید آرزوهای دختران را نادیده بگیرد. دختران افغانستان در موجی از ناامیدی با زندگی می‌سازند. هیچ دختری در جهان هم‌چون سرنوشت را تجربه نکرده است. گروه طالبان از آدرس اسلام، زنان را از حق آموزش باز می‌دارند. به نام اسلام زنان را به عقب و سرنوشت تاریک می‌رانند تا مبادا نسل روشن‌فکر و صاحب فهم در این خاک حاکم شود.

پاکیزه یکی از ده‌ها دانش‌آموزی است که قرار بود امسال از مکتب فارغ و راهی دانشگاه شود. روزی، بزرگ‌ترین آرزویش این بود تا داکتر شود و اما حالا بزرگ‌ترین آرزویش رفتن دوباره به مکتب است. او در میان این همه ناامیدی، گاهی فکر می‌کند روزی دوباره مکتب خواهدرفت. دوباره زنگ مکتب به صدا خواهد آمد و گاهی حتی فکر می‌کند روزی داکتر خواهد شد. خوب می‌داند که می‌تواند؛ اما اگر بگذارند.

برچسب ها: بازماندن دختران از مکتبپاکیزهطالبان و آموزش دخترانطالبان و زنانممنوعیت آموزش دختران
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

زخم اعتیاد و داغ فقر بر تن زندگی « ریتا»

4 سرطان 1401
زخم اعتیاد و داغ فقر بر تن زندگی « ریتا»

«ریتا» اسم مستعار زنی است که اعتیاد و فقر بر تن زندگی‌اش زخم عمیق انداخته است. او در مزار شریف...

بیشتر بخوانید

گفت‌وگو با لاله عثمانی: حس من مثل آن کسی که خرمن‌اش سوخته

3 سرطان 1401
گفت‌وگو با لاله عثمانی: حس من مثل آن کسی که خرمن‌اش سوخته

ج: تا مدت‌ها برای من شبیه کابوسی بود‌ که هر چه تلاش می‌کردم نمی‌توانستم بیدار شوم. برای هیچ کس قابل...

بیشتر بخوانید

زلزله‌ا‌ی که خواب هزار نفر را درشرق افغانستان ابدی کرد؛ نیمی از قربانیان زنان و کودکان اند

1 سرطان 1401
زلزله‌ا‌ی که خواب هزار نفر را درشرق افغانستان ابدی کرد؛ نیمی از قربانیان زنان و کودکان اند

الیاس احمدی بیشترخانه‌ها در چهار ولسوالی ولایت پکتیکا به خاک یک‌سان شده است. مرکز اصلی زلزله‌ی شب گذشته، در ولایت...

بیشتر بخوانید

قالین بافی؛ روزنه امید زنان بامیان برای نجات از فقر و گرسنگی

1 سرطان 1401
قالین بافی؛ روزنه امید زنان بامیان برای نجات از فقر و گرسنگی

سمیه ماندگار یک شرکت تولیدی قالین دستی در ولایت بامیان با همکاری موسسه امدادرسان اسیبا (ACEBA) که در بخش کارآموزی...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.