رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

کودک‌همسری اجباری؛ بلایی که فقر بر دامن زندگی «یاسیمن» و «مروه» گذاشت

۴ جدی ۱۴۰۳
کودک‌همسری اجباری؛ بلایی که فقر بر دامن زندگی «یاسیمن» و «مروه» گذاشت

مژگان محمدی

«از ابتدا چند باغ سرخ و سبز را برای من نشان دادند؛ مثل این‌که هیچ‌چیز جز ازدواج با مردی که هم‌سن دخترش بودم. نمی‌توانست آینده خانواده من را ضمانت کند.» این را یاسمین (نام مستعار)، دختری ۱۷ ساله می‌گوید که سه سال پیش و تحت فشار خانواده‌اش، به نکاح مردی ۳۲ ساله درآمد. او تنها 15 سال داشت که مجبور به پذیرش این تصمیم شد. به امید این‌که شاید این ازدواج بتواند وضعیت اقتصادی خانواده‌اش را بهتر کند.

او حالا متوجه شده این تصمیم نه تنها مشکلات مالی خانواده‌اش را حل نکرده، بلکه زندگی‌ خودش را هم در منجلابی از فقر و خشونت روانی فرو برده است.

در این گزارش، رسانه‌ی رخشانه، به روایت زندگی دو دختر هراتی می‌پردازد که به‌دلیل مشکلات اقتصادی خانواده، ناچار به ازدواج‌های زیر سن قانونی شده‌اند.

وقتی برای اولین‌بار با یاسمین مصاحبه کرده‌ام صراحت کلام‌اش من را حیرت‌زده کرد. او تلاش می‌کرد تا سوالات را با جزییات پاسخ دهد. وقتی از دلیل ازدواج‌اش با مردی متاهل پرسیدم گفت، هیچ‌گاهی به ازدواج با مردی با بیش از پانزده سال بزرگ‌تر  از خودش فکر هم نکرده بود، اما به دلیل فشارهای اقتصادی خانواده‌اش و دخالت دیگران، به این تصمیم تن داده است.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

بحران خاموش در شهر بامیان؛ افزایش هشدار دهنده‌ی بیماری سنگ کلیه به دلیل آلودگی آب

سرنوشتِ تکرار شونده: از کودکِ فروخته‌شده تا مادری در آستانه‌ی فروش فرزند

او می‌گوید: «هر بار که خواستگارها برای دیدن‌ من می‌آمدند، بهانه‌ای می‌آوردم و به خانه همسایه می‌رفتم. بعد از چند وقتی کاکای من نزد پدر ‌و مادرم آمد و گفت، ضمانت می‌کنم که زندگی‌ شما خوب خواهد شد. او توانست مادر و پدرم را راضی کند.»

این دختر نوجوان که تاکنون با خانواده پدرش در ولسوالی انجیل در حاشیه شهر هرات زندگی می‌کند می‌گوید، قرار بوده که شوهرش مبلغ ششصد و پنجاه هزار افغانی را به عنوان پیش‌کش (طویانه) پرداخت کند. شوهر یاسیمین تاکنون فقط توانسته سه صد هزار افغانی‌ از این مبلغ را پرداخت کند.

یاسمین می‌گوید، شوهرش شغل دوره‌گردی دارد که آهن کهنه، نان خشک و ضایعات پلاستیکی جمع‌آوری می‌کند که به گفته‌ی او به دشواری می‌تواند مخارج خانواده‌ اولش را تأمین کند و حتی پرداخت سه‌صد و پنجاه هزار باقی‌مانده طویانه برایش غیر ممکن به نظر می‌آید.

 او در حالی که نگرانی‌ در چشمان‌اش موج می‌زند، می‌گوید: «منت این و آن گوش کن تا پول بفرستد. شوهرم همیشه می‌گوید که اگر نتواند مبلغ پیشکش را پرداخت کند، باید پول را قرض کند که این وضعیت باعث شده تا خانواده شوهرم بر من منت بگذارند که نتوانستم پیش‌کش خود را کاهش دهم.»

از قول یاسیمین، اما پدرش تأکید می‌کند که «تا یک قِران {آخر} پیش‌کش را می‌گیرم و به خانه مصرف می‌کنم.»

صحبت از گذراندن باقی عمر با شوهرش، اشک یاسمین را جاری می‌کند. این دختر ۱۷ ساله قرار است در تنها اتاقی که برایش اختصاص یافته، زندگی کند. او با بغض می‌گوید: «امبا‌ق من دو پسر و یک دختر دارند و در خانه‌ی خانواده‌ی شوهرم در ولسوالی انجیل زندگی می‌کنند. بعد از ازدواج، من هم مجبور خواهم بود در همان خانه زندگی کنم، در کنار زنی که هنوز راضی نشده مرا ملاقات کند.»

یاسمین که اکثر اوقات روز را در گوشه‌ی اتاق‌اش سپری می‌کند، از یک‌سال بدین‌سو در بیمارستان صحت روانی دولتی در منطقه شیدایی هرات تحت درمان قرار دارد و از داروی «Anvisert 50 mg» استفاده می‌کند. او می‌گوید: «بیشتر اوقات در گوشه‌ای تنها و ناراحت هستم، خواب ندارم و با مشکلات روانی دست و پنجه نرم می‌کنم. گاهی حملات عصبی به سراغم می‌آید و یکی دوبار از پای خود شل شدم.»

در همین‌حال، سرنوشت یاسمین و پنج خواهرش، به‌طور قابل توجهی مشابه است؛ ازدواج زیر سن. او ادامه می‌دهد که پدرش با بیماری سرطان جیگر توانایی کار کردن را ندارد و با ازدواج دختران‌اش مصارف خانه‌اش را تامین می‌کند.

یاسمین می‌گوید: «پنج خواهرم زیر سن ازدواج کرده‌اند یا با بستن دستمال به پیشانی‌شان و یا در پنج و‌ شش سالگی ازدواج کرده‌اند ولی هیچ‌کدام‌شان خوش‌بخت نیستند. یک خواهرم بیست‌ و پنج شب می‌شود که خانه ما آمده ولی شوهرش به او زنگ نزده که ایشته هستی نیستی بمردی زنده هستی.»

یاسمین دانش‌آموز صنف هفتم مکتب بود که با فرمان ممنوعیت از حق آموزش طالبان روبرو شده است. حکایت زندگی یاسمین، روایت زندگی دختران بسیاری در زیر چتر حاکمیت طالبان است. به‌ویژه در هرات زنان به‌خاطر فقر مجبور به ازدواج زیر سن شده‌اند.

آخرین تصویری که از وضعیت فقر در افغانستان وجود دارد این گزارش دفتر هماهنگ‌کننده‌ی کمک‌های بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد (اوچا) است که گفته از هر دو شهروند افغا‌نستان یک نفر از آنان تحت تأثیر فقر قرار دارد.

قبلا نیز گزارش‌هایی از فقر در افغانستان، بویژه در غرب کشور منتشر شده است. به عنوان مثال، قبلا خبرگزاری فرانسه در گزارشی تکان دهنده از غرب افغانستان گفته بود که فقر برخی از خانواده‌ها را مجبور کرده که برای امرار معاش و نجات از گرسنگی دختران خود را بفروشند. این گزارش وضعیت چند سال قبل را روایت می‌کند. این در حالی است که وضعیت فقر در افغانستان بسیار بدتر از زمان نشر این گزارش شده است.

مروه (نام مستعار)، دختری ۱۵ ساله، سه‌سال پیش تحت فشار خانواده‌اش با مردی ۲۱ ساله نامزد شد. او تنها ۱۲ سال داشت که مجبور به پذیرش این تصمیم شد، با اجبار مادرش و به امید این‌که شاید ازدواج بتواند وضعیت اقتصادی این خانواده را بهتر کند.

او می‌گوید: «وضعیت اقتصادی خانواده ما بسیار بد بود، تا حدی که شب‌ها گاهی هیچ غذایی در خانه نبود. در این شرایط دشوار، مادرم پیشنهاد کرد که ازدواج کنم تا شاید اوضاع بهتر شود.»

مروه که با امید پشتوانه مالی «خوب» به ازدواج رضایت داده، اما می‌گوید، وضع مالی خانواده نامزدش نیز خوب نیست و آنها توان مالی کافی برای کمک به خانواده مروه را ندارند: «در طول این مدت، تنها ۱۱۰ هزار افغانی از چهارصد هزار افغانی طویانه‌اش پرداخت شد که از این مبلغ، ۱۰۰ هزار افغانی برای گرو گذاشتن خانه و ۱۰ هزار افغانی برای هزینه‌های خانوادگی مصرف شد.»

او حالا به دلیل نگرانی‌هایی که درباره‌ی آینده‌اش دارد، از این ازدواج مطمئن نیست. او به رفتار نامزدش اشاره می‌کند که بیکار است و وقت خود را به جای تلاش برای ساختن آینده‌اش، با گروهی از «جوانان بی سرنوشت» می‌گذراند.

مروه می‌گوید: «هر چقدر پدرش برای او می‌گوید که به‌دنبال کار و به فکر آینده خود باش ولی من میفهمم که او به فکر کار و زن و بچه نیست. روزها می‌شود که از او خبر ندارم.»

مروه در حال‌حاضر در خانه پدرش با مادر، سه خواهر و سه برادر خود در ولسوالی انجیل در حاشیه شهر هرات زندگی می‌کند. او می‌گوید، پدرش معتاد به مواد مخدر است که باعث شده خانواده‌اش روزگار دشواری را سپری کنند. او گفته، خودش و مادرش به‌طور مرتب از دست پدر کتک می‌خوردند.

مروه با صدای لرزان ادامه می‌دهد: «پدرم معتاد به مواد مخدر بود. این اعتیاد باعث شده که زندگی‌مان مثل یک کابوس باشد. او هیچ‌وقت قادر به کنترل خود نیست و همیشه من و مادرم قربانی کتک‌های او هستیم.»

او لحظه‌ای سکوت می‌کند و دوباره به صحبت‌اش ادامه می‌دهد: «آثار جا مانده از دست و سیم بر روی بدن‌ام باقی می‌ماند. من این حالت را تحمل می‌کنم به‌دلیل این‌که پدرم اعتیاد دارد، اما نمی‌دانم که چگونه برای پدرم بفهمانم که این عمل را ترک کند و نباید مواد بکشد چون عمل خوب نیست و خانمان‌سوز است.»

مروه دانش‌آموز صنف ششم مکتب بود که با فرمان ممنوعیت آموزش برای دختران، مجبور شد در خانه بماند.

با وجود این شرایط، مروه هیچ‌گاه از آرزوهایش دست نکشید. او همچنان در دل خود رویای پولیس شدن را دارد؛ آرزویی که شاید برای دیگران در زیر حاکمیت گروه طالبان دست‌نیافتنی به‌نظر برسد، اما مروه هنوز امید دارد. او در دفتر خاطرات خود نوشته است: «آرزو دارم پولیس شوم و به خانواده‌ام کمک کنم. امیدوارم که روزی بتوانم وظیفه بگیرم و اقتصاد خانواده‌ام را بهبود ببخشم و آنها را از فقر نجات دهم.»

رضوانه رحیمی، روان‌شناس در هرات می‌گوید، با مسدود شدن دروازه‌های مکاتب به‌روی دختران، میزان مراجعین‌اش که در اثر ازدواج زیر سن با چالش‌های عاطفی پس از ازدواج مواجه‌اند، به طور قابل توجهی افزایش یافته است.

او به رسانه‌ی رخشانه گفته است: «روزانه دخترانی به من مراجعه می‌کنند که بعد از ازدواج مشکلات عاطفی و زناشویی برایشان بیشتر شده؛ زیرا این دختران احساس می‌کنند که در یک تعارض هستند و مورد سوء استفاده جسمی و جنسی قرار می‌گیرند. این موضوع برای‌شان مشکلات عاطفی ایجاد می‌کند و در زندگی زناشویی خود احساس راحتی نمی‌کنند.»

نورالله کوثر، عالم دین، استاد دانشگاه و کادر علمی آکادمی علوم افغانستان می‌گوید، ملاک ازدواج در دین اسلام بر بلوغ و رضا و رغبت است و نکاح‌های جبری و غیر اختیاری به‌وقوع نمی‌پیوندد. او می‌گوید: «شریعت اسلام تا رسیدن به سن بلوغ برای انسان مکلفیتی را ارجاع نکرده است و هیچ‌کس حق ندارد کسی را جبرا به نکاح بدهد. زیرا ثمره نکاح تشکیل خانواده و نسل و اولاد است و بعد از بلوغ قابل تحقق است. افرادی که به بلوغ نرسند از لحاظ سلامت جسمی و روانی قابلیت تولد و حمل مشقت‌ها، تکالیف و مسوولیت ازدواج را ندارند.»

او می‌گوید، علمای دینی مسوولیت دارند که برای از بین بردن ازدواج‌های اجباری و زیر سن تلاش کنند و همزمان از  پیامدهای زیان‌بار مجبور کردن دختران به ازدواج به خاطر فقر به مردم آگاهی دهند: «این توجیه پذیر نیست و در شریعت اسلام، انسان برای فروش آفریده نشده؛ بلکه انسان موجود آزادی است و قیمت ندارد که فروخته شود…مهر حق زن و برای زن است و پدر حق ندارد که در مهر مداخله کند و مهر در مقابل عقد ازدواج است که هر گونه عروس مصلحت می‌بیند حق خود را بگیرد.»

مولوی شاه محمد عمری، عالم دین می‌گوید، ازدواج زیر سن به‌دلیل فقر و فشارهای اجتماعی که آسیب‌های جدی به سلامت جسمی و روانی افراد وارد می‌کند، در اسلام نه تنها نفی شده، بلکه هیچ‌گونه توجیهی ندارد: «ازدواج باید سبب خوشی، مصلحت و آرامش باشد، اما ازدواجی که به جسم و روان دختر آسیب بزند، نه تنها سودمند نیست، بلکه ضرر و عذابی است که خداوند آن را از بندگانش نفی کرده است.»

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری